... آخر دل شدم

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

... آخر دل شدم

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

امروز درچهارراره آنارشیسم (فکرکنم درست ترآنارشیست باشه ) جناب قانون رو دیدم که سوسو میزد و بی قاعدگی رو عاصی میکرد!   

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ 

هرروزصبح درمسیرخونه تا دانشگاه٬ به یه چهارراه می رسم که باچشم مسلح هم نمیشه قوانین راهنمایی رانندگی رواونجا دید٬ همه اونجا  گیج میزنن٬ ماشیناو راننده ها و بیننده هائی مثل منُ٬ترس ازگرفتارشدن درهمین دایره قسمت سبب شده جرات نشستن پشت فرمون ازم گرفته بشه ٬خلاصه٬ امروز همون آقا پلیسه شعرامیرحسین که همیشه هم بیداره رو دیدم که با جدیت تمام داشت بی نظمی رو جارو میکرد و می شست٬ این بود که قلمم نتونست خودشو کنترل کنه و ازاین واقعه بگذره .  

دارم به این فکرمیکنم خمیرمایه چهارراههای آنارشیسم دنیااینه که همه فقط خودمونو می بینیم و بس . 

پس بازم به قول سهراب باید گفت چاره کاراینه که چشمامونو یه خورده آب بکشیم .

نظرات 9 + ارسال نظر
خواب نما دوشنبه 23 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 07:48

احیانا شما هم خواب ندیدید؟

نه کاملا بیداربودم .... باورکن

خسروی دوشنبه 23 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:35

این پست تون آدمو بدجور یاد خواب نما می اندازه..

خود ایشون رو هم به یاد خودشون انداخته !

بیم موج دوشنبه 23 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 14:18 http://bimemoj.blogfa.com

در چهار راه آنارشیسم چه می کردید؟!

تو ضیح میدم ...

.... دوشنبه 23 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 19:40

خواجه گفته است
"که از شراب غرورش به کس نگاهی نیست"
مرادش چیه؟
ضمنا مطلبی بنویسید که موجب حرارت شعله تفکر بشود نه ..


نمی دونم .
چون نیست خواجه حافظ کمک نمایید مارا


خب مساله اینه که بلد نیستم ولی چشم تلاش میکنم .

حسنا دوشنبه 23 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 22:54

خواجه حافظ و کهک را یادت هست؟
خواجه امروز چنین می گوید:
پیش ازینت بیش از این اندیشه ی عشاق بود
مهرورزی تو با ما شهره ی آفاق بود
یادباد آن صحبت شبها که با نوشین لبان
بحث سر عشق و ذکر حلقه ی عشاق بود..

وادارم کردی درمسیرخواب و بیداری پاشم برم سراغ حافظ . میدونی حافظ چی گفت ؟

به تیغم گرکشد دستش نگیرم
وگرتیرم زند منت پذیرم
برای ای افتاب صبح امید
که دردست شب هجران اسیرم
به فریادم رس ای پیرخرابات
به یک جرعه جوانم کن که پیرم
به گیسوی تو خوردم دوش سوگند
که من ازپای تو سربرنگیرم
بسوزاین خرقه تقوی تو حافظ
که گرآتش شوم دروی نگیرم

خواب نما سه‌شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:12

سلام
فیلم بنجامین باتن با بازی براد پیت سرگذشت مردیه که در کودکی پیربه دنیا میاد و هرچه بزرگتر می شده جوانتر می شده و در نهایت در دوران کودکی و به صورت یک نوزاد از دنیا میره
تلویزیون چندین بار اونو نشون داده توی ویدیو کلوپ ها هم پیدا می شه
موید باشید

دعا چهارشنبه 25 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 14:01 http://maader.blogfa.com

روز بدر به همه ی فرزندان تبریک میگم

یا علییییییییییییییییییییییی مدد

تبریک باد
یاعلی

واگن۵ چهارشنبه 25 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 14:59

سلام
ولادت حضرت امیر را خدمت حضرتعالی تبریک عرض می کنم

سلام
تبریک برشما

... چهارشنبه 25 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 18:51

من نمی دانستم
تا اینکه مطلبی در کلمات مکنونه فیض رض خواندم
و علاوه از آن در احوال بعضی اساتید که خدایش نگاه دارد نگریستم
دانستم مراد خواجه علیه الرحمه چه بوده
اولیا که در دیده حق بینشان غیر او "لیس" صرف است نمی توانند غیر ببینند چه آنان در مشهدی بای نهاده اند که جز برتوی حسن ازل نیست که نیست
و این کریمه "ذلک بان الله هوالحق و ان ما یدعون من دونه باطل" ورد زبانشان
"و ما بعد الحق الا الضلال"شراب غرورشان
خب البته میان این غرور تا آن غرور تفاوت از عدم تا وجوده
...............
البته این حرف بنده هست ولی حال شعر واقعا گویای همین مطلبه
............
ضمنا یکی از شاگردان علامه طباطبایی که اکنون در قید حیات نیست با فهم علامه و نظریات ایشان شرحی بر دیوان خواجه دارد بسیار زیباست

سپاس فراوان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد