... آخر دل شدم

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

... آخر دل شدم

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

  • مشاورم بدش نمی آمد از دست گیرهایی که تا گردن در آنها فرو رفته بودم در برود، ولی من خیلی نیاز به کمک داشتم و نمی توانستم به حرف دکترش گوش دهم که توصیه ترک کار فکری سنگین به ایشان داده. مباحثات دلچسب و گره گشایی با ایشان داشتم و پشت سرش کلی برای بهبود قوای دماغی اش دعا کردم. واقعیت این است که در کنار بهره ای که یک دانشجو از تخصص مرتبط استاد می برد استاد هم بی بهره از تلاش دانشجو نیست، تصور کن من با توشه ای از تاملات یک ساله در باب موضوعی خاص به سراغ استادم می روم و این چیز کمی نیست، اگر استاد مرا جدی بگیرد ظرف چند سال و طی راهنمایی و مشاوره چند پروژه دیگر کلی برای خودش استاد می شود، من نمی دانم چرا اساتید ازکنار  این پتانسیل دانشجویی به راحتی می گذرند!؟ والا ما تا چشممون به یک اهل فکر می افتد از خوشحالی زندگیمونو تعطیل می کنیم ببینیم چه حرفایی داره برای گفتن.
  • نمیدانم کدام خدا آمرزیده ای از این خانم دکتران رفته از دست ارشدها شکایت کرده که سرو صدا می کنند حالا ما را در معذوریت انداخته بیا و ببین، قبلن هر از گاهی میشد از غارت در بیایی کمی آتیش بسوزونی ولی حالا ... تازه این زن بودن ما جماعت هم  یک دیوار برلین  از این ور بالکن تا اون ور کشیده که نمی شود هوا، آسمان، زمین، ستاره و ماه را حس کرد. من که میگم دکتری سر جای خودش، زندگی را هم دریاب!!
  • بچه های ریاضی به سلامتی دارن کچل می شوند تصمیم گرفتند از شر همان چند رج مو هم خلاص شوند اما در من همیشه  رابطه تنگاتنگی میان زلف پیچان، تفکر و کمی دیوانگی وجود داشته.


نظرات 1 + ارسال نظر
ghasemi جمعه 8 آبان‌ماه سال 1394 ساعت 17:17 http://i-programmer.mihanblog.com

سلام، وبلاگ خوبی دارید. لطفا در صورت تمایل وبلاگ من رو هم با عنوان من و برنامه نویسی و آدرس
http://i-programmer.mihanblog.com/
لینک کنید. و بعد در بخش نظرات وبلاگم به من اطلاع بدید تا من هم شما رو لینک کنم.
ممنونم

سلام

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد