... آخر دل شدم

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

... آخر دل شدم

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

اّتّن

رفتیم عروسی، یهویی همه کلهن اجمعین به رقص و پایکوبی قیام کردند. من ماندم و پیران جمع.  بله، مادر بزرگ خدا بیامرزم می گفت دختر اینقد درس نخون، درس خوندن زن رو پیر می کند. من باور نمی کردم!!!

بی تردید پیشرفت زنان غیور ما در این مدت ده - پانزده سال در عرصه دنسینگ را اگر سیاست مردان مان در عرصه مبارزه با فساد اداری یا تروریسم می داشتتند حالا ما مملکت گل و بلبل را داشتیم. سالهای اولیه چپه شدن تخت و بخت طالبان، نهضت هندیسم راه افتاده بود؛ راه می رفتی همینطور جلو پایت سی دی فیلم هندی، سی دی رقص هندی، سی دی موسیقی هندی پخش بود. از آسمان موسیقی هندی می بارید، سریالهای هزار قسمتی هندی بر روان مردم سواری می کردند. مغازه ها تا دلت می خواست لباس هندی بود.  قدم در مجالس می گذاشتی حس می کردی پا در پایتخت هند گذاشتی. مدتی است اما فضافرق کرده است. امروز که پا در تالار گذاشتم همه چی رنگ و لعاب  جم تی وی، فارسی وان، من و تو و ... را داشت.  از موسیقی هیپ هاپ گرفته تا رپ و سنتی همه و همه در دسترس بود. شکیرا و نانسی عجرم و بقیه که نمی شناسمشان قطعن اگر این فضا را می دیدند،شاگردی  این  دختران راهنمایی -دبیرستانی  را می کردند.

کاری به آسیب شناسی فرهنگی ندارم. امروز یک چیز تمام حواسم را به خود جلب کرده بود؛ شادی و نشاط زنان و دختران مظلوم این شهر. اگر این وضعیت مطلوب ما نیست، اگر استحاله فرهنگی پیدا کرده ایم، مقصر اینها نیستند که جنگ و نا امنی سالهای سال حیات طبیعی شان را مختل ساخته چه رسد به حیات فرهنگی.  مقصر نمی دانم کیست؟ شاید زمامداران خود فروخته ، شاید تعصب کور مذهبی متولیان دین و مذهب، شاید خشونت مذهبی، شاید استعمار. هر چه و هر که هست اینها مقصر نیستند، اینها همینقدر که انسانیتشان را حفظ کردند و همدیگر را نمی درند بزرگ اند و باید به انها احسنت گفت.

------------

پ. ن:  رقص « اّتّن» - رقص دسته جمعی سنتی کشور- با موسیقی اصیل و خالص شرقی، الحق روح دارد! همچین رگه های هویتی در کمون رفته ات را می کشد بیرون که انبوه فاصله تلمبار شده در این سالیان  را در هم کوبد.

پ.ن: مهمترین و شاید تنها دغدغه ای که هر مادر هراتی در این مقطع تاریخی به آن وقعی می نهد و اسیر چنگالهای دردناک آنست دغدغه معضل آدم ربایی است. پدیده ای مخصوص این شهر. تنها باید مادری ساکن در این شهر باشی تا بفهمی نگرانی برای فرزند خردسال یا نوجوان یا جوان یعنی چی. رقص و شادی یکی از معدود امکاناتی است که این مادران می توانند خویش را از این کابوس هولناک برای ساعاتی رها سازند.

نظرات 8 + ارسال نظر
آسیه سادات چهارشنبه 20 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 10:59

قبلی خصوصی بود ها
تلفظ این رقص سنتی را نفهمیدم. حرکات اینجا تشدید است

اتن بر وزن قلم، صنم.
بعضی وقتها مادر بزرگ ها این برنامه رواجرا می کنند. چهره شون تو اون وضعیت در حالیکه گل انداخته دوست داشتنی و دیدنیه... کما اینکه دنیایی از صفا و مهربانی شون رو از این طریق به همه مخصوصن صاحب مجلس منتقل می کنند.

مینا چهارشنبه 20 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 11:03

جای من خالی
دکتر جون دلم برات خیلی تنگ شده.به وبلاگ منم سر بزن
http://everymoment.blogfa.com/

بله جای شما که حسابی خالی بود اون وسط.
مبارک باشه ورودت به این وادی خانوم وکیل

سایه چهارشنبه 20 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 12:32 http://platonic2.blogfa.com

ازوبلاگتون خوشم اومد

زنده باشید

آسیه سادات یکشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 17:24

سلام.
در روستاهای خراسان هم پیرزنها یک رقص محلی دارند که خیلی بانمک است ظاهرا قبلا همه زنها توی عروسی ها همین رقص را اجرا میکرده اند الان فقط پیرزنها اگر یکی مثل خودشان پیدا کنند شروع میکنن برای من که خیلی بامزه و شیرین است یک کار جمعی جالب که توش کلی شوخی و بازیگوشی است. بجه بودم عاشق این رقص بودم. شاید همان اتن شما باشد. خراسان ما با هرات شما راهی نیست! خیلی رسوم و سنتهای مشترک داریم.
حیف که ورافتاده .. دیگر پیرزنهای جامانده از آن نسل هم کم پیدا میشود.

سلام
مطمانا ریشه های مشترک بسیاری داریم.
رقص اتن یا اتنی به گویش هراتی خیلی ساده است. اشخاص یک دایره بزرگ تشکیل می دهند و کف زنان می چرخند و البته یه سری حرکات موزون محدود هم داره. یک مدلش هم همراه است با چوب بازی که فک کنم . خیلی وارد نیستم والا.
افرادی که درا ین حلقه شرکت می کنند عمدتا بستگان سن بالای صاحب مجلس هستند که به این طریق می خواهند خوشنودی شان را از شادی صاحب مجلس ابراز نمایند. این بعد ماجرا برای من همیشه جذاب بوده.

آسیه سادات دوشنبه 25 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 10:39

سلام.
به گمانم یک سنتند این دو رقص.
مردها بیشتر البته چوب دست میگرند. زنها همینطور که فرمودید دایره وار می ایستند و میچرخند و حرکات معدودی انجام میدهند و شعر میخوانند معمولا هر از گاهی دونفر کناری دستهایشان را به هم مزنند و یک موسیقی جالبی پیدا میکند رقصشان. من عاشق این صحنه بودم همیشه
حضور بزرگترها و مسنها جذابیت خاصی به ان میداد
البته ما دختر بچه ها هم گاهی برای خودمان دایره ای تشکیل میدادیم و دلی از عزا درمیاوردیم
شادی اش قابل وصف نیست حیف که انواع رقصهای عجیب و غریب و انفرادی و ... جایش را گرفته است.
ممنون از این پست جانافزایی که گذاشتید بانو

سلام
قابل شما رو نداشت بانو
امید که همچنان دلی از این عزاها در بیاورید.

نرگس سه‌شنبه 26 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 12:45

مدیونی اومدی، این رقصه را به من یاد ندی
گفته باشم
اومدی بگی بلد نیستم که دیگه خونت هدره
از این فرصت باقیمانده استفاده کن و کامل و حرفه ای یاد بگیر

حالت خوبه تو!!!!
واای عجب خشن!!! ترسیذم

کی وش چهارشنبه 27 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 17:05

شما مطمئنی آخر دل شدی ؟

فعلن آب و خاکم.

آسیه سادات چهارشنبه 27 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 17:54

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد