... آخر دل شدم

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

... آخر دل شدم

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

  • زهرا و سمیعه نفر اول تیراندای و نفردوم بدمینتون شدند ... مبارک باشه ...من همچنان از تکواندو پرت شدم به کتابخانه  
  • چشمام اذیتم میکرد .. ترسیدم برن پشت قاب ته استکانی  ٬‌رفتم دکتر ٬ گفت دیدت حرف نداره ولی نگاهها ت باید سهمیه بندی بشه .. گفتم  دکتر مکافاتش بیشتراز طرح سهمیه بندی بنزینه ٬ من قراره با این سهم نگاه ٬ بشر و فرابشرو مرورکنم .. گفت همون که گفتم .. 

 دارم چشامو تربیت میکنم دست از سماجت تعقیب واژه ها بردارن  .. همش زیر سر این ذهن اکسترناله که تمام نگاهمو دزدیده ...  

فکر کنم تنها راه پیاده روی باشه  و تعقیب ستاره مغربی ! 

  • بعد چند ماه غیبت نابهنگام پنجشنبه عصر رفتم حلقه حکمت ... دکتر کهنسال بود و عالم مثال و لقمه های فلسفه اسلامی ... اولش حس کردم بجای زید استاد ٬ دیز میشنوم .... بهم برخورد .. همه خودمو از چهار گوشه دنیام جمع اوری کردم تا زید و شنیدم ... از این پله ای که ایستاده بودم متین می نمود .. نطقم باز شد فرصت سوال بچه ها رو کش رفتم و تا تونستم ازحسابم و حسابشون برداشت کردم .. قشنگ بود ... شاید شاید دفعه دیگه با یه عصا برم حلقه حکمت .. یه جورایی ناخوشاینده ولی اگه حساب دانسته هام اشباع بشه عصاشو هم می پرستم !!
نظرات 5 + ارسال نظر
NewRapFa شنبه 22 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 15:16 http://www.newrapfa.blogsky.com

با سلام و خسته نباشید آماده تبادل لینک با شما هستم
www.newrapfa.blogsky.com

مسیر عشق شنبه 22 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 22:46 http://koraim.blogfa.com

سلام
سهمیه بندی نگاه هم چیز خوبیه
راستی یادم نره بهت تسلیت بگم سالروز شهادت استاد اسمانی
استاد آسمانی

دوازده سپهر امامت، در مدت 270 سال، دانشگاه اسلامی را بنیان نهاده و توسعه دادند و معارف دین را منتشر کرده و آموختند.

مردم جهان، مانند دانشجوی تشنه کام در انتظار دانشی بودند که از سوی اهل بیت علیهم السلام به آن ها می رسید؛ امام محمد باقر علیه السلام نیز استادی آسمانی بود که چون مردم زمانه خود را آماده می دید، آموزش اصول دینی ـ حقیقی اسلام را آغاز کرده و دانش های فراوان و گوناگون دین را بیان فرمود و در دوران 19 ساله امامت خود، حکومت علمی خود را با کمال آرامش ادامه داده و تاریخ صد ساله اسلام را ـ از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله تا دوره خود ـ برای مردم تشریح فرمود و حقیقت های یک قرن گذشته دین را به آن ها آموخت.

خسروی یکشنبه 23 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 13:07

سلام

علیکم السلام

حسنا یکشنبه 23 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 16:28

می بینم که تنها تنها می روی؟!!

چیکار کنیم دیگه
نه که ماتوسن رشدیم زود از بعضی ها الگو برداری میکنیم جانم !!

معماریان یکشنبه 23 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 23:32 http://diaries-me.blogfa.com

1. والله بابای ما آنقدر پولدار نبود که سیرابمان کند. ولی خوب، در مورد لذتهای موجود، آنقدرش را که تجربه کرده ام، به این نتیجه رسیده ام که سیری و اشباع می آورند. احساسم هم آنقدر مستدل بوده که بتوانم رویش استقراء کنم و تعمیمش دهم.
2. طرفدار بیشمار هم پیدا می شود؛ منتهی باید دنبالش بروید :دی ولی من که شخصا مخاطب کم اما فهیم را ترجیح می دهم.
3. من جدی نگرفته بودم. بنده هم یک شوخی کردم؛ همین!
4. به نظر میرسه بهتره تک تک ایده ها را منتشر کرد. از ساده ها تا پیچیده ها. از روزمره ها، تا بنیان برافکن ها و فلک را سقف بشکاف ها و طرحی نو دراندازها. حداقل نظر من اینه.
خوش باشید و ایام به کام

سلام
1- با گزینه اولتان موافقم خیلی ، منم دقیقا با همین قاعده پیش رفتم یعنی تعمیم تجربیاتی که البته به مدد وجود نازنین بابا حاصل شده اند ...
2- جذابیتی برام نداره که دنبالش برم
3- فهمیدم که شوخی بود
4- نظرمنم انتشار ایده هاست نه کش رفتن و تکرار ایده ها

حضرتعالی هم موید باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد