احتیاط شاید قاتل حقیقت باشه که هست ولی قاتل دینداری مردم نیست مردم سرگرم نوعی از دین و دین داری هستن که بوسیله اون کاملا به آرامش میرسن دینداری عوامانه یا حتی سفیهانه حالا چه دلیلی هست که بیایم آرامش رو ازشون بگیریم؟؟
به نظر من مشکل وقتی بوجود میاد که نخبگان جامعه با عوام همسو و هم نظر میشن خواص عوام زده
دین از طریق خواص به زندگی مردم راه پیدا میکنه حالا تصورکن خواص جسارت ایستادگی دربرابر خرافات و اوهام رو نداشته باشن یا حفظ دینداری مردم اولویت اولشان در سیره علمی و عملی باشد ، خب درچنین صورتی به نظرت سرازکجا درخواهیم آورد؟
حتما اینطوریه اما وقت بزنگاه تصمیم گرفتن و از اون بدتر تشخیص حقیقت و مصلحت دشوار است.
پالایش دین از همه ضمایم بیرونی درسطح نظر و درساحت رفتار و عواطف دینداران وظیفه اول اهل تحقیق است به نظرم اگر هم جایی تشخیص سخت است نباید طوری برخورد کرد که به نفع یک پاسخ یا احتمال خاص تمام شود، اینطوری حقیقت پنهان می شود و مقدس های ساختگی فربه و فربه تر می شوند و این نوعی بازی کردن با زندگی انسانهایی است که به دین تمایل یافته و پناه می برند.
مصلحت سنجی در عمل، همان حکمی را ندارد که مصلحت سنجی در نظر. در عمل، باید خیلی دست به عصا حرکت کرد چرا که دیگران هم حضور دارند و اگر نپایید میتوانید پای کسی را لگد کنید. یعمی در یک جامعه همه باید مصلجت سنجی کنند در غیر اینصورت نمی شود با هم زندگی کرد. اما در عرضه نظر، من میتوانم هر گونه که میخواهم فکر کنم، چرا که مزاحم کسی نیستم. یعنی اینکه در ذهن من هر چه بگذرد مزاحم شما نیست. همین رابطه دوستانه خودمان چند نفر را در نظر بگیرید: در عرصۀ نظر، دیدگاه من با دیدگاه دوستان مذهبی ام تفاوت های فراوان دارد، اما در عرصۀ عمل من باید مواظب این باشم که دوستانم را نیازارم. مثلا توهینی، یا حرکتی دور از شأن از من سر نزند.
سنتی غلط درمیان مردم به اسم دین رواج یافته که دینی نیست و من با آن درگیر نمی شوم با این توجیه که دین مردم به خطر می افتد.
سلام ولی به نظر من همون طور که در صدر اسلام بعضی از آداب و رسوم جاهلیت به اسلام تحمیل شد مثل برده داری که ما از اونها به عنوان احکام امضایی یاد میکنیم ، امروزه هم عوام و سلطه احساساتشون بر تفکر و عقلانیت مانع از این میشه که خواص جسارت گفتن حقایق رو داشته باشن.... اسلام این مسئله رو در نظر گرفت که نمیشه تمام قد در مقابل تمام آداب اعراب ایستاد پس به طریق اولی خواص هم این مسئله رو در نظر گرفتن که عوام قابلیت این رو ندارن که تمام حقایق رو بشنون همین طور بهم بافتم !!!
سلام عرف متشرعه با عرف بطور عام باید تفاوت داشته باشن. در اولی خواص و برخوردهای آنها خیلی نقش دارد. خب ! چرا عرفی شکل بدهیم که بعد نتوانیم آنرا با اصول و باورهای اصیل اصلاح بسازیم!؟
سلام

احتیاط شاید قاتل حقیقت باشه که هست ولی قاتل دینداری مردم نیست
مردم سرگرم نوعی از دین و دین داری هستن که بوسیله اون کاملا به آرامش میرسن
دینداری عوامانه یا حتی سفیهانه
حالا چه دلیلی هست که بیایم آرامش رو ازشون بگیریم؟؟
به نظر من مشکل وقتی بوجود میاد که نخبگان جامعه با عوام همسو و هم نظر میشن
خواص عوام زده
دین از طریق خواص به زندگی مردم راه پیدا میکنه حالا تصورکن خواص جسارت ایستادگی دربرابر خرافات و اوهام رو نداشته باشن یا حفظ دینداری مردم اولویت اولشان در سیره علمی و عملی باشد ، خب درچنین صورتی به نظرت سرازکجا درخواهیم آورد؟
بلیییییییی!
حتما اینطوریه اما وقت بزنگاه تصمیم گرفتن و از اون بدتر تشخیص حقیقت و مصلحت دشوار است.
پالایش دین از همه ضمایم بیرونی درسطح نظر و درساحت رفتار و عواطف دینداران وظیفه اول اهل تحقیق است به نظرم اگر هم جایی تشخیص سخت است نباید طوری برخورد کرد که به نفع یک پاسخ یا احتمال خاص تمام شود، اینطوری حقیقت پنهان می شود و مقدس های ساختگی فربه و فربه تر می شوند و این نوعی بازی کردن با زندگی انسانهایی است که به دین تمایل یافته و پناه می برند.
مصلحت سنجی در عمل، همان حکمی را ندارد که مصلحت سنجی در نظر.
در عمل، باید خیلی دست به عصا حرکت کرد چرا که دیگران هم حضور دارند و اگر نپایید میتوانید پای کسی را لگد کنید.
یعمی در یک جامعه همه باید مصلجت سنجی کنند در غیر اینصورت نمی شود با هم زندگی کرد.
اما در عرضه نظر، من میتوانم هر گونه که میخواهم فکر کنم، چرا که مزاحم کسی نیستم. یعنی اینکه در ذهن من هر چه بگذرد مزاحم شما نیست.
همین رابطه دوستانه خودمان چند نفر را در نظر بگیرید: در عرصۀ نظر، دیدگاه من با دیدگاه دوستان مذهبی ام تفاوت های فراوان دارد، اما در عرصۀ عمل من باید مواظب این باشم که دوستانم را نیازارم. مثلا توهینی، یا حرکتی دور از شأن از من سر نزند.
سنتی غلط درمیان مردم به اسم دین رواج یافته که دینی نیست و من با آن درگیر نمی شوم با این توجیه که دین مردم به خطر می افتد.
سلام

ولی به نظر من همون طور که در صدر اسلام بعضی از آداب و رسوم جاهلیت به اسلام تحمیل شد مثل برده داری که ما از اونها به عنوان احکام امضایی یاد میکنیم ، امروزه هم عوام و سلطه احساساتشون بر تفکر و عقلانیت مانع از این میشه که خواص جسارت گفتن حقایق رو داشته باشن....
اسلام این مسئله رو در نظر گرفت که نمیشه تمام قد در مقابل تمام آداب اعراب ایستاد
پس به طریق اولی خواص هم این مسئله رو در نظر گرفتن که عوام قابلیت این رو ندارن که تمام حقایق رو بشنون
همین طور بهم بافتم !!!
سلام
عرف متشرعه با عرف بطور عام باید تفاوت داشته باشن. در اولی خواص و برخوردهای آنها خیلی نقش دارد. خب ! چرا عرفی شکل بدهیم که بعد نتوانیم آنرا با اصول و باورهای اصیل اصلاح بسازیم!؟
علت ساختن سرسره اینه که از بچگی به آدم یاد بدن
بالا رفتن چقد سخته و پایین اومدن چقد آسون...
سلام خاله ای... ممنون که اومدین.
سلام عزیز ... خواهش