... آخر دل شدم

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

... آخر دل شدم

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

کنگره جهانی فلسفه در گفتگویی با امیرحسین

دیشب یه مناظره کوتاه با خواهر زاده گلم امرحسین چهارساله داشتم .  

ایشون که بهتون قول میدم نه « از مدرنیسم تا پست مدرنیسم » لارنس کهون و خونده نه «جریانهای بزرگ در تاریخ اندشه غرب » جناب بومر  ٬‌ و نه  هنوز مقاله علمی - پژوهشی خاصی در آی اس آی به نامش به ثبت رسیده ٬ فقط و فقط با پشتوانه سواد رسانه ای  که از کانال چند شبکه محدود تلویزیونی و البته سیستم رایانه اش ((‌ رایانه بینوایی که دل و جیگرش خون شد تا امیرحسین ما ویندوز و به قول خودش فراگیری کرد  ))‌ کسب کرده  ٬ دیدگاههاشو با چنان شفافیتی بیان کرد که حیفم اومد این مناظره رو منعکس نکنم .... 

 

لیلا : به نظرت در شرایط امروز دنیا ٬‌مهمترین مسئله جهان اندیشه که لازمه و می ارزد فلاسفه دنیا در بارش فکر کنند ٬‌ چی میتونه باشه ؟؟ 

 

امیرحسین : عجب سوالی می پرسی خاله لیلا ! معلومه دیگه ٬‌تحریم اندیشه ورزی ازسوی عالیترین سازمان علمی - فرهنگی دنیا... 

راستی خاله جون !  

گفتی نیویورک جهان اول بود یا ما !!  ببخشید ... ما جهان اول بودیم یا او جهان سوم !؟   

 لیلا :مهم نیست خاله ... خط کش نیویورک و رهاش کن ٬ از آزمون موفق بیرون نیومد .بگذریم .. اگه پیام خاصی به شرکت کنندگاه این همایش داری مخصوصا به جناب والتر کوهان از برزیل که  متخصص آموزش فلسفه به کودکان است ، بفرما سراپاگوشم ... 

 

امیرحسین : 

احسنت .. آبروی سیرآزاد عقلانی بشر و خریدید !  

 شما جناب والتر کوهان بزرگترین درس فلسفه را به من دادید ... فکر نباید در بند در آید به هرنوعش !!  

و شما جناب هابرماس و اون هم مشرب دیگتون اسمش چی بود ... آهان جناب هوفه ..ازخاله لیلا تعریف هردوتون  و زیاد شنیده بودم ولی انگار چنگی به دل نمی زنید امیدوارم خاله لیلا من بعد در تحلیلاش دقت بیشتری بخرج بده ...  

لیلا : میگن یکی از مهمانان که نیومده کنگره مریض بوده ظاهرا و گواهی پزشکشم فرستاده تهران حرفی با اون نداری ؟ 

 

امیرحسین : دعا میکنم هرچه زود تر حالش خوب شه و بنویسه تو دنیا چه خبره !! 

برای  مدیرکل بلغاری تازه‎کار یونسکو  خانم «ایرینا بوکووا» هم یه پیام دارم ... 

خانم بو کووا!! شما که هرچه خاله لیلای من در راه احیای آبروی زنان ٬ تا حالا پنبه (!!) کرده بود رشته (!!) کردید که .. وای وای وای ..بیچاره خاله من ٬ نمیتونه جلوی من اسم دفاع از حقوق زنان و بیاره دیگه !!

نظرات 9 + ارسال نظر
بیم موج سه‌شنبه 9 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 18:12 http://bimemoj.blogfa.com

خوب! تعجب نداره
از قدیم گفتن حلاب زاده به خاله اش می ره!

کاش به افقهای دست نایافته خاله اش بره تا به خود خاله اش !!

بیم موج سه‌شنبه 9 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 20:51 http://bimemoj.blogfa.com

خاله خانوم! واقعا این حرفها حرفهای امیرحسین است!
واجب شد بیائیم از نزدیک ببینیمش و یه مصاحبه مفصل در زمینه اندیشه سیاسی هم با ایشون داشته باشیم!
البته علی الحساب عکسش رو هم بزاری کافیه...

نزاعی داشتیم با ورجه وورجه هایی که مانع از دنبال کردن اخبار همایش میشد که سرازیک مناظره به غایت شیرین دراورد و شلوغ پرسرصدای مارا به فکر فروبرد ...
علی الحساب شما را هم علی الحساب چشم

عمو عباس چهارشنبه 10 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 09:11

سلام لیلای گرامی.

سلام براستاد فرزانه

خسروی چهارشنبه 10 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 12:37 http://molaghat1.blogfa.com

سرزمین ایران، بی‎شک از کانون‎‎های اصیل و تاریخی یکتاپرستی در جهان است؛ تاریخی که هرچه در گذشته‎‎های دور آن قدم می‎‎گذاریم کمتر اثری از شرک در آن می‎‎بینیم و اسطوره‎‎های کهن پارسی حکایت از این واقعیت دارد. از این روی بود که پارسیان، فروتنانه در مقابل آیین توحیدی اسلام سر خم کردند و پذیرا و مروج بزرگ آن شدند. از همین جهت بود که پارسیان مسلمان، در مواجهه با اندیشه انسان خدایی یونان دچار مسخ تاریخی مسیحیت نشدند و برخلاف مسیحیان یونانی‎زده، از محمد (صلی‎الله علیه و آله و سلم) خدایی انسان‎گونه نساختند و به سان قرآن او را تنها بنده و فرستاده خداوند دانستند.

با وجود این، از مواجهه اندیشه یونانی با ایرانیان مسلمان از پس نهضت ترجمه، به‎تدریج پایه‎‎های فلسفه اسلامی توسط افرادی چون «ابونصر فارابی» و «ابوعلی سینا» بنا گذاشته شد، به‎واسطه بزرگانی چون «خواجه نصیرالدین طوسی» قوام یافت و توسط فیلسوفان عارف‎مسلکی چون «شهاب‎الدین سهروردی» و «ملاصدرای شیرازی» صاحب مکاتب تازه‎ای شد. در این سیر تاریخی، فلسفه اسلامی به‎تدریج با عرفان اسلامی پیوند یافت و موجود بر محور وجود فهم و تفسیر شد و از درون آن به میراثی اصیل و ماندگار برای جامعه پارسی و اندیشه‎ای ارزشمند و احترام‎برانگیز برای جهانیان بدل شد؛ میراثی که توسط فلاسفه متاخری چون «ملاهادی سبزواری»، «سیدروح‎الله خمینی»، «سیدمحمد حسین طباطبایی» و... به دست جامعه معاصر ایرانی رسید.

با وجود این، از پس رخوت همه‎جانبه جامعه ایرانی در چند قرن گذشته و شکل‎گیری اندیشه مدرن در جهان غرب، این جامعه در مواجهه با تمدن صنعتی غرب دچار خودباختگی تمام‎عیاری شد که راه خویش را در «غربی شدن از نوک پا تا فرق سر» جست‎وجو کرد. از همین روی در همه شئون زندگی خود، درب خانه را به روی فرآورده‎‎های ذهنی و عینی غرب گشود تا شاید از قبل غربی شدن، سری در میان سرهای مدعیان جهانی برآورد! این‎گونه بود که جامعه رخوت‎زده ایرانی دچار مرضی مزمن شد تا در عوض سستی چند صد ساله خود در اندیشه‎ورزی، به قرائت کورکورانه مکاتب فکری غرب روی بیاورد و فلسفه‎ورزی خود را به فلسفه‎خوانی بفروشد و با تکرار واژه‎‎ها و اصلاحات آن، ژستی متشخصانه و فیلسوف‎مآبانه بگیرد و نسلی از شبه‎روشنفکران فلسفه‎خوان به‎وجود آورد؛ نسلی که هنوز در آرا و اندیشه‎‎های چند قرن گذشته فلاسفه غربی دست و پا می‎‎زند و توفیق همراهی و همگامی و حتی نزدیک شدن به مرز‎های آن رانیزنیافته است.

با این حال، با ورود عرصه جدال انقلاب اسلامی ایران با جهان غرب به لایه‎‎های عمیق‎تر تمدنی، و احساس نیاز به احیای فلسفه اسلامی و تکاپوی دوباره آن برای فهم و تفسیر دوباره جهان، متفکران ایرانی به تلاشی تازه کشیده شده‎اند؛ تلاشی که همت همه‎جانبه نسل امروز و فردای پارسی را می‎‎طلبد و باید دانست طی این مسیر بی‎شک با مخالفت و دست‎اندازی‎‎های مخالفان فلسفه، شبه‎فلاسفه و فلسفه ‎خوان‎های معاصر روبه‎رو خواهد شد.

درست به همین دلایل است که رهبر هوشمند انقلاب، جامعه ایرانی و به‎ویژه حوزه علمیه قم را به همتی تازه برای احیای فلسفه اسلامی و رشد و بالندگی آن فراخوانده و از پیش، از موانع و مشکلات بر سر راه آن خبر داده است.

برگزاری روز جهانی فلسفه در ایران یکی از نمونه‎‎های این تکاپوی نسل نوی ایرانی برای احیای فلسفه ایرانی اسلامی است؛ اقدامی که با مخالفت و دست‎اندازی‎‎های آشکار شبه‎فلاسفه و فلسفه‎خوان‎‎ها و ناراحتی پنهان مخالفان فلسفه همراه شد. افرادی که در روز‎های آینده نیز به تحرکات پیدا و پنهان خود برای تداوم رخوت فلسفه یا فلسفه‎خوانی محض ادامه خواهند داد
.................................................
چند وقت پیش با نشریه ای به اسم مهرنامه مواجه شدم که مباحث فلسفه چه نوع غربی و چه نوع اسلامی را دست مایه تحلیل خود قرار داده بود.فارغ از گفتگوی مفصل اش با سید حسین نصرکه از شخصیت های مورد علاقه من است و از کتاب های ایشان حظی برده و طرفی بسته ام بقیه قلم زنان(کما بیش)و گفتگو کنندگان را به اعتبار کلام رهبری معظم نااهلان فلسفه دیدم..شاید تا قبل از آن معنای کلام رهبری در قم را درک نمی کردم که حوزویان را به احیاءفلسفه فرامی خواند و از تصاحب فلسفه به دست نااهلان حذر میداد..اما با دیدن و خواندن آن نشریه فوق به درستی نااهلی را دیدم و حس کردم
خواهر گرامی ام ملخص کلام آنکه چشم امید مان بی تعارف به اندیشه ورزان فلسفی جوانی چون شماست که حفیظید و هم انشاالله علیم...که احساس شخصی من استنباط اش این است که در آینده ای نه چندان دور با فقدان کسانی چون آیت الله مصباح و ..بدجوری این عرصه در حوزه محجور و خالی خواهد بود

بسیار استفاده کردم

احیاء فلسفه نیاز اساسی ما است برای این منظور باید از لاک خود درآمد و با جهان اندیشه تعامل پویا و جدی را ازسر گرفت و هم اینکه استوار یا همون غیر منفعلانه برخورد کرد .خیلی ها را میشناسم که با این پیشفرض درس میدهند فلسفه را یا پژوهش میکنند که فلسفه اسلامی نه چراکه از رده خارج است و متاسفانه وقتی دلیل میخوای دلیلی ندارند برای این رد ..
برای من همیشه دو طیف فکری اصلا قابل هضم نبودند یک عده کسانی که جلو پای خودشون و می بینند و بس یک عده کسانی که مخالف فلسفه اند درکل یا فلسفه اسلامی صرفا ...

معنوی چهارشنبه 10 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 13:38

با سلام
جالب بود
گفتمان خانوادگی بود دیگه
ای کاش سندی چیزی هم در این مناظره بیان می شد تا شاید داغ تر باشذ.
ای کاش با ایشون یک مصاحبه می کردید/
با احترام ....

سلام

سندش و مصاحبش کار ارتباطاتی ها ماکارمون فقط مناظره است

فاطمه***محکم چهارشنبه 10 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 15:42 http://mohkam.blogfa.com

سلام لیلا جان..موفق باشی...

سلام برفاطمه گل

خیلی خیلی خوش اومدید به دیدنتون خواهم امد

بابایی چهارشنبه 10 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 19:56

سلام. جای این امیرحسین اقا در همایش روز جهانی فلسفه در ایران واقعا خالی بود. حد اقل از بعضی ها بهتر سخنرانی میکرد

سلام

استاد انشالله در کنگره بعدی حتما با مقاله ای درموضوع فلسفه گیجی چیستی و چرایی آن ٬ شرکت خواهد کرد ..

اگه شما می فرمایید بهتر سخنرانی میکرد لابد می کرد دیگه .. اخه شاگردی اون بعضیایی رو که خوب سخنرانی کردند کرده !!

میمونه رضوی پنج‌شنبه 11 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:32

سلام
خانم
من مشتاق دیدار خواهر زاده شدم
چون فارسی او از فارسی من قوی است
من حرفش را نفهمیدم

سلام بررضوی عزیز
توصیه میکنم خیلی مشتاق نباشی جونم چون تحمل وجود اتشین امیرحسین ما را هروجودی نتواند ... وجودی که تاب و قرار نداره
امیرحسین حاضره در ازا یادگیری انگلیسی فارسی یاد بده

حسنا پنج‌شنبه 11 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 17:52 http://danesh4000.blogfa.com

سلام!
چه طوره یه جلسه بذاریم با حضور فیلسوفان آینده؟!

پایه ام

گفته باشم مترجمی مثل من لازمه هااااااااا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد