بیچاره دریا چقدراصرارداره دست ساحلو بگیره ازسطح ببردش به عمق، انگارمبعوث شده تاحرکت بیافرینه و فریادهارو باروربسازه، درعوض ساحل عین خیالش نیست،بی هیچ کلامی، بست نشسته و هی واسه خودش یارگیری میکنه، اما نه، خوشم اومد، دریا اگه هم نتونه ساحلو تکون بده ولی خوب بلده زیرپای ساحل نشینان رو سست کنه، همسایه دریا بودن با عافیت طلبی اصلا جوردرنمیاد..باورکن!
خدایا! یادریایی ام کن یا همسایه دیواربه دیواردریا !!
من دیوانه وار به دریا اونم در فصل پاییز علاقمندم.
به طرز جنون آمیزی من رو دچار جزر و مد می کنه...
به دریاهای بی پایاب باز گردان صدفها را
به ماهیها به شهر آب باز گردان صدفها را
چقدر عالی بود شبهای دریا با سیب سرخ و شمع و کبریت نم کشیده ای که لج مان را در میآورد.
و شجرو همای و همخوانی های شلخته مان !
به به .... زهراجان !!!!!!!!!!!
قدم رنجه فرمودید حضرت شاعره بزرگوار...
باید صبر رو از ساحل دریا آموخت که هرچه دریا چنگاب به سینه ساحل میزنه ، پاسخی جز سکوت دریافت نمیکنه.
ساحل اونقدر مهربونه که آرامشش رو به ساحل نشینا هم هدیه میده.
ازاین زاویه هم میشه دید
من شما رو لینک وبم کردم .
انشا الله یه ساحل به امید اینکه تو دریایی ولی با تبلیغ دریایی بودن خودش، قلاب عشق می اندازد و تو به گمان اینکه او واقعا دریا است یا دریایی، دیوار به دیواز تجربه های عاشقانه او می شوی. اگر تا کنون نشده باشی.
سلام
الهی آمین!