... آخر دل شدم

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

... آخر دل شدم

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

شب - سکوت- نت

  • خدایا!! میدانی جهم دنیایت چیست؟ اینکه محتاج جرعه ای سکوت و خلوت باشی اما گرفتار کرور کرور «زبان» شوی.... قربانت شوم تو که میدانستی سهم من از زندگی همهمه است چرا فلسفه را در کاسه ام ریختی!؟


  • تصور کن رفته ای مهمانی، در طول نیم الی یک ساعتی که با میزبان ارتباط برقرارکرده ای  ده - پانزده مرتبه زنگ در یا جیغ نوزاد صاحب خانه به صدا درآید چه اتفاقی برای اعصاب و روانت می افتد خدا میداند. اما خب عذرخواهی میزبان که متوجه ناراستی وضعیت پیش آمده گشته، بخش زیادی از گسست های عاطفی بوجود آمده را می کاهد. امان از ارتباطات امروزی که در تسخیر تکنولوژی روز ، تیکه تیکه می شوند بی آنکه التفاتی را برانگیزند، آقا! میروی حال طرف را بپرسی چند دقیقه ای که دور هم نشسته اید طرف چنان درگیر سلسله ی اس ام اسی شده است که بیا و ببین، مهمانی ها و مهمان های عید امسال خیلی خوب این پدیده را می نمایاندند. بزرگوار! شما آمده اید حال مارا بپرسید یا پیامک بازی و چت بازی!؟  همین شما که از اعتیاد فرزندت به دنیای مجازی می نالی.


  • عرض و طولت فقط چشمانم را می نوازند، کافی است چشمانم کم سو شوند یا اندامت کم رمق، روحت را نشان ده ببینم؛ آنقدری هست که هرچه بگذرم باز در وسعت تو باشم.