دیشب تا صبح
دل افروز ؛ ( مهمان تاجیکی مان )
یک بیداری خدا بود
ومن یک خاموشی غفلت
دیشب دل افروز
همه عرش را بسیج کرده بود تا خدارا به زمین ؛ درست سر سجاده اش بیاورند !
ومن
هنگام نمازصبح
درحاشیه باغچه سبز نیایش او ـ بوی حضور خدا را استشمام کردم
با غفلتم بر غفلتم گریستم
دیشب دل افروز
سراسر بهانه بود
بی بهاء بهانه خدا را گرفت
ومن !
غرق دودوتا چارتای منطقی ام ؛
سرگزم پس انداز بهاء بودم
عالی بود به نگارش در آوردن لحظه های عرفانی عشق بازی او در صفحه وب شما.
سلام رییس!
دل تنگ لحظه های ناب هستم...منتظرم تا یک محمد در من به دنیا بیاید...بزرگش کنم و بعد به رسالت برسد..آنگاه صدای خدا را بشنوم...وحی را...دعا کن برایم...منتظرش هستم حتی اگر حملش سالها طول بکشد...
دعا میکنم
ولی گفته باشم
جواب کنترل جمعیتیا رو باید خودتون بدید امدیم محمدتون بدل بود اونوقت .......!!!
عالی بود حرف نداشت!
ولی باور بفرمایید :
خیلی حححححححححححححححححححرف داشت !