خبرهای خارجی که تموم شد پشت سر دکمه کنترل٬ به مقصد خبری دیگه براه افتاد٬ صدای گوینده قبلی هنوز درسرم رژه می رفت٬ خواستم بگم پدرجان ! خدارا !!... که دفع بلاشد. شبکه ای که خدا خیردنیا وآخرت عواملشو بده داشت می خوند :
دل علی جان علی ...
ساقی کوثرعلی و ....
مردد شد که بمونه یا بگذره٬ اما انگاربازخبرآمده بود خبری درراه است / ناخوش آن گوش که ازآن آگاه است !!
واین است قصه پدرهای عصرارتباطات .
پدرها هرچقدرم ضلع واسه خودشون ساخته باشن٬ ضلع بزرگشون که تهش به یه زاویه بسته ختم میشه٬ ضلع خبره٬ کنج خسته کننده ای که هرچقدرم بخوای درکش کنی آخرسر٬ ظرفت پرمیشه و کم میاری ...
اصلا دیوارحایل دنیای پدرانه و فرزندانه شده این شبکه های جورواجورخبری باورکن !
اما تادلت بخواد ضلغ باغبونی پدرها قشنگه ... یه وقتایی که دیگه همه وقایع دنیا رو ازپشت شیشه عینک خسته کوفته اش رصد میکنه٬ بیل و بیلچه و آب و آب پاشی و گل و گل کاری همه اونو درخودش محو میکنه٬ با گل و گیاه یاشایدم با حیات نباتی اش چنان اتحاد پیدامیکنه که اثری ازش نمی بینی ...
گفتم اتحاد٬یادم اومد پدر به ضلع فرمولهای ریاضی اش که میرسه وقاریقین همه وجودشو فرامی گیره٬ یه آرامش ناب که تو کشته یک جرعه اونی و هرچه می جویی کمتر می یابی اش ...
انگارژنها گاهی وقتا عمیقا دچارفراموشی میشن٬ حرفهاشون یادشون می ره٬ آرزو میکنی لب بازکنن و یه چیزی بگن از حساب آبا اجدادی ات که محتاج یه صفحه اشی ...
بگذریم ...
همه دنیای پدر یه سه ضلعی جمع و جوره٬ با یه ضلعش به همه دنیا سرک می کشه٬با یه ضلعش یه دنیای سبز با طراوت می سازه و با ضلع آخریش عمریه داره به بچه های مردم یاد میده دنیاشونو منهای تاریکی کنند و به اضافه روشنایی ...
ولی حقیقت اینه ؛ دنیای پدرباهمه محدوده هاش نامحدوده !!
سلام
امروز بازبه قلم گفتیم:
ای قلم از قدرتی غالب بگو
از علی ابن ابیطالب بگو
از علی مرد سیاست مرد دین
از علی تنهاترین مرد زمین
گفت ایا علی را میشناسی؟بگذار کمی از علی برایت بگویم
هَل اَتی » قدر و «سَلُونی» علم و لاهوتی مقام
مُلکِ دین را تاجدار «لا فَتی اِلّا » علی است
آنکه در چشم جهان بینَش خدا را دید و بس
غیر حق را ریخت در کامِ نهنگ لا، علی است
امروز ولادت این مرد خدا بین وخدا شناس است به هرجه
روکردم دیدم جز مهر او چیزی در این عالم ارزش ندارد.
دست به دعا بر داشتم واز او خواستم که:
یا رب به دلم مهر علی افزون کن
جز حرف علی زلوح دل بیرون کن
ما را به علی و آل بخشای زلطف
هر دل که نه جای او بود، پر خون کن
این روز پر برکت بر شما مبارک
سلام
برشما مبارک
سلام استاد
عیدتون مبارک!
متن نوشته هاتون خیلی قشنگه هرچندوقت یک بار سری
میزنم تو وبلاگتون و همشونو میخونم.
سلام عزیز
عیدشماهم مبارک
باعث افتخارمنه
روز پدر ، بر پدر بزرگوارتان مبارک! سایه ی شان دائمی!!
روزپدر برپدرهمیشه درسفر توهم مبارک حسناخاله
سایه اش مستدام و دلش و دلتون خوش
ممنونم استاد خیلی خیلی
لیلا جان سلام دخترم . از عنایت شما بی نهایت ممنونم. وقتی در کنار خود دوستانی مهربان و مهر دان می بینم که اهلیت اندیشه دارند و دغدغه تفکر ؛ و از زمین خاکی سنت و خانواده تا آسمان عبودیتشان همه ناب ، و سالم و خواستنی است ؛ بی نهایت احساس بختیاری می کنم. آن هم در این روزگار سرد و فسرده ظلمت و طلب ظلمت.
لیلای گرامی ؛ بله من نیز دخترکی دارم که این روزها سرو گوشش می جنبد که زندگی خودش را تجربه کند خامی جوانی او را شنگ و چابک کرده اما غمی نیز همواره وجودش را می فسرد؛ من بی خوبی آن را می بینم. بی آرمانی برجان همه نیشتر می زند، شاید قلب شکیبا و امید وار را از سینه قربانی خویش بیرون آورد.
باری درباب نوشتن چند مشکل هست. اولا قلم و زبان من برای محیط هایی که اساسا عمومی و همگانی اند مناسب نیست. ناپختگی مضمون و محتوا نیز تعارف نیست. وقت بیشتری می گذارم برای خواندن. و حاشیه زدن به خوانده ها . درباره مشکله همیشگی ذهن و عین می خوانم و می نویسم. کالاکوفسکی بی نظیر است و ادگار مورن راه را طولانی رفته اما اطلاعات او جان را تازه می کند. شاید به هنگام بازگشت به ایران توفیق نشستن و چای خوردن و گپ زدن باشد. دعایم کنید خصوص در این ایام پر تاثیر.
سلام
کلی حالیدم
قشنگ بود
آقا فیس بوک با کدوم میلتون میرید تو فرندامون بچسبونیمدتون؟
سلام
خوبم
نمی رم