سلام خیلی خوب سوال ست این خیلی عجیبی و نا قابل فهم می شوند وقتی هر دو تا باهم باشند بر لب تبسم باشد ودر چشم اشک باشند امتزاج حسین و عجیبی است و کسی که این کیفیت را می فهمه که از این کیفیت را درک کرده است
عزیزم دعا جان ! اینطور فرض بگیر که من پرسیدم
خنده لب با خنده جان انسان چه فرقی دارند و عامل انها چیست ؟ اول این سوال و جواب بده بعد جواب بعدی
خنده جان! مرا به یاد خنده های حبیب می اندازد در آن شب پایانی! خنده هایی که بینندگان را چنین به حیرت واداشت که فریاد برآوردند که : «مگر داماد شده ای پسر مظاهر!»
و این شعر از حضرت روح الله: آن شب که همه میکده ها باز شوند / یارانِ خرابات هم آواز شوند فـــــــارغ ز رقیب، در کنـــــارِ محبوب / طومار فراق بسته، همراز شوند
* * * و گریه جان! تداعی گر: داغ غربت - آرزوهای بر باد رفته - حسرت پرواز و جاماندن از قافله یاران...
و این شعر ماندگار از شاعر بزرگ انقلاب علیرضا قزوه: خسته ام خویش را شکسته ام هاى هاى گریه را اقامه بسته ام عافیت التیام زخم هاى شهر نیست التیام این دل شکسته هم * * * خسته ام خویش را شکسته ام غیرتم نهیب مى زند: چرا نشسته اى؟ (آه، راستى چرا نشسته ام؟) کاش آخرین ستاره مى شدم در شبى که کاروان سرود خواند دوست داشتم شبى در حضور روشن ستاره ها ناپدید مى شدم دوست داشتم شهید مى شدم
همچو این می خوشگوار و صاف نیست ترک این می گفتن از انصاف نیست !!!
سلام در خحنده جان شاید انسان از درون وبا تمام وجود خوشحاله شاید اصلا به لب هم نخنده وشاید هم بخنده اشک جان هم انسان با تمام وجود ناراحته ودرونش می گرید شاید از چشاش اشک نریزد اما در خنده لب لب میخندند شاید خنده الکی باشد وشاید خنده از ته دل اشک چشم هم مثل این
سلام خانم عزیزم خنده جان با لب ارتباط داره اما گاهی خنده لب با جان ربط نداره ممکن است لب می خندند اما قلب می گرید در اردو گفتم کی بهرون سی هنستی آنکهون مین جو اداسی چهلکی تو معلوم هوا وه شخص کتنا تنها هی
یعنی کسی را دیدم که از چند ساعت دارد می خندد اما نا گهان در چشمانش اداسی افتاد آن وقت فهمیدم که چشمانش گریند و او چقدر تنهاست و درباره اشک بعد از تایید این ...
سلام دعا جون
زاویه دید شاعر یا گوینده اردو زبان ما خیلی قشنگ بود ..
به همون شعر فارسی ما یه جورایی اشاره داره که : لب خموش و دل پرازآوازها !!
سلام لیلا خانوم
با یه سوال منتظر نظراتت هستم
سلام
خیلی خوب سوال ست
این خیلی عجیبی و نا قابل فهم می شوند وقتی هر دو تا باهم باشند
بر لب تبسم باشد ودر چشم اشک باشند
امتزاج حسین و عجیبی است
و کسی که این کیفیت را می فهمه که از این کیفیت را درک کرده است
عزیزم دعا جان !
اینطور فرض بگیر که من پرسیدم
خنده لب با خنده جان انسان چه فرقی دارند و عامل انها چیست ؟ اول این سوال و جواب بده بعد جواب بعدی
امیدوارم فارسی ات کامل کامل شود
خنده جان! مرا به یاد
خنده های حبیب می اندازد در آن شب پایانی!
خنده هایی که بینندگان را چنین به حیرت واداشت که فریاد برآوردند که : «مگر داماد شده ای پسر مظاهر!»
و این شعر از حضرت روح الله:
آن شب که همه میکده ها باز شوند / یارانِ خرابات هم آواز شوند
فـــــــارغ ز رقیب، در کنـــــارِ محبوب / طومار فراق بسته، همراز شوند
* * *
و گریه جان! تداعی گر:
داغ غربت - آرزوهای بر باد رفته - حسرت پرواز و جاماندن از قافله یاران...
و این شعر ماندگار از شاعر بزرگ انقلاب علیرضا قزوه:
خسته ام
خویش را شکسته ام
هاى هاى گریه را
اقامه بسته ام
عافیت
التیام زخم هاى شهر نیست
التیام این دل شکسته هم
* * *
خسته ام
خویش را شکسته ام
غیرتم نهیب مى زند:
چرا نشسته اى؟
(آه، راستى چرا نشسته ام؟)
کاش آخرین ستاره مى شدم
در شبى که کاروان سرود خواند
دوست داشتم شبى
در حضور روشن ستاره ها
ناپدید مى شدم
دوست داشتم شهید مى شدم
همچو این می خوشگوار و صاف نیست
ترک این می گفتن از انصاف نیست !!!
سلام
در خحنده جان شاید انسان از درون وبا تمام وجود خوشحاله شاید اصلا به لب هم نخنده وشاید هم بخنده
اشک جان هم انسان با تمام وجود ناراحته ودرونش می گرید شاید از چشاش اشک نریزد
اما در خنده لب لب میخندند شاید خنده الکی باشد وشاید خنده از ته دل
اشک چشم هم مثل این
هست هایی هستند برای اینکه یکی پیدا شود و از چیستی و چرایی شان بپرسد..
بسم الله
سلام
خانم عزیزم
خنده جان با لب ارتباط داره اما گاهی خنده لب با جان ربط نداره
ممکن است لب می خندند اما قلب می گرید
در اردو گفتم
کی بهرون سی هنستی آنکهون مین جو اداسی چهلکی
تو معلوم هوا وه شخص کتنا تنها هی
یعنی کسی را دیدم که از چند ساعت دارد می خندد اما نا گهان در چشمانش اداسی افتاد آن وقت فهمیدم که چشمانش گریند و او چقدر تنهاست
و درباره اشک بعد از تایید این ...
سلام دعا جون
زاویه دید شاعر یا گوینده اردو زبان ما خیلی قشنگ بود ..
به همون شعر فارسی ما یه جورایی اشاره داره که :
لب خموش و دل پرازآوازها !!
تو مسلک ما عرق خورهای دون پایه خنده و گریه قبل مستی
سر بیرون هست و بس
ولی خنده و گریه بعد مستی سر درون باشد و راز جان