... آخر دل شدم

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

... آخر دل شدم

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

چنین گفت استاد ...

 این یه رازه 

همه میخان اول حقیقت رو گیر بیارن
بعد آرام بگیرن
برعکسه 
اول آروم شو حقیقت همونه 

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــ 

نمی فهمم ولی چرا !؟

نظرات 6 + ارسال نظر
بیم موج یکشنبه 15 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 17:13 http://bimemoj.blogfa.com/

آخه همینطوری که نمیشه آروم شد!
آرمش بخشی باید باشه یا نه!؟

بدون شناخت آروم بخش ( = حقیقت ) نمیشه آروم شد!!

خواب نما دوشنبه 16 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 07:50

من این آرامش رو خوب می شناسم

خوبه !

سبزه دوشنبه 16 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 13:14

تا اینجای بازی رو دیدم
ولی بعدشو نمیدونم
فقط یادمه اینجا آخرش بود
آخر قرارمون
ازش خواستم که تا به حقیقت نرسیدم بهم فرصت بده
وقتی به حقیقت رسیدم بازی تمومه
قبلش که من ارومتر از اینجای بازی بودم
حالا که اضطرابم پایانی نداره
یعنی حقیقت بودم و نمی دونستم؟
مگه میشه آروم شد؟
آخه او که آروم و قرار نداره
چطور میشه آروم شد؟
باید بشی او
انا لله و انا الیه راجعون
نمیشه آروم شد
یه جای این قضیه میلنگه
شاید تز آخر نباشه
شاید این نسخه ی اول استادتونه
تا آخر بازی شاید خیلی مونده باشه

شاید ...

.... دوشنبه 16 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 19:20

آنچیز که شما "قرار"ش نامی با حقیقت یکیست .ما از بد حادثه در چاه لفظ افتاده به جای آنکه بگوییم جان من تشنه حقیقتست می گوییم جان من در طلب قرار است
خواجه می گوید:دل بر دلدار شد جان بر جانانه رفت
حال طلب گواه مطلوب عالیست خواه قرارش گیر و خواه حقیقت
از صادقست علیه السلام:گاه باشد"آهی" که از قلب بی قراری شنیده می شود التجا به اسم اعظم خدا باشد

منم یه جورایی فکرمیکنم قضیه همینه که فرمودید .

فاطمه***محکم دوشنبه 16 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 23:42 http://mohkam.blogfa.com

دارم به چشم های تو عادت نمی کنم

هی پشت هم نگاه به ساعت نمی کنم

هرشب سراغ نامه ی آخر نمی روم

گاهی به آن غریبه حسادت نمی کنم

بی لکنت زبان به تو اعلام می کنم

من ب... به چشمهای تو عادت نمی کنم

من دوست دا... ندارمت و دوست داریم

در کار سرنوشت دخالت نمی کنم

این شعر را برای تو اصلا نگفته ام

این قصه را چقدر حکایت نمی کنم

قلبم گرفته است ،نه،از دوری تو نیست

این نامه را برای تو پاکت نمی کنم

یک جاده است بی سر و ته توی خواب من

هی دور می شوی و صدایت نمی کنم


سلام فاطی جون

دعا سه‌شنبه 17 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 22:52

بدون حقیقت آروم معنای نداره شاید............
و شاید آروم همان حقیقت ست.....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد