دیروز و دیروزها، دیشب و دیشب ها گم بودی درحالی که غرقت بودم .دیروز و دیروزها، دیشب و دیشب ها، صغری، کبری پراکنی های کانت و هیوم، صدرا و سینا، خطاب هایم را به غیبت بردند، دردورپرسه های کورذهنی ازتو دورشدم، پریشانی هایم سلسله درسلسه شدند،انگار شیخ ابوسعید ابالخیرهم بکلی رفته بود ازاین حوالی، من مانده بودم و پای چوبین تشرهای مولویانه، داشتی درمن ساکت میشدی کلماتم بارها خواستند وزنت نمایند اما تو مدام بیرون می ریختی ازکاسه کوچک دال های فیلسوفانه، گویی وسعت «وجود» هم برای تو تنگ است که اینگونه لب های ازشهود برگشته را مهروموم کرده ای .امان ازاین ظرف های کوچک، هرکس، درهمان جا که ایستاده گذرش به تو افتاده است و تورا درمحدوده خویش به بند کشیده است؛می دانی به چه فکر میکنم... به اینکه تو چقدرخوبی!! کاسه های طالب حلوا را مدام میشکنی تا بشکنیم، سبحان ربی الاعلی و بحمده، آخرین ایستگاه سفر به تو«تسبیح» است، همان «سکوت» به زبان من.حالا درتو،به سکوت می پیوندم و درسکوت خالص خودبا تو قدم می زنم، دودعود می شنوم،ایستگاهها را نمی بینم، شمس می خوانم وبه صدای باد گوش میدهم...
خیلی قشنگ می نویسی... امیدوارم به همه همه آرزوهایی که داری برسی
من برای متنفر بودن از کسانی که از من متنفرند وقتی ندارم،
زیرا درگیر دوست داشتن کسانی هستم که مرا دوست دارند.
افرین
سفر به سکوت تان بی خطر...
ممنون
... جوابش داد گفتا دام دارم
ولی سیمرغ میباید شکارم
و کسی گفت چنین گفت :
عنقاشکارکس نشود دام بازگیر
سلام
اصلا مقوله های خردگریز این روزها شیرین شده
خسته شدیم از بس گرد مقولات خردپذیر گشتیم
سلام
سلام دوست عزیز
خیلی زیبا می نویسی اما چرا اینجا توی بلاگ اسکای چرا توی loxblog که امکانات بهتری هم داره نمیای
بهر حال موفق باشی
امیدوارم به وب من هم سر بزنی
سلام
در این سفر سکوت و اوج پیروز باشید
دعاهایم با شماست
راستی برایم دعا کنید که به سفر بهشت معلای بروم
سلام دعاجون
حتما
کلامت لبریز از دور و دال های فلسفی بود.زیبا بیان کردی اما در همه ی این تعقیت و گریزها بازگشتت به" هو "زیباترین بود ...
که یکی هست هیچ نیست جز او "وحده لا اله الا هو"
احسنت
سلام
ای یار ما عیار ما دام دل خمار ما ...
سکوت... پیوند.
سلام
سلام استاد گلم
خیلی لذت بردم
التماس دعا
سلام وصال جان
محتاجیم به دعا