... آخر دل شدم

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

... آخر دل شدم

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

آدم - راز

اگه قراره « از کوزه  برون همان  تراود که دراوست »، 

 پس چرا « آدم – راز » ها، همیشه وجود دارند !؟

نظرات 12 + ارسال نظر
حامد عبداللهی سفبدان یکشنبه 19 دی‌ماه سال 1389 ساعت 02:02 http://www.hamedabdollahi.parsiblog.com

مگر رازی هم وجود داره؟

نداره ؟

بیم موج یکشنبه 19 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:07 http://bimemoj.blogfa.com/

سلام بر فیلسوف بانو

از کوزه برون همان تراود که در اوست
یعنی بین برون داد هر چیز با ظرفیت و ساختار وجودی آن نسبتی وجود دارد.
اما این بدان معنا نیست که کوزه همه چیزش را بیرون می ریزد!

راز آن بخش از ناگفته های آدمی است که اگر محرمی یابد برملا می سازد.
البته بین رازها و ظرفیتها نیز نسبتی وجود دارد.
انسانهای بزرگ رازهای بزرگی نیز دارند که جز در برابر محارمی بزرگ فاش نخواهند کرد.

لذا می توان چنین حکم کرد که:
بزرگی انسانها به اندازی بزرگی رازهایی است که در سینه پنهان دارند...

سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی
دل ز تنهایی به جان آمد خدایا محرمی ...

اگه مراد از بزرگی بزرگی ارزشی باشه حکم تون و قبول ندارم !

بیم موج یکشنبه 19 دی‌ماه سال 1389 ساعت 12:10 http://bimemoj.blogfa.com/

البته قبول دارم این واژه بزرگ در این نوشته بنده خیلی بزرگ!!! شده!

منظورم اینه که ممکنه یک نفر راز بزرگی دردل داشته باشه که اصلا ارزشمند نباشه و یا حتی خیلی هولناک باشه درچنین حالتی ایا میشه گفت این راز بزرگ دلیل بزرگی فرد است !؟

حسنا دوشنبه 20 دی‌ماه سال 1389 ساعت 08:22

سلام لیلا بانو!
راز ..همه ی آدم است..آدم ها راز هایشان را می گویند نه با زبان مرسوم! با نگاهها و کارها و با سکوت و با ..

[ بدون نام ] دوشنبه 20 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:40

بمناسبت شهادت جناب رقیه علیه السلام
تسلیت عرض می کنم

دعا دوشنبه 20 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:52

بمناسبت شهادت جناب رقیه علیه السلام
تسلیت عرض می کنم

وقتی نام جناب رقیه ع را می شنوی چه چیزی در ذهن می اید؟
یتیمی ؛ کم سنی ؛ دختر حسین ع ؛ نشان های سوختگی ؛
خون گوشش؛ بی بسی ؛ تشنگی ؛ جدایی ؛ گرسنگی؛

یا اوج کمال صبر و شجاعت

ابوطالب مظفری دوشنبه 20 دی‌ماه سال 1389 ساعت 14:50

رازُ جز با رار‌دان آنباز نیست
راز اندر گوش منکر راز نیست.
مولانا
به گمانم درنگ بیشتری روی خود «راز» لازم است.
موفق باشید

سلام براستاد گرامی
ازحضورتون سپاسگذارم

بسیار علاقمندم دیدگاه شما رو دراین مقوله بدونم

سیب خور دوشنبه 20 دی‌ماه سال 1389 ساعت 18:23 http://tamatian.blogfa.com

سلام
بابا راز دار
و اهل اسرار هستی

خواب نما دوشنبه 20 دی‌ماه سال 1389 ساعت 20:56

رازها تکه گمشده آدم ها هستند

تکه های گمشده برای ذهنی که میخواند یک ادم را

فاطمه×××محکم دوشنبه 20 دی‌ماه سال 1389 ساعت 23:20 http://mohkam.blogfa.com

منظورتو نفهمیدم...چه ربطی دارن بهم ؟
ببخشید مخم منجمده احتمالا

سلام فاطمه جون
بی خیال

زنان زمان سه‌شنبه 21 دی‌ماه سال 1389 ساعت 00:27 http://zananezaman.blogfacom

کنار پنجره ام با خیال خود، ناگاه

صدای سوت قطار

زمهلتی که نمانده ست میدهد هشدار،

که قدر نیم نفس،منتظر نخواهد شد

پیاده باید شد!


این شعر زیبا از فریدون مشیری به نظرم رسید که برای آغاز کلام و عرض سلام و ادب خدمتتون تقدیم کنم.
به گمانم شما هم در جلسات مثنوی خوانی استاد بابایی حضور دارید .. موید باشید و سرفراز

سلام و عرض ادب و احترام
تشکر
متاسفانه تا بحال این توفیق و نداشتم

خوش پنج‌شنبه 23 دی‌ماه سال 1389 ساعت 13:09

چند تا نظریه :
۱- نمیتراود چون آدم ک.زه نیست که !
۲- همیشه نمی تراود ولی اگر بتراورد همان می تراود که در اوست. به نتراویده ها میگویند راز ُ
۳- میتراود همیشه ولی گاهی خود نمیداند و گاهی دیگری . به این خود ندانسته ها و دیگر ندانسته ها راز میگویند.
۴- گاهی میتراود و گاهی نمیتراود . بعد اونا هی میگن بتراو و تو نمی تراوی بعد میگن چرا میگی چون رازه / پس راز یعنی کلاس و ناز و ...انسان کوزه است و همیشه همان میتراود که در اوست منتها : کوزه هم آخرش یه خورده سخته بیرون ریختنش . ته تهش هم اصلا بیرون نمی تراوه. اگر بخواهی بتراوه باید بالکل بزنی کوزه رو بشکونی . اون اخرش که سخته و اون ته تهش که باید بشکونی تا بیرون بیاد بهش میگن راز .
بازم بتراوم یا نه ؟؟

وه ...
چقدرتراوشات !!

ولی یک جاشو استفاده کردم .. اگه بخوای کوزه بتراود باید بالکل بزنی بشکونی .. !!
قابل تامل بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد