... آخر دل شدم

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

... آخر دل شدم

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

خسته ام

خسته ام...

هوس خوابی در حجم ابدیت دارم

اللهم انّی اسئلک الامان ...

الان دقیقا غرق بهت پذیرش آن امانت کذایی هستم

خسته ام از مسولیت

اللهم انّی اسئلک الامان ...

در فهم نقشه ات درمانده ام

اللهم انِّی اسئلک الامان

مولای یا مولای

انت المولای و انا الظلوم الجهول الضعیف ....

نظرات 2 + ارسال نظر
اپیزود دوشنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1398 ساعت 09:41 http://episode33.blogfa.com

سلام رفیق قدیمی، حال و احوال؟
خسته نباش
مبادا تا خستگی تسلیم بیاورد که تسلیم گلیمی از جان آدمی به هم بر می بافد فکنده بر گذر گام نامردمان که بی پروا پاوزار تحقیر بر آن نهند، سرو را معنا به ایستادن است و مرد را معنا به سر نیفکندن بهانه ی گریز را بیهوده در خود مپیچ مرد!



فک کنم زر زیادی زدم

سلام
شکر، الحمدلله

...دور از جان... استفاده بردم.

ا.ن.ی.م شنبه 21 دی‌ماه سال 1398 ساعت 21:11

سلام نفس. فکر کنم دلت میخواد برگردی خوابگاه. دلم برات تنگ شده. بخوابی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد