... آخر دل شدم

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

... آخر دل شدم

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

 حسن مطلعی بر یک آغازنامه ...

 

من خواستارجام می ازدست دلبرم  

این راز با که گویم و این غم کجابرم  

گرازسبوی عشق دهد یارجرعه ای  

مستانه جان زخرقه هستی درآورم

نظرات 5 + ارسال نظر
فریال شنبه 11 دی‌ماه سال 1389 ساعت 01:40

سلام وب بسیار جالبی دارید ناز قلمتون

بابایی شنبه 11 دی‌ماه سال 1389 ساعت 01:45

هر چه آغاز ندارد نپذیرد انجام

عهدالست من همه باعشق شاه بود
وزشاهراه عمر بدین عهد بگذرم

بیم موج شنبه 11 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:56 http://bimemoj.blogfa.com


گرفتم ساغری از دست مستی
تعالی لله چه دستی و چه مستی
بتی چون تو کجا در پرده ماند
مگر از دست چون تو بت پرستی

خداقوت بانوی فلسفه

فاطمه×××محکم شنبه 11 دی‌ماه سال 1389 ساعت 19:28 http://mohkam.blogfa.com

سلام لیلا جان خوبی؟
به روزم...اگه حال و حوصله ی نوشته های منو داشتی...

مسافر شنبه 11 دی‌ماه سال 1389 ساعت 21:06 http://598i.mihanblog.com

با سلام
از آشنائی با وبتون خوشحالم

خوشحالتر میشم یه ردی ازتون در وبم ببینم
منتظر قدوم سبزتان هستم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد