... آخر دل شدم

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

... آخر دل شدم

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

بازهم دعوای عشق و ...

درحاشیه یک انتظار که کاشتم , آبش دادم , مراقبت کردم تا ...

و به رسم یک خصلت دیرینه که اصلا از محالاته مثل بچه ادم یک گوشه آروم بشینی و کاری نکنی , وسوسه شدم بی تحرکی انتظارمو یه جورایی با دیدار از کتابفروشی بغل دستی به تحرک درآورم ؛

اونم کتابفروشی امام که بدلیل تنوعش همیشه کنجکاوی آدمو به شورش درمی آره

گذشته از قصه ارباب معرفت جناب سروش که به مناسبت غزالی لازمش داشتم ؛ تحقیقی درباب شیخ صنعان و دختر ترسا توجهمو جلب کرد. همانجا که انتظارمو کاشته بودم غرق داستان شیخ ایمان فروش صنعان یا سمعان شدم.  از مقدمه کتاب که به کالبد شکافی اصل ونسب این ماجرا پرداخته بود به سرعت باد گذشتم و خودمو به زبان سحر آمیز عطارسپردم. بابا ای ول به این قریحه شعری وعمق نگاه !  

هضم در عشق شیخ می گردی , زبان عطار صیدت میکنه , میخوای روایت عطارو کیف کنی رسوایی شیخ صنعان بالا می گیره

شنیده بود م :

 یک قصه نیست قصه عشق وین عجب که من

 ازهرزبان که میشنوم نامکرر است

ولی فکر نمی کردم این قدر ذو بطون باشه این قصه پرماجرا !

اززاویه حالا و با امکانات فعلی خودم که به این قضیه نگاه کردم به قرائتی از عشق رسیدم که چاشنی ترسش بیشتر از سایر طعمهاش بود!!  درگیری عشق با ایمان تا این حد یه مقدار ترس آلوده  

بهرحال دراین رفت و برگشت های پرجاذبه چشم که بازکردم خودمو صیدی دیدم در دام عطار و شیخ ایمان فروش که انتظارشو مدتها قبل دیگران برداشت کردند .

چه میشه کرد اینم از اون مشکلاتی است که جنا ب حافظ خیلی وقت پیشا پیش بینی شو کرده بود ؛

که عشق اول نمود آسان ولی افتاد مشکلها

مثل اینکه  همچین  بدم نگفتند :  وصف العیش نصف العیش

منتهی اون نصف مشکلش !!

نظرات 3 + ارسال نظر
سبزه دوشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 22:33

سلام
خب بعدیه اتفاق یا شاید هم یه در خواست یه نیاز
بعد یه تامل طولانی یه پشه رو با نوک انگشتم فرستادم دوره ی بعدیه حیاتش
به عشق کمتر از تامل اول تامل کردم
تا حالا عاشق نبودم
ولی مامانم ایمان داره که من عاشقم
وبه خاطر دل او هم که شده حالا دیگه باور کردم که عاشقم
فکر میکنم تا عاشق نشید نمیتونید بفهمید که عشق یعنی چی؟
سختی های الان نگاهتون با عشق آسون میشه

سختی های الان نگاهتون با عشق آسون میشه

اون که بله
ولی این سختی ها سختی تجربه خود عشق نیست ازنوع سختی تماشای فوتباله مهم اینه که خودت فوتبال بازی کنی
ببخشید
خودت عشق پیشه کنی ورنه ما که با مشکل خود عشق که مشکلی نداریم !!

ل.حیدری دوشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 22:43

به نام خدا

سلام دوست عزیز

هرآنچه که در ذهن دارید خوب بر روی صفحات کاغذ و وب می آورید لیکن بعضی از جملات برای من (شاید نه برای همه )نامفهوم جلوه میکنند. این بار کمی کوتاهتر از قبل نگاشته بودید که توفیق مطالعه برای من حاصل شد.

سعادتمند باشید.

تشکر عزیزم
خوشحالم ملول نشدید

فضیلت سه‌شنبه 11 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 20:32 http://www.vaslemastan.blogfa.com

یمان بی عشق اسارت در دیگران است و عشق بی ایمان اسارت در خود.ایمان بی عشق تعصبی کور است و عشق بی ایمان کوری متعصب!

خیلی قشنگ بود
وتامل برانگیز


حق یارتان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد