... آخر دل شدم

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

... آخر دل شدم

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

...

امروز هرچه منطق کاشتم٬‌رج یا همون کج درو کردم ... 

کاش ارسطو٬  منطق صورتش رو تدوین نمی کرد تا مردم٬ ماده بی سیرتشون رو درظرف اون بریزن  و به خورد هم بدن ... 

این روزها ٬ درهجوم  صغری کبری های بی اصل و نسب٬ این ذهن مبهوت من است که برگور اندیشه٬ زارمی زند ...  

آیا منطق مبعوث شده است  تامدام شکاف اندیشه  و عین را گوشزدمان کند !؟  

آیا فضیلت همچنان به رسم افلاطون ٬‌همان معرفت است ؟! .. من که باور نمی کنم ... قبول کن خیلی  از ذهن ها هستند که دستشون به دهنشون می رسه اما بازهم محصول مقدس حقیقت رو زیرپا له می کنند ...  

خوب که فکر می کنم رنج حقیقی٬ دربه صلیب آویختن همون حقیقتی است که دراولین دقایق تولدش برای من...  برای تو ... برای او ٬ زنده بگور می شه ...  

نظرات 2 + ارسال نظر
[ بدون نام ] سه‌شنبه 9 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 11:05

سلام عید شما هم مبارک
روزها نو نشده کهنه تر از دیروز است گر نظری یوسف زهرا بکند نوروز است
از طرف سهیلا اتاق عشاق المهدی

سلام سهیلا جان
عید شماهم مبارک عزیز

به هم اتاقی ها سلام منو برسون
شادباشید

مست سه‌شنبه 9 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 11:57


برای دیدن حقیقت رهایی لازمه

از هرچی که محدودت کرده

موافقم
رهایی
از هرچی که آزادگی تو در بند کرده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد