... آخر دل شدم

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

... آخر دل شدم

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

ادامه ماجرا

یک نتیجه گیری:

حوزه معنایی اخدان؟ کار مستند علمی دراین باره نشده و منابع کافی هم وجود ندارد و برخی از منابع مربوط به روابط جنسی عرب زمان نزول مثل مناکحه العرب که به درد حل این مسئله می خورد مفقود شده است.

نسبت میان اخدان و دوستی دو جنس؟ با توجه به اشاره ای که در این دو آیه به مسئله پرداخت مهریه و زنا شده است می توان اجمالا نتیجه گرفت که ارتباط ایندو بیشتر عام و خاص من وجه اند.


یک سرچ: 


http://www.youtube.com/watch?v=eOZxWshtB7M

http://www.youtube.com/watch?v=rJDDpwDUs_Q

http://www.youtube.com/watch?v=iGuyVKLC4-c

http://www.noormags.com/view/fa/articlepage/901417


یک تامل:*


فقه و حقوق اسلامی در روابط دختر و پسر مبتنی بر حوزه های محرم و نامحرم است. امروزه در ادبیات دینی، محرمیت یعنی نبود مرزی برای دوستی متعارف و عدم محرمیت یعنی بودن مرزی نسبتاً نامتعارف برای تعامل معمول دو جنس مخالف. از سویی فرهنگ اسلامی در این خصوص آنست تا روابط دختر و پسر نامحرم، حتی در حد متعارف آن نیز به حداقل ممکن و در حد ضرورت منتهی شود، از سوی دیگر تنها فرصت روابط آگاهانه دختر و پسر در اسلام، زمانی است که طرفین برنامه ای جدی برای ازدواج در نظر داشته باشند. خارج از این اندیشه تشکیل خانواده و ازدواج شرعی، عملاً هر گونه تعامل احساسی، صمیمانه یا عاشقانه، مذموم و گناه یا زمینه ساز و مقدمه آن تلقی می شود. با این مفروض که طبق چارچوبهای فوق‌الذکر در گذشته امکان نوعی جامعه پذیری مبتنی بر معیارهای بومی و سنتی وجود داشته که عملاً منجر به ازدواج بهنگام در آغاز سن بلوغ دختر و پسر می شده است،سوال اصلی آنست که در شرایط فعلی با توسعه شبکه های ارتباطی و غیرقابل کنترل دختر و پسر و نیز کاهش سن بلوغ ایندو از یک طرف و از طرف دیگر بالا رفتن سن ازدواج بنا به دلایل مختلف اجتماعی، چگونه می توان شکاف زمانی قابل توجهی که بین زمان بلوغ تا زمان ازدواج در جوامع اسلامی یا جمعیتهای مسلمان معاصر پدید آمده است را مرتفع نمود؟ نظریه دوستی اسلامی برای این دوره پاسخ دارد.[۴] این نظریه مدعی است که علاوه بر سامان دهی مشروع به وضعیت جوانان جامعه اسلامی، به مثابه یک رویکرد جهانی می تواند جهانشمول و فرادینی تلقی گردد از آن روی که شاکله قانونی این روابط و ضمانتهای لازم برای آن، مبتنی بر فقه و شریعت اسلامی به نیکی (به ویژه در مذهب شیعه) تعریف شده است. تسری این قواعد بر حوزه عمومی روابط اجتماعی می تواند علاوه بر فواید فراوان بر تحکیم ساختار خانواده و سلامت جامعه زنان و جوانان، در عین حال در بخشی از مسیر خود بعنوان الگویی در برابر طلاق عاطفی قرار می گیرد. از این منظر، اطلاق دوستی اسلامی یا حتی ازدواج عاطفی بر این روابط مبتنی بر حس دیگر دوستی، منشا اخلاقی و دینی دارد. بنیان این نظریه تفسیر موسع از ازدواج موقت است.[۵


 * http://www.noormags.com/view/fa/articlepage/901417


ماجرای عنوان و معنون !!

یک خبر که از دو روز قبل در و دیوار خوابگاهو پر کرده بود امروز منو از لاک سالن مطالعه در آورد. ساعت دقیقا دو و یک دقیقه ظهر است. روی چمن های نیمه سرد، منتظرم نظرات را بدانم، اصلا تنها چیزی که منو از خوابگاه به این جا کشاند کنجکاوی بود؛ خواستم ببینم ملت دانشجو چه نظراتی در باب «خواستگاری ورچپه» دارند. اندک اندک جمع مستان می رسند ولی استاد فلان هنوز نرسیده است، درست درجنب سمت راستم دعوایی جاری است، جوجه فیزیک خوان ها گویا به جان متافیزیک افتاده اند و داد فیلسوفچه ها را درآوردند.  

از قرار معلوم این جمله خاله ریزه ی فیزیکدان ها که «متافیزیک یعنی امور تخیلی و ماورائی » فیلسوفک ها را به درد سر انداخته. طفلی فیلسوفک ها دلم واقعا برایشان سوخت. مانده بودند چطوری ازاین هچل بیایند بیرون. درکشان می کنم خیلی درد دارد کاخ باورهایت نه از تاج که از تهداب فرو ریزد. پیش خودم گفتم ته ماجرا را بگذار برای همیشه مشتاق های ته ماجرا اگر ته ماجرایی اصلا باشد، فعلن بیا کمی جیک جیک بریم؛ آقا با سه حرکت سوالی ساده، فیزیک دان ها ضربه فنی شدند اساسی و فیلسوفک ها نفس راحتی کشیدند که فلسفه از دست اوهام نجات یافت. خودمانیم، من نه فلسفه را تبرئه کردم نه شاخ ادعاهای فیزیک را شکستم که اصلا کارم وکالت و بت شکنی نیست من فقط خواستم بگویم پشت دریاها می تواند شهری باشد!! هیچ وقت همانجا که هستی نمان، من هم همانجا که هستم نباید بمانم. 

الان دیگه ساعت 2 و 16 شده است و سرکله ی کارشناس گویا پیداشده.... الان 2 و 36 دقیقه است و تفسیر آیه « من یتق الله یجعل له مخرجا ...» تمام شده است. فک کنم الان نوبت پرسش پاسخ رسیده.... ولی نه ازآنجا که ما درعمرمان موعظه نشنیده ایم هنوز آمادگی لازم برای ورود به بحث را نداریم... خب خانم بفرمایید ادامه بدید، کلیشه گویی!! وای خدای من به پیر به پیغمبر ما قبول کردیم که زنان احساسی اند و باید قرن فی بیوتکن داشته باشند، شما بفرمایید به اصل بحث بپردازید.... الان ساعت 2 است و کلاس بچه ها شروع شده پس همینجا فینیش می کنیم.... 

الان دیگه داد بچه ها بلند شده  که ای وااااااااااای خانم پس پرسش و پاسخ موضوع محاسن و معایب خواستگاری دختر از پسر چی میشه؟؟؟ ....... 

-------------

پ.ن: برای صدمین بار تجربه کردم عنوان همیشه حاکی از معنون نیست.

پ.ن: استاد فرمودند دو آیه از قران در سوره های نسا ء و مائده به موضوع جی اف، بی اف پرداخته اند، اصلا تا بحال به این موضوع فک نکرده بودم، خود ایشون که از قرار معلوم چون بیشتر ازاین بحث به نتیجه اش علاقه داشتند به آن نپرداختند خدا فرصت دهد برویم ببینم ماجرای این «اخدان» که ایشان گفتند چیست؟

باد صبا

چون باد صبا در بدرم 

با عشق و جنون همسفرم

شمع شب بی سحرم 

از خود نبود خبرم ...

هله هوله های ذهنی من

  • استاد -خطاب به دانشجوی بی نوا-: یک سوال داشتم؛ البته نظر شخصی من است: اصلا غزالی ارزش کار در حد پایان نامه را دارد. او مردی چنین و چنان بوده است. 

من که در آن حوالی نمی دانم چه می کنم: دستاوردهای پایان نامه ارشدم در باب غزالی را قورت می دهم و با عرض شرمندگی از ساحت اندیشه بشری ترجیح می دهم لال بمانم.


  • استاد- خطاب به آقا پسر دانشجوی معصوم و آرام- : به نظرم شما برو سمت اثبات این فرضیه که معنای زندگی در گرو اصلاح باورها و اعمال آدمی است یعنی اصلاح جهان بینی و ایدئولوژی.

من - که بازهم نمی دانم آنجا چه می کنم-: در حد آن کشتی معلوم الحال، غرق قدرت تخریبی کلیشه ها شده ام. خدا خیر استاد اسکندری گرامی را بدهد که التفات ما به این سوزه پر رونق را برانگیختند. خدا ایشان را سالم بدارد.


  • هم اتاقی در بدر دنبال نوشته ای در باب رد قرآن و دیانت که مربوط به قرون اولیه است می گردد تا از شواهد تاریخی موجود در آن اثر برای اثبات برخی باورهای بنیادین دینی استفاده کند، اما آن اثر نابود شده است و اثری از او بجا نمانده. حتم دارم اگر آنها که آن اثر را نابود کرده اند می دانستند امروز به درد چه گزاره های مهمی خواهد خورد هرگز تن به آن اقدام مقدس نمیدادند.


  • دانشجو: رابطه لذت و ایمان از نگاه ابن سینا و صدرا....

          استاد: خیلی موضوع جالب و درعین حال مهمی است...

         من: همه ی دم و دستگاه ذهنم بهم ریخته... گیج شده ام ... می خواهم بگویم این بحث را چه به فلسفه محض، آقا            ما فک می کنیم جایش چیزی در مایه های جامعه شناسی دین یا روانشناسی دین باشد نه فلسفه اسلامی. صدرا و          سینا دراین باره حرف زده اند خب زده باشند، فلسفه در قدیم درخیلی باره هاحرف می زده ولی حالا دیگر مرزهایش با          خیلی از شاخه های هم جوار مشخص شده است ما چرا رویه های فلاسفه قدیم را دنبال کنیم و  از این حرفای قلمبه            تر از دهانم که همه را از سر بی حوصلگی قورت دادم .


  • کشف کردم گرایشات ناسیونالیستی یکی از بزرگترین بت های روانی آدمی اند که قابلیت دارند دستگاه شناختی اشخاص با تحصیلات عالی را هم مختل سازند درحدی که دو دو تای یک آدمیزاد تحصیلکرده را هم هشت بسازند. عزیزم، جانم، گلم!! والله بالله اگر سر مبارک را از لاک بس مبارک تر خویش در بیاوری و قدری حتی به اندازه یک بند انگشت اون ور تر را هم ببینی دیگران هم ریشه دارند، دیگران هم بی بته نیستند، همسایه هم بنده همان خدایی است که خدای توست، او هم دقیقا فرزند همان پدر و مادر مکرمی است که ریشه تواند.....
  • امیر حسین خاله متحیر مانده است تولدش را با محمد و بی من جشن بگیرد یا با من و بی محمد. گفتم نگران نباش خاله جان دوبار تولدت را جشن می گیریم ... چه می شود کرد دیگر!! فاصله ها را هرجور هست باید پرکرد. 

شطح

اگر امشب و همین حالا پیامبری نازل شود به پایش می افتم چیزی نگوید و فقط لبخند زند!

--------------

می گویند احساس زنان بر عقلشان غلبه دارد، کدام غلبه که تمام احساسم می گوید دراین لحظه باید جای دیگر می بودی ولی عقل متقاعدم کرده اینجا باشم!؟ 

از هم اتاقی ام که مشاور قاضی دادگاه خانواده است می پرسم اگر اجازه صدور حکم می یافتی، بی تکلف از عهده این کار برمی آمدی ؟ خیلی ساده و بی استرس پاسخ می دهد آره... مگه چیه؟! خانم ها الان قاضی اجرای حکم هستند که خیلی سخت تر و خشن تر از صدور حکم است. 

عجبا!!! زن می تواند پروژه اجرای یک اعدام را هدایت کند بی آنکه احساسش فوران کند اما در مقام نظر و استنتاج و صدور رای بناست همواره متاثر از احساسش باشد. من اینرا نمی فهمم.