طوطیان هند:
« تانمیری٬ نرهی »
------------------------------------
رفیق شفیق : چند تا راه هم پیشنهاد می کردی برا خودکشی بد نبود رفیق!!
طوطی بازرگان: بال بال زدن ...
گفت که با بال و پری من پرو بالت ندهم
درهوس بال و پرش بی پرو پرکنده شدم
استادخسروی:
«فاخلع نعلیک» (طه،۱۲)
مفسران:مراد از آن ترک تعلقات و سبک شدن می باشد.
تخففوا تلحقوا" سبک باری و سبک بالی شرط وصال می باشد.
الناس نیام اذا ماتوا انتبهوا
مردم خوابند وقتی مردند بیدار می‌شوند.
حس میکنم دریایی ازمعنا دراین جمله خوابیده !
یاد جمله ایی از شمس افتادم (فکر کنم توی وبلاگ خواب نما خونده بودم) در مورد کافر شدن و ایمان آوردن که به یک بار میسر نمی شود و برای رشد و تعالی باید هر روز کافر شد و دوباره ایمان اورد...
یاایهاالذین آمنوا آمنوا.....
تخففوا تلحقوا..
.
.
.
.سلام
به قول استاد:
چهان پیراست و بی بنیاد ازاین فرهادکش فریاد
که کرد افسون و نیرنگش ملول ازجان شیرینم
چند تا راه هم پیشنهاد می کردی برا خودکشی بد نبود رفیق!!
در توصیف بعثت رسول اکرم (ص)و لحظات آغازین رسالت نقل شده است که فرشته حامل وحی جبرئیل ،بازوی پیامبر (ص)را گرفت و فشار داد یا در بعضی از منابع ،بازوی حضرت (ص)را گرفت و تکان داد که این "تکان دادن "می تواند به نوعی نشانه "تکانده " و "سبک "شدن باشد که مهمترین و ضروری ترین پیش نیاز یک زندگی اخلاقی و معنوی می باشد. البته سنگینی و گران جانی برای "آن صدر نشین سدره منزل" منتفی و بلا موضوع بوده و آنچه مطرح است متناسب با شان والای آن حضرت (ص) می باشد . حضرت موسی (ع)نیز وقتی به رسالت مبعوث می شود ، خطاب می آید که:"فاخلع نعلیک"،(طه،۱۲) مفسران گفته اند:مراد از آن ترک تعلقات و سبک شدن می باشد.صائب تبریزی گوید:
سبک نساخته از دانه خویش را چون کاه امید جاذبه از کهربا نباید داشت
یک بارباخود اندیشیدم اگر فقط یک جمله از نهج البلاغه را برگزینم، کدام را انتخاب می کنم ؟ این جمله درذهنم حضوریافت که حضرت (ع) می فرمایند:"تخففوا تلحقوا" سبک باری و سبک بالی شرط وصال می باشد. "قلب سلیم"نیز که تنها وسیله نافع در روز حساب می باشد،(شعرا،۸۹)دلی است که "زهرچه رنگ تعلق (بل تعین) پذیرد" آزاد باشد.چنان که گفته اند:دستور زبان معرفت این است که: نیستم ـ نیستی ـ "هست"
ماه مبارک رمضان فرصت ارزشمند و قابل اغتنامی است برای سبک ساختن جان،
استادم می فرمود:
اگر به روزه توانی سبک کنی جان را به اوج قرب توانی پرید چون شهباز
بگوی ترک تنعم به رغم خواهش تن بیا و پرورش جان خویش را پرداز
.........................................................................
این هم حاشیه من برمتن شما..از قدیم الایام رسم بوده بزرگی متن می نوشت وکوچک ترها برآن حاشیه می زدن!
خوابیم و با خطاب تو بیدار می شویم
مستیم و با عتاب تو هشیار می شویم
حلاج پیشه ایم و گمانم در عاقبت
با حلقه های موی تو بر دار می شویم...
.
.
.
بعضی مواقع مردن عین بیدار شدن است
بعضی مواقع خوابیدن عین بیدار شدن است
بعضی مواقع خوابیدن عین رها شدن است
بعضی مواقع مردن عین رها شدن است
بعضی مواقع بیدار شدن عین رها شدن است
بعضی مواقع خیلی دلم برای مردن تنگ می شود... بعضی مواقع خیلی دلم برای رهایی تنگ می شود... کاش می شد مرد...
موتوا قبل ان تموتوا
دانه باشی مرغکانت برچنند
غنچه باشی کودکانت برکنند
دانه پنهان کن به کلی دام شو
غنچه پنهان کن گیاه بام شو
اینها یعنی لیلی خانوم حواست رو جمع کن!
چشم
سخت سر در گریبانم
دلم در قفس تن درپیچ و تابی سخت جانکاه است
آیا کسی هست که به این ماهی در حال غرق طعمه ای بیندازد؟
سلام
سلام
گل
سلام
slam
?kujaeed
سلام دعاجونم
من سرجای خودم هستم مثل خودت