آیا لازمه از معجزه برخواستن الهی مسیحمون بگم؟
نه واقعا، نه !
من نمی خوام از الوهیت مسیح بگم
ترجیح میدم از انسانیتش بگم
منظورم اینه که می دونید او در زمین چگونه زیست؟
از رحمتش، از شکیباییش
ببینید! من اینطور فکر می کنم
ما نمی تونیم راه بیافتیم و خوبیهامونو با کارهایی که نکردیم بسنجیم
با اون جایی که خودمونو انکار کردیم، چیزهایی که پرهیز کردیم، خودمون رو محروم کردیم
باید خوبی را با چیزهایی که پذیرفتیم بسنجیم
آنچه ایجاد کردیم،
با پذیرش آدم های تازه
------------------------
پ.ن: کشیش فیلم «شکلات» در سخنرانی عید پاک بعد کلی در افتادن با خواسته ها و اقتضائات طبیعی آدم ها این خطابه رو ایراد می کنه.
یادمه این فیلمو مدتها قبل دیده بودم، امشب از «اعتباریات» علامه و خیلی چیزای دیگه به تماشای این فیلم پناهنده شدم، بعد مدتها فیلم ندیدن فیلم قشنگی بود.
خیلی خوب گفته است
من فکر میکنم پرهیزهای ماهم میتوانند نشانگر خوبی ما باشند، مثلن پرهیز از خشونت، زیرپاگذاشتن اخلاق .
نمیدانم منظورتون از خوب بودن در زیر پا گذاشتن اخلاق چیست؟ پرهیز از خشونت اگر عمل ما باشد میتواند ملاک ارزیابی باورهای ما باشد، اما زیر پا گذاشتن اخلاق ؟؟؟؟؟ !!!!نمیفهمم چه میگویید!
پرهیز از زیر پاگذاشتن اخلاق نوعی خوبی است، منظورم این بود.
یکی از عمده جدل هایی که روشنفکری دینی با سنت گرایی مذهبی داشت در همین ملاک ارزیابی نهفته بود. روشنفکری دینی مدعی بود که مجموعه اموری که در سنت اخلاقی و درست فرض میشود، نباید صرفاً در عالم نظر ارزیابی شود، باید دید استقرار ان ارزش ها در عمل چه به بار آورده است. نمیتوان دایم نشست و گفت که ما خوبیم و ارزشهای ما خوب است اگر واقعاً عملی شود. خوب این واقعا عملی شدن در کجا باید اتفاق بیفتد. در دنیایی دیگر ؟ در خیالات ما؟ در عالم تصویر ذهنی یا مصادیق عینی؟ برخی از روشنفکران دینی معتقد بودند که اصلا مدیریت دینی نداریم! مدیریت دینی در عمل شکست خورده و نشان داد که نمیتواند دنیای امروز را مدیریت کند. مدیریت استخوان خرد کرده بشری در طول 200 سال زحمت مداوم و تحقیق عینی به کنترل اوضاع ، کنترل نیروی کار، کنترل فساد، کنترل قدرت و... موفق تر بوده تا کلی بافی های ارجاع دهنده به تقوای مدیریتی در حکومت اسلامی . علی رغم استفاده های خارج از موضوع که از این ادعا میشود، راستش این گفته گفته درست و صائبی است. یکی از ملاک های ارزیابی باورها، پیاده شدن آنها در عمل است. گرچه ما پراگماتیسم نیستیم، فایده انگار هم نیستیم، اما ملاک عملی قرار دادن برای بسیاری از ارزشهای ادعایی مناسب و کارآمد است.
در غرب هم نحله های جدید اخلاقی که بر توسعه خوشی و رفاه و خیر تاکید دارند در اعراض از رهبانیت افراطی کلیسا پدید آمدند؛ تا قبل از پیدایش این اخلاق عمده نخبگان کلیسا غارنشین و منزوی بودند.
من احساس می کنم ما در مورد آموزه تقوا دچار افراطیم. پرهیزگرایی زیاد در زندگی ملموس ما، در روند اندیشه ما، در حب و بغض های ما به یک رنگ غالب تبدیل شده آنقدر که حاضر نیستیم به شیوه ها و سبک های متنوع زندگی روی خوش نشان بدیم یا به خود جرات و جسارت ورود به عرصه های تازه فکری را بدیم و وارد گفتگو با دنیاهای دیگر بشویم و در نهایت اینکه تقوا و پرهیز گرایی مرتب دایره مهرهای ما رو تنگ تر و دایره کین های ما رو وسیع تر می سازد.
اگه خواستی به دیدار دوستان هم میتونی پناهنده بشی
خودم یه نطق میکنم برات تا ده جلسه درباره ش تو وبلاگت بنویسی
والا
ای ول نرگس جان،

الهی که زنده و سالم باشند دوستان جان
بارها از دیدن اینکه مبلغین مسیحی، که در ظاهر عشق و محبت و صلح و گذشت و شفقت را به تمام مردم عالم توصیه میکنند، خود با کینه و بغض عجیبی با هم میجنگند و به سختترین وضعی همدیگر را دشمن میدارند دچار تعجب میشوم، دلیل آنها بر دین خود رفتار و عملشان است نه فضایلی که تبلیغ میکنند.
اسپینوزا
دعوت شدم از حضرت زهرا و ارزشهای فاطمی دفاع کنم دعوت کنندگان یک ارزش انسانی، قرآنی و قطعن فاطمی بزرگ رو له و لورده کردند؛ ارزش وفای به عهد!!!
از دوست فارغ التحصیلم که تازه مشغول کار شده مدام تقاضا می کنند نمره فله ای بدهد، کیا؟ ارزش گستران !!
شب قدر واعظ روی منبر داد میزد و اشک می ریخت عزیزان به حق همدیگر تعرض نکنیم ولی بارها حقوق مرا خودش له کرده است!!
نتیجه ای که من می گیرم:
همان کلام استاد ملکیان.
دست از تغییر دیگران بردار و به تغییر خودت بیاندیش.
ان الذین آمنوا و عمل الصالحات ...
واقعا آمنوا بدون عمل صالح نمی دونم تا چه اندازه می تونه معنا داشته باشه
بنظرم دال مرکزی رو باید در عمل صالح دید
عمل مهم است!!