... آخر دل شدم

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

... آخر دل شدم

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

یک بهانه خدا !!

دیشب تا صبح 

 دل افروز ؛ ( مهمان تاجیکی مان )  

 یک بیداری خدا بود 

 ومن یک خاموشی غفلت  

دیشب دل افروز 

 همه عرش را بسیج کرده بود تا خدارا به زمین ؛ درست سر سجاده اش بیاورند  !

ومن

 هنگام نمازصبح   

درحاشیه باغچه سبز نیایش او ـ بوی حضور خدا را استشمام کردم  

با غفلتم بر غفلتم گریستم  

دیشب دل افروز  

 سراسر بهانه بود  

بی بهاء بهانه خدا را گرفت  

ومن !  

غرق دودوتا چارتای منطقی ام ؛ 

 سرگزم پس انداز بهاء بودم  

نظرات 3 + ارسال نظر
لیلی ح جمعه 13 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 18:24

عالی بود به نگارش در آوردن لحظه های عرفانی عشق بازی او در صفحه وب شما.

حسنا شنبه 14 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 11:55 http://danesh4000.blogfa.com

سلام رییس!
دل تنگ لحظه های ناب هستم...منتظرم تا یک محمد در من به دنیا بیاید...بزرگش کنم و بعد به رسالت برسد..آنگاه صدای خدا را بشنوم...وحی را...دعا کن برایم...منتظرش هستم حتی اگر حملش سالها طول بکشد...

دعا میکنم
ولی گفته باشم
جواب کنترل جمعیتیا رو باید خودتون بدید امدیم محمدتون بدل بود اونوقت .......!!!

فضیلت سه‌شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 11:29 http://yaghut.blogsky.com

عالی بود حرف نداشت!

ولی باور بفرمایید :
خیلی حححححححححححححححححححرف داشت !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد