... آخر دل شدم

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

... آخر دل شدم

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

«ای به غم فراق تو  جان مرا شکایتی   

  بر در تو  نشسته ام    منتظر عنایتی  

گرچه بمیرم ازغمت هم نکنی نظر به من  

ورهمه خون کنی دلم  هم نکنم شکایتی » 

 

                                                    فخرالدین عراقی

یک بودن تپش

بعد یک امتداد پراکنده  

امشب یک دغدعه جدی به من وحی شد که می گفت کمی تنهایی بخر  

سبد خالی حوصله مو برداشتم و دست بکار شدم بالاخره دریک کنج این حریم دراندشت اتاقک فکری پیداکردم پرازصدای سکوت و سرشار از تنفس تنهایی  

وای که چقدر قشنگ است این کنجِ بودن یا بودن کنج گونه !

مخصوصا با آهنگ بی کلامی که احساس میکنم دل وجیگر خون آلود نوازنده اش الآنه که با دل و جیگر قاطی من درهم بیامیزه  .

هنوز درابتدای این امتزاجم که شبحی از ترس برآمده از طبیعتم ٬ منو به یکی از موقعیتهای مرزی اگزستنسم می بره ولی جان هیاهو زده ام با بی توجهی تمام ٬‌این اخلاق زنانه رو فراری میده  

سکوت  

وسکوت  

و بازهم سکوت  

انگار کم کم داری شروع میشی  

خودتو دراین سکوت می پراکنی  

حالا توهستی ٬ یک پلکان سکوت و یک «  تو »  ٬تویی که به روایت من میشود « او » همان حضرت دوست ٬‌انیس خلوت ها و جلوت ها ی پریشون بنده تبارهایی چون تو که آشفتگی جوهره ذاتیشونه ؛   

 مرا نه سر نه سامون آفریدند             پریشونم پریشون آفریدند  

نگاهی به پشت سرت می اندازی  

انگار سهم تو ازاین دیوار سراسرکوری و بی خبری ماد ه ٬‌یک تابلو تپش بوده وبس  

من سراسر تپش بوده ام  

برای چه برای که ؟ 

خودت بهتر میدانی  

ولی خوب یادم هست که فرمودی :«‌قضی ربک الاتعبدواالاایاه »  

برداشت ابن عربی ازاین آیه امیدوارم میکنه به این باور : 

به شوق روی دوست دلم پرهای و هوست  

چه دراین پرده زد مطرب که دل شد بی قرار  

ای باور ناب تمام ناخالصیهایم ! 

من خلاصه یک عمر تپش برای تو هستم  

حالا دیگر سرراهت مینشینم تا « فملاقیه » درمن بدمد  

پس به حرمت جاذبه ات قسم : 

لب لعل ای نگار دریغ ازما مدار           که مهمان توام امشب به یک ساغز شراب

و باز هم روی موج همایش :

 خانم دکتر علاسوند واثرات رسانه برخانواده وزن :

 

>> طول برنامه ها ی رسانه ای با معنویت درخانواده سازگاری ندارد . 

>>تکثر دررسانه به عنوان یک ارزش رسانه ای با دل وحدانی مغایرت دارد چراکه یکپارچگی وجودفرد و تمرکز معنوی اش را ازبین می برد مثلا درنماز . 

>> درپارادایم مدرنیته با اصول خاصی که برآن حاکم است از قبیل فردگرایی ٬‌آزادی لیبرالیستی و ... فن آوری رسانه ای فاقد جهت گیری معنوی است زیرا با همسانی که در افراد ایجاد میکند استقلال مذهبی افراد راازبین میبرد. 

 رسانه و کودک : 

مهمترین فاکتور زندگی کودکانه بازی است . نفس سرگرم کردن بچه ٬‌عقلانیت است چراکه پیشرفت حسی ٬‌هوشی و اجتماعی در او ایجاد میکند و باعث تخلیه هیجانی دراو میگردد . 

براین اساس : بچه های رشد نیافته تولید رسانه های جدیدند  .

رسانه و زنان : 

رسانه به تداوم نگرش جنسی به زنان دامن می زند . 

باعث کم اهمیت کردن دوشیزگی دردختران می گردد . 

عفت و عفیف بودن را بی معنی می داند . 

استانداردهای زیبایی را متحول میسازد : زنان کمتر درکاراکترهای عقلانی نمایش داده میشوند وبیشتر نقش های جنسی پیدامیکنند . 

 

یک کمی هم برداشت : 

این خانم دکتر سودانی که دراین دو روز مرتب نگاهش با نگاهم گره خورده ٬‌یک گلوله نمکه ٬  

ترکیبی از سیمای مادری و فرزانگی  و البته دستان و انگشتانی آغشته  با رنگ زنانه .

مادری و فرزانگی

قشنگ ترین عکسی که تا بحال اززن گرفته ام .

روایت یک همایش زنانه !

روایت همایش « زنان اندیشمند جهان اسلام » + برداشتها و یادداشتها : 

 

* وارد فضای بیکرانه سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی که میشیم فضای سبز فوق العادش طبع شعری مون و به جوش میاره و مسیر حسینیه درلابلای چمن ها و دارو درختایی که هوشمونو به تصاحب درآوردند گم میشه   

نزدیکه یادمون بره برا چی آمده بودیم که راننده مسیرو رصد میکنه . 

به به   

فضای حسنیه پراز زنانگی است : لباسای رنگ ووارنگ ٬‌پرچم های رنگ و وارنگ ٬‌چهره های رنگ ووارنگ - سفید ٬‌سیاه ٬‌زرد -  ٬ شبکه های تلویزیونی و رادیویی رنگ و...( تکرار نمی کنم عصبانی نشید ) و.... 

* وای ٬‌خدای من ٬ اینهمه خانم دکتر (منظورم دکترای فلسفه ٬ تاریخ ٬‌ارتباطات ٬‌جامعه شناسی و کلا رشته های انسانی ) رو یکجا ندیده بودم : خانمهایی که مخاشون کارکنه بشه باهاشون گپ علمی زد بی آنکه هی مواظب باشی حریم محرم و نامحرم خش برنداره .  

همیشه عقده یک مباحثه علمی توپ با یک جمع زنانه به دلم مونده بود  

لطفا پیشداوری نکنید  

نه فمینیستم نه ضد مرد ونه ......... 

اینو به حساب یک سلیقه بگذارید که میخواد زنها رو تو موقعیت انسانی ببینه : علم  یک ارزش انسانی است  که درطول تاریخ ما زنها نصیبمون ازش رضایت بخش نبوده ! مقصر هرکی و هرچی بوده کاری ندارم  .

  

* حاشیه بسه ٬‌یک کم اصل مطلب : 

دکتر حداد عادل : 

تلویزیون سکوت خانواده رو ازبین برده است ٬‌ما به سر و صدای تلویزیون عادت کرده ایم و دنیای ساکت گذشته را ازیاد برده ایم همیشه درخانه دراتاق نشیمن یک کسی است که دائم حرف می زند و هیچوقت ساکت نمی شود . 

من همیشه وقتی درخانه تلویزیون روشنه به بچه ها میگم : 

تلویزیون شبیه اینست که از خانه ما به خانه همسایه سوراخ بزرگی باز شده باشد و ما مجبور باشیم دعوای همسایه را همیشه بشنویم . 

 

یک خبرخوش : 

شبکه جهانی زنان اندیشمندجهان اسلام به کمک آیسسکو راه افتاد یا راه می افتد ( خودتون ته توی قضیه رو دربیارید ) . 

* یک برداشت : 

در برو بیای خانم دکترای فرهیخته جهان اسلام احساسی قوی ٬برداشتی مات را درمن وضوح می بخشد : گویی گفتمان علمی زنان ایران فربه تر از سایر ممالک اسلامی است حتی از زنان مصری که تجربه مطالعات زنان ۱۵۰ ساله دارند !! 

.... بقیه برای پستی بعد و دیداری بعد . 

مرثیه ای برای مادری

( محصول تماشای مادرانه ای رقت بار که مساحت صبح تا حال مرا آشوب زده کرده است !!)

مادری از دوره گذار  ؛

مادری با لعاب صنعت مدرن ؛ 

مادری اش را با نفرت تمام بر دوش می کشد!  

فرزند٬  کودکی می پاشد٬ بر شانه ها ٬ آغوش و دامنی که طبیعت به او بخشیده است  

بر ته مانده مادری طبیعی  ؛

نقشی تحلیل یافته ٬‌آب شده و فرورفته در شیارهای از خودبیگانگی انسان معاصر  

دردآورترین دگردیسی یک هویت  

و باز کودک می پاشد  

انسان می پاشد 

انسانِ درون مایه اومانیسم می پاشد  

و من دراین تماشای اشک بار 

مرثیه مادری می خوانم  

اشک می ریزم  

و بزرگترین پارادوکس فرهنگ مدرن را نظاره میکنم ؛ 

« برای انسان ٬ علیه انسان »