... آخر دل شدم

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

... آخر دل شدم

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

یه پست آبکی و آبکی ..

گفته  بودم  :

در جستجوی آبی گوارایم ...

بچه های خوابگاه  هم , دیشب  سر میزشام , شرط دوستی رو بجا آوردند و با تقدیم ده بیست لیوان آب گوارای تگرگی سنگ تموم گداشتند .

منم به حکم  من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق  ...

شایدم بنا به توصیه جناب مولانا  :  

چون که با کودک سروکارت فتاد *** پس زبان کودکی باید گشاد
دعوتشون کردم داخل محوطه , کنار شیر آب روان و حسابی از خجالتشون در آمدم .....اصلا

فکر نمی کردم مستعد این همه بچگی باشند و باشم ...

چه میشه کرد وقتی یه پست آبکی و آبکی میزازی , خوب , حتما باید تبعاتشم بپذیری  , ا ز قدیم گفتند :

ازماست که برماست !

ولی خودمونیم می گن : کودکی زیباست  ,اما کودکی در جوانی زیباتراست .

خدایا کودکی هامو ن و هیچوقت از ما نگیر ... الهی آمین

قلمم خوابش می آید ... 

                           درجستجوی آبی گوارایم ... !!

کتاب تفکر و شاعری - نیچه و هولدرلین-  از مارتین هایدگر  و میخوندم به نکته خوبی برخوردم :

 

آیا شاعران اساسا متفکرانند ؟ 

آیا متفکران در اساس شاعرانند ؟ 

با کدامین حق ایشان ٬ یعنی متفکران و شاعران را دریک معنا می نامیم؟ 

آیا قرابت این دو گروه درآن آرام میگیرد که تفکر به مانند شاعری ٬‌بوییدن شمیمی است : و یکسره یک « حس » است ؟ 

.. متفکران و شاعران ٬‌پاس دارندگان اساسی کلمه در زبانند بدین سبب است که تفکر نیز به مانند شاعری این مشخصه خود را داراست که حسی والا و کلامی است که درآن فهم آنچه هست به زبان می آید .

ویروس دقیقه ها

این دقیقه های ویروس زده ی تهیدست  

چه بی دقت می دوند ! 

و تو ... 

دراین قحط درنگ دقیقه ها  

ناباورانه  ...

تابوت امکانهایت را به شانه زمان می بخشی !؟

اندراحوالات پایان نامه درهفته ای که گذشت  

(فقط خداکنه استاد راهنما گذرش به این حوالی نیافته ) 

 

یک فصل تفرج صنع ... بهتره بگم غوطه ورشدن تو مثنوی ... مشکل ازاونجا شروع شد که در زنگ تفریح نوشتن فایل p , ما خواستیم تفریحی کنیم که آقا اسیر شرح دل شرحه شرحه از فراق مولوی شدیم ، شنبه شب های شبکه چارهم با برنامه معرفتش، دراین بین مزید علت شده  حسابی !  

یک بخش گوناگون ... فرهنگ , سیاست , اجتماع , خانواده ... و انصافا مفید.  

یک پاراگراف غصه پایان نامه  

یک خط خود پایان نامه   

...کسی چه میدونه شاید اگه بجای غزالی شغلم شوربا ( این کلمه رادرعمرم ننوشته بودم ولی خیلی شنیده بودم ) ، برادر عارف شو ، منظورم احمد غزالیه ، انتخاب میکردم میشدم یک مثنوی پایان نامه . 

البته حالا هم همچین عقب نیستم ، آخه قبض و بسط فایل p  رو اگه بنویسم رو دست قبض وبسط جناب سروش خواهم زد .