... آخر دل شدم

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

... آخر دل شدم

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

چند وقته به شواهدی دست یافتم که اثبات میکنند  

بزرگترین ترس زندگیم تفکر بوده  

دارم تصمیم می گیرم خودمو از این بت پرستی !! ( به قول بیکن ) نجات بدم

نظرات 2 + ارسال نظر
حیدری پنج‌شنبه 29 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 07:34

به نام خدا

سلام

تبریک میگم که به جمع وبلاگ نویسان پیوستید که حقیقتا با قلمی که دارید جایش خالی بود در گوشه هایی از اوقات فراغتتان.

البته در مورد جمله ی شما بگم که تا تفکر چی باشه که معنایش را بت پرستی گذاشت. تفکر خوب است اگر خوب اندیشید و بد است اگر بد اندیشید.

سلام
از اینکه دل نوشته هامو خوندید ممنونم
فکر کنم منظورم واضح بود
تفکر بت پرستی نیست
ترس از تفکر به عنوان یک شیوه ومشی یا به عنوان یک تربیت ناصحیح و ... است که بت میشه و ادمو از دست یابی به حقیقت محروم میکنه .

حسنا پنج‌شنبه 29 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 14:55 http://danesh4000.blogfa.com

بزرگترین ترس زندگی یم این بود که آدم نشده بمیرم...حالا مردد شده ام و با خودم می گویم شاید اصلا قرار نیست که آدم بشوم...

سلام
دوست خوبم حسنا جان
فکر کنم یه جورایی مثل هم هستیم با این تفاوت که
شما آگاهانه می ترسیدی و
من نمیدانستم که میترسم
این یعنی یک قدم جلوتر ازمن قرارداشتی و داری
راجع به تردید فعلیتم میتونم بگم :
زندگی یعنی همین
تردید یقین تردید یقین وبازهم تردید
باید در آتش تردید بسوزی تا ققنوس وجودت از خاکستر تردید
متولد بشه .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد