شب و مثنوی های ناگفته ام
بگو....هرچه میخواهد دل تنگت بگو
سلام لیلا جان کم نویسم از بی مطلبی نیست از دل مشغولیست.حتما مطلب مینویسم مثنوی ها بر دل مانده اما دگر حوصله ای نیست
نه! این دل سزاوار ماندن نبود! ...من ازانتهای جنون آمدم / من از زیر باران خون آمدم...
آخی!یادش بخیر وقتی شبای تابستون روی کنده درخت گوشه حیات این شعر و میخوندم.
بگو....هرچه میخواهد دل تنگت بگو
سلام لیلا جان
کم نویسم از بی مطلبی نیست از دل مشغولیست.
حتما مطلب مینویسم
مثنوی ها بر دل مانده اما دگر حوصله ای نیست
نه! این دل سزاوار ماندن نبود! ...
من ازانتهای جنون آمدم / من از زیر باران خون آمدم...
آخی!
یادش بخیر وقتی شبای تابستون روی کنده درخت گوشه حیات این شعر و میخوندم.