وگراین قفس را به هم شکنم تاکجابرد بال خسته مرا
خداحافظی اینبار امیرحسین حجم متفاوتی داشت. درک مفهوم فراق، التفاتش را به واقعه خداحافظی بیشتر کرده بود....
ساعتهاست در دلی کوچک با تجربه های بزرگ جامانده ام. براستی که غم دلهای کوچک برای دلهای بزرگی سخت است.
وقتی دچار «فراموشی» می شوی فرق «بودن» و «داشتن» را بیش از هر زمان دیگر فهم خواهی کرد.
----------------
برنامه ریختیم فردا بعد رای دهی جمیعا بریم بیرون شهر که مادر خروج از منزل جز برای رای دهی را تحریم کرد. شاید سنسورهای مادرانه نسبت به انواع بمب های صوتی، تصویری و صوتی -تصویری یک کمی خیلی بیش از حد حساس باشند اما دل مادرانه قامت خواهشت را به سجده وامیدارد. دارم به نیاز مادرها به احساس امنیت فکر میکنم!!!
یک نتیجه گیری:
حوزه معنایی اخدان؟ کار مستند علمی دراین باره نشده و منابع کافی هم وجود ندارد و برخی از منابع مربوط به روابط جنسی عرب زمان نزول مثل مناکحه العرب که به درد حل این مسئله می خورد مفقود شده است.
نسبت میان اخدان و دوستی دو جنس؟ با توجه به اشاره ای که در این دو آیه به مسئله پرداخت مهریه و زنا شده است می توان اجمالا نتیجه گرفت که ارتباط ایندو بیشتر عام و خاص من وجه اند.
یک سرچ:
http://www.youtube.com/watch?v=eOZxWshtB7M
http://www.youtube.com/watch?v=rJDDpwDUs_Q
http://www.youtube.com/watch?v=iGuyVKLC4-c
http://www.noormags.com/view/fa/articlepage/901417
یک تامل:*
فقه و حقوق اسلامی در روابط دختر و پسر مبتنی بر حوزه های محرم و نامحرم است. امروزه در ادبیات دینی، محرمیت یعنی نبود مرزی برای دوستی متعارف و عدم محرمیت یعنی بودن مرزی نسبتاً نامتعارف برای تعامل معمول دو جنس مخالف. از سویی فرهنگ اسلامی در این خصوص آنست تا روابط دختر و پسر نامحرم، حتی در حد متعارف آن نیز به حداقل ممکن و در حد ضرورت منتهی شود، از سوی دیگر تنها فرصت روابط آگاهانه دختر و پسر در اسلام، زمانی است که طرفین برنامه ای جدی برای ازدواج در نظر داشته باشند. خارج از این اندیشه تشکیل خانواده و ازدواج شرعی، عملاً هر گونه تعامل احساسی، صمیمانه یا عاشقانه، مذموم و گناه یا زمینه ساز و مقدمه آن تلقی می شود. با این مفروض که طبق چارچوبهای فوقالذکر در گذشته امکان نوعی جامعه پذیری مبتنی بر معیارهای بومی و سنتی وجود داشته که عملاً منجر به ازدواج بهنگام در آغاز سن بلوغ دختر و پسر می شده است،سوال اصلی آنست که در شرایط فعلی با توسعه شبکه های ارتباطی و غیرقابل کنترل دختر و پسر و نیز کاهش سن بلوغ ایندو از یک طرف و از طرف دیگر بالا رفتن سن ازدواج بنا به دلایل مختلف اجتماعی، چگونه می توان شکاف زمانی قابل توجهی که بین زمان بلوغ تا زمان ازدواج در جوامع اسلامی یا جمعیتهای مسلمان معاصر پدید آمده است را مرتفع نمود؟ نظریه دوستی اسلامی برای این دوره پاسخ دارد.[۴] این نظریه مدعی است که علاوه بر سامان دهی مشروع به وضعیت جوانان جامعه اسلامی، به مثابه یک رویکرد جهانی می تواند جهانشمول و فرادینی تلقی گردد از آن روی که شاکله قانونی این روابط و ضمانتهای لازم برای آن، مبتنی بر فقه و شریعت اسلامی به نیکی (به ویژه در مذهب شیعه) تعریف شده است. تسری این قواعد بر حوزه عمومی روابط اجتماعی می تواند علاوه بر فواید فراوان بر تحکیم ساختار خانواده و سلامت جامعه زنان و جوانان، در عین حال در بخشی از مسیر خود بعنوان الگویی در برابر طلاق عاطفی قرار می گیرد. از این منظر، اطلاق دوستی اسلامی یا حتی ازدواج عاطفی بر این روابط مبتنی بر حس دیگر دوستی، منشا اخلاقی و دینی دارد. بنیان این نظریه تفسیر موسع از ازدواج موقت است.[۵
* http://www.noormags.com/view/fa/articlepage/901417
یک خبر که از دو روز قبل در و دیوار خوابگاهو پر کرده بود امروز منو از لاک سالن مطالعه در آورد. ساعت دقیقا دو و یک دقیقه ظهر است. روی چمن های نیمه سرد، منتظرم نظرات را بدانم، اصلا تنها چیزی که منو از خوابگاه به این جا کشاند کنجکاوی بود؛ خواستم ببینم ملت دانشجو چه نظراتی در باب «خواستگاری ورچپه» دارند. اندک اندک جمع مستان می رسند ولی استاد فلان هنوز نرسیده است، درست درجنب سمت راستم دعوایی جاری است، جوجه فیزیک خوان ها گویا به جان متافیزیک افتاده اند و داد فیلسوفچه ها را درآوردند.
از قرار معلوم این جمله خاله ریزه ی فیزیکدان ها که «متافیزیک یعنی امور تخیلی و ماورائی » فیلسوفک ها را به درد سر انداخته. طفلی فیلسوفک ها دلم واقعا برایشان سوخت. مانده بودند چطوری ازاین هچل بیایند بیرون. درکشان می کنم خیلی درد دارد کاخ باورهایت نه از تاج که از تهداب فرو ریزد. پیش خودم گفتم ته ماجرا را بگذار برای همیشه مشتاق های ته ماجرا اگر ته ماجرایی اصلا باشد، فعلن بیا کمی جیک جیک بریم؛ آقا با سه حرکت سوالی ساده، فیزیک دان ها ضربه فنی شدند اساسی و فیلسوفک ها نفس راحتی کشیدند که فلسفه از دست اوهام نجات یافت. خودمانیم، من نه فلسفه را تبرئه کردم نه شاخ ادعاهای فیزیک را شکستم که اصلا کارم وکالت و بت شکنی نیست من فقط خواستم بگویم پشت دریاها می تواند شهری باشد!! هیچ وقت همانجا که هستی نمان، من هم همانجا که هستم نباید بمانم.
الان دیگه ساعت 2 و 16 شده است و سرکله ی کارشناس گویا پیداشده.... الان 2 و 36 دقیقه است و تفسیر آیه « من یتق الله یجعل له مخرجا ...» تمام شده است. فک کنم الان نوبت پرسش پاسخ رسیده.... ولی نه ازآنجا که ما درعمرمان موعظه نشنیده ایم هنوز آمادگی لازم برای ورود به بحث را نداریم... خب خانم بفرمایید ادامه بدید، کلیشه گویی!! وای خدای من به پیر به پیغمبر ما قبول کردیم که زنان احساسی اند و باید قرن فی بیوتکن داشته باشند، شما بفرمایید به اصل بحث بپردازید.... الان ساعت 2 است و کلاس بچه ها شروع شده پس همینجا فینیش می کنیم....
الان دیگه داد بچه ها بلند شده که ای وااااااااااای خانم پس پرسش و پاسخ موضوع محاسن و معایب خواستگاری دختر از پسر چی میشه؟؟؟ .......
-------------
پ.ن: برای صدمین بار تجربه کردم عنوان همیشه حاکی از معنون نیست.
پ.ن: استاد فرمودند دو آیه از قران در سوره های نسا ء و مائده به موضوع جی اف، بی اف پرداخته اند، اصلا تا بحال به این موضوع فک نکرده بودم، خود ایشون که از قرار معلوم چون بیشتر ازاین بحث به نتیجه اش علاقه داشتند به آن نپرداختند خدا فرصت دهد برویم ببینم ماجرای این «اخدان» که ایشان گفتند چیست؟