... آخر دل شدم

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

... آخر دل شدم

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

جیغ بنفش

یک روزی در جلسه دفاع یکی از  دانشجویان  ارشد دانشگاه مفید قم از زبان استاد ملکیان شنیدم که می گفت انقدر به نقطه ویرگول دانشجو گیر ندهیم که حکایت ما شده حکایت « آفتابه لگن هفت دست ، شام و ناهار هیچی».

حالا حکایت ما و دانشگاههای درب و داغان ما هم شده حکایت همان « آفتابه لگن هفت دست ، شام و ناهار هیچی».

آقا ما یک اشتباهی کردیم دو واحد روش تحقیق خواستیم تدریس کنیم؛ یا خدااااااااا یک هفته است در گیر تصحیح اوراق و جمع و تفریق نمرات و وارد کردن نمراتم. فکرش را بکن؛ یک نمره به قول اینجایی ها بیست فیصد ( همان بیست درصد)، 60 نمره فاینال، ده نمره کلاسی، 10 نمره پروژه  و بعد همه اینها اون دانشجویی که در آزمون بیست فیصد شرکت نکرده یک سوم نمره فاینال رو باید محاسبه کنی و پس از کسر 6 نمره از آن ،باقیمانده را  به مجموع نمره اضافه کنی.

از من بپرسند میگم والا اینا چیزی نیست جز یه سری تشریفات سوسولانه، استاد اگه استاد باشه با یک سوال هم می توه تشخیص بده دانشجو چند مرده حلاجه و اصلن هم حق دانشجو ضایع نخواهد شد. من یک ترم خودمو هلاک کردم به این جماعت تحقیق بیاموزانم، بهترین محک آزمون همان پروژه هایشان است که دیوانه شدم تا اووووووووووون همه را خواندم.

و یا خدا از وضعیت دستور زبان این جماعت ، اگه اوضاع امنیتی اجازه میداد شکایت قلم این قوم را به خواجه ی انصار و جامی میبردم تا شاید اندکی نیاز مبرمم را به جیغ بنفش برآورده سازد.

---------------

پ.ن: نیامده به استادی در آموزش روش تحقیق شهره شدم. ملت سرویس مجهز به گارد امنیتی دنبالم می فرستن برایشان روش تحقیق درس دهم. مادر از وقتی بو برده است، با بادیگارد به کلاس می روم پایش را دریک کفش کرده است که نمی گذارم به این کلاس بروی ، اونجا کجاست که بادیگارد می خواهد!؟ نونت کم است یا آبت آخر؟؟

گفتم هیچ کدام مادر جان، آدمی که حب وطنی در دل دارد که روی انبار باروت بنا شده، عقلش کم است ، عقلش!!!


نظرات 1 + ارسال نظر
اسکندری شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1396 ساعت 17:59

موفق باشید.

تشکر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد