باز که پریشان گشته ای بانو! ...مرا نه سر نه سامون آفریدندپریشونم پریشون آفریدندپریشون خاطرون رفتند در خاکمرا از خاک ایشون آفریدند
مراازخاک ایشون آفریدند!!!!!!!
چند وقته زدی تو کار فیلم هندی ها
کاش آخرش هم بالیودی باشه
در دلش بود که بیدوست نباشد هرگز
شایدم دردلش بود که بی خویش چه سازد با خویش !!
سه غم آمد سراغم هر سه یک بار..اماغم یار و غم یار و غم یار
غریبی و اسیری چاره داره !!
دست من گیر که این دست همان است که من بارها از غم هجران تو بر سر زده ام ...روحش شاد
تشکر از لطفت فاطمه جونم
باز که پریشان گشته ای بانو! ...
مرا نه سر نه سامون آفریدند
پریشونم پریشون آفریدند
پریشون خاطرون رفتند در خاک
مرا از خاک ایشون آفریدند
مراازخاک ایشون آفریدند!!!!!!!
چند وقته زدی تو کار فیلم هندی ها
کاش آخرش هم بالیودی باشه
در دلش بود که بیدوست نباشد هرگز
شایدم
دردلش بود که بی خویش چه سازد با خویش !!
سه غم آمد سراغم هر سه یک بار..
اما
غم یار و غم یار و غم یار
غریبی و اسیری چاره داره !!
دست من گیر که این دست همان است که من
بارها از غم هجران تو بر سر زده ام ...
روحش شاد
تشکر از لطفت فاطمه جونم