قلک سوژه هایم ته کشیده است
دریغ از حتی یک سوژه ی بودن
بازهم ایستگاه بی معنایی
و پرسشی به وسعت همه وجودت که برای چه ؟
همان رنج متافیزیکی آشنا که درانتهای هرمزه ی بودن ذائقه جانت را می آزارد
چه فلاکت بار است این تمنای کور
تمامت را به پای یک برخورداری می ریزی
که حجم حقیقت آن هیچ است
سهمت را بی خبر دراین بی خبری خرج میکنی تایک تاریخ انقضا فرارسد
آغاز با خبری اما با یک پرسش است
ازکجا آمده ام آمدنم بهر چه بود به کجامیروم آخر ننمایی وطنم
پاسخها فراوان اند و درقد و قواره های مختلف
مهم اما اینست که این جان در به در قانع شود
قناعتی به وسعت یک وسوسه عمیق
همزاد لحظه های تامل
که بی رحمانه تلقین میکند سردی یک دنیا تکاپوررا
و سیاهی این فرجام سبز به ارث مانده از سنت پیغمبری یک نوع را
سلام ودرودنازنین
ممنونم ازنظرلطفتان
متن قشنگی نوشتی والبته جالبه که قرنهاست همه دارندهمین سوال رامی پرسندودریغ ازجوابی....
سلام و تحیت بزرگوار
دقیقا همانطور که فرمودید
ولی شاید سرش این باشه که این سوال سوال انسان است لذا طبیعیه که به تعداد انسانها و به تعداد دقایق بیداریشون بیدار بشه !
ممنونم ازلطفت
یک قصه نیست قصه عشق وین عجب که من
ازهرزبان که میشنوم نامکرر است
ولی فکر نمی کردم این قدر ذو بطون باشه این قصه پرماجرا !
اززاویه حالا و با امکانات فعلی خودم که به این قضیه نگاه کردم به قرائتی از عشق رسیدم که چاشنی ترسش بیشتر از سایر طعمهاش بود!! درگیری عشق با ایمان تا این حد یه مقدار ترس آلوده
بگوعاشقی تاسلامت کنم .دوست عزیز نمی دونم چی بگم .
ممنونم که به آرشیو م سر زدید
و ماجرای شیخ صنعان و برام زنده کردید البته ازاون روز تا حالا این قصه درمن رشد یافته تر شده دعا کنید به آستانه درک عشق راه یابیم
سلام
انشا الله که ته نمی کشد
سلام لیلا!
به خودش قسم که قاط زده ام.
این بی قراری ..و این همه فکر.و این همه سوال و این همه ..همهمه..حدیثی بود از حضرت رسول...بین غزالی خواندن هامان..غلیان قلب مومن از غلیان دیگ در حال جوش بیشتر است..
سلام لیلا خانم.
ممنون از اسنکه سر زدید.
من هم اومدم و خوندمتون.
نوشته های زیبایی دارید.
لینک شدید.
شاد باشید.
سلام لیلا خانم
اول کامنتون رو در وبلاگ صهیون‌پژوه دیدم و بعد وبلاگ خودتون رو.
مشتاق آشنایی قلمی و حرفه‌ای بیشترم؛ اگر اجازه بدید.
التماس دعا
یا علی
خواهش میکنم
فکر کنم قلم شمارو در صهیون پژوه خواندم
وحالا حکایت قلم و دل . همان راوی قدیمی که دل را به ثبت میرساند !