در شهرهایی مث کاشان و همین هرات خودما که بناهای تاریخی حفظ شده اند، آدم، سنگ ریزه هایی را که سیزیف های تاریخ با هزاران زحمت و جون کندن بالای تپه ی تاریخ برده اند، بهتر میبیند. امروز با دیدن این بناهای بی صاحب بجا مانده از قدیم برای یک آن از زمان و مکان کنده شدم. کجا رفتم خدامیداند، شاید در اعماق یک درنگ ابهام آلود سوت و کور. آیا باید باور کرد این صداهای خاموش فرو رفته در پهنه ی فراموشی در صحنه ای دیگر نفس میکشند!؟ کاش میشد صدای آن پیرزن هزارسال پیش را که در این خانه های گلی آبگوشت برای ناهار روزی چون امروز بچه ها و نوه ها و عروسهایش میپخت، میشنید که اعتراف میکند خبری در راه است.
اعتراف میکنم عمیقن نمیفهمم آنهایی را که خود را به همینها که هست قانع میسازند!!!
هرچند نرگس این افاضه ام را به پای خل چل بازیهای بچه های فلسفه گذاشت اما بنظر خودم اگه بهلول از همون اعماق تاریخ بلند میشد میومد با ما کاشان گردی، رشته ی دی ان ای بهلولی مخفی منو قطعن شناسایی میکرد.
فکرشو که میکنم مطمان نیستم بخش قابل توجه زندگی ام مصداق رو به کاشان ، قم رفتن نبوده باشد.
چه عرض کنم؟
سلام دوست عزیز


آیا دوست دارید با ما تبادل لینک کنید؟
وبلاگ خبررسانی: اطلاعیهها، خبرها و دانستنیهای مرتبط با افغانستانیها
در صورت تمایل ما را با نام «خبررسانی» لینک کنید.
بینهایت سپاس.
سلام. کاشان شهر دلنشینی است!
مرا یاد نیشابور خودمان میاندازد
خوش به سعادتتان
سلام . جاتون خالی بود.