دو شبانه روز پای اینترنت نشستن و سرچ کردن هم عجب ملالت آور بوده ما نمی دونستیم .. هرچند زنگ تفریح هاش هی ٬ بدک نبود ؛ وب گردی .. دانلود آلبوم های صوتی که اتفاقی گیرشون آوردی و برخی خبرای داغ ... و خلاصه شورش کنجکاوی بشری و ازاین حرفا ...
اما وای .. داد .. امان !!
آقا تو رو خدا بیایم ظرفیت ارتباطاتی مون و یه قدری بالا ببریم .. دوست من ؛ برادرمن ؛ خواهر من و الی آخر ... وقتی حرف برای گفتن نداری خوب اینقدر حرف ننویس یعنی نباف ؛ من اگه جای .. ببخشید اصلا خودم .. بودم لب به قلم نمی زدم یعنی دست به قلم نمی زدم ؛چرا یک ترجمه رو که مترجمش نفهمیده مقصود نویسنده اش چی بوده و چه بسا خود اون نویسنده هم نفهمیده چی نوشته ٬ می گیری و تکراراندر تکرار می کنی ... باورکنید.. باورکنیم این رسمش نیست .. بعد یه مدت انبوهی از نوشته هایا تکرار نوشته ها بوجود میاد که بیچاره محقق و به روز سیاه می شونه ...
مخصوصا اگه اون بچه محقق این لیلای بی نوای پیله باشه که آقا تا همه حرفا رو نخونه نمیتونه به نتیجه برسه .. نمیتونه دست به قلم بزنه .. ولو آموزش هم التیماتوم بارونش کنه که زود باش بابا دیر شد دیگه ... چیکار میکنی ؟!
ظرف این مدت اگه اشتباه نکنم سی چهل مقاله دیجیتالی و نوشتاری خوندم که بیشترش نیاز به خوندن نداشت .. آخه ده تای اول و که تموم کردم بیست تا از سی تای آخری همون ده تای اولی بود .. اگه ریاضی تون مثل من بد نباشه ماجرا رو زود گرفتید ... جالب اینه که حتی بیان ها هم کمکی متفاوت نیست که ادم خودشو اروم کنه که بله یه فرقی داشت .
بذارید کمی از کشفیاتم بگم :
بحث ها اکثرا اون قسمتیش که آسونه و آب خوردنیه به انواع و اقسام قلمها نوشته شده وقتی می خونیشون اولش میگی ای ول بابا این نویسنده با این قلمش عجب قدره .. حتما گیر مسئله منو خوب باز کرده .. می ری ٬ می ری و باز هم می ری .. به پیچ خفن راه که میرسی می بینی یک جمله قلمبه تحویلت میده یا یه ترجمه واقعا لا یتچسپک و حالت و می گیره .. از اون قله بحث پرتت میکنه پایین ...
لبریز از حسرت میشی .. حسرت یک نوشته خوب ..یک کتاب خوب .. یک استاد خوب با حوصله وقت کافی دار ... یک هم مباحثه خوب مثل حسنا معرفت که البته اغلب سوالات و ابهاماتمون همچون دوخط کاملا برهم منطبق ازآب درمیان و میشیم یک نیاز واحد .. یک حسرت واحد ..یک شور واحد ...
می خوام دوستانه بپرسم شما بگید این وقت و چشم و کمر و ... که من پای مطالعه این تکرار گذاشتم تکلیفش چی میشه ؟
بیاییم تصمیم بگیریم زمانی بنویسیم که حرفی نو داریم ... بیاییم جلو تورم آثار را بگیریم به عمق آثار اضافه کنیم ..
اساتید و محققین بزرگوار مخصوصا فلسفه یک خواهش صدرصد شاگردانه :
خودتون نقاط گیردار مباحث و می دانید در نوشته هاتون همونها رو باز کنید ..ارائه یک جزء باز شفاف بهتر از ارائه یک کل مبهم غیر قابل فهم برای ذهنهای ضعیفی مثل منه که این شرط لازم هر نوع رستاخیز فکری درجامعه است .. نگویید نمیشه که برخی از شما این مهم و خوب انجا م دادید و نشون دادید شده ...
دراین میان ظرفیت های بی نهایت فضای مجازی رو درنظر داشته باشید ...کاری کنید ما هم لذت فهم درست و بچشیم که مردم اندر حسرت فهم درست !!
به نظر من بخش علمی فضای مجازی به میزان فضای اخلاقی اون نیاز به فیلتیرشدن داره ؛نوعی فیلتیرینگ تکرار ... این اقتضای ضروری این فضا ست !!
یک تذکر :اینها رو که نوشتم دلنوشته بود .. علمی ننوشتم که خودمو با خودم نقد کنید .. دراین وبلاکهای ما هرچه میخواهد دل تنگت بگو ...
سلام واقعا خسته باشید
ماشاالله با این پستهای بلندتون!
عزیزم انقدر از مطالعه گریزان نباش
مخصوصا ازاین پست های شیرین ... حیفت میاد اینطوری راجع بهشون نظر بدی ...!!
سلام بانو!
اگه موافقی یه جنبش فیلترینگ علمی را ه بیندازیم...
آقا کو زور .. !
ولی خودمون میتونیم خودمون و فیلتر کنیم
باورمیکنی چقدر فیش و فرضیه نپخته دارم که ننوشته مونده .. چون معتقدم باید کاملا پپزیشون بعد بنویسی ... اونوقت همه واسه خودشون تند تند مقاله میدن به ما که میرسه میگن هیچکاره ها ...
جالبه ما تاحالا چقدر مقاله نقد و دفاع کردیم و چقدر هم راهنمایی کردیم مقالاتی که به همایشها راه یافتند ولی خودمون وضعمون اینه !!
به ما میگن دپرسیای تحقیقی !