... آخر دل شدم

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

... آخر دل شدم

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

ماست

  • دیروزنوبت صبح٬سرکلاس٬ جمعیت خانم ها کمی تاقسمتی ضایع شدیم چراکه ازسه نفر دوتامون تازه وارد بودیم و بی اطلاع از موضوع و حال و هوای جلسه . 
  • دیروز یک مقام آگاه درجمعی دوستانه فاش کرد:حضرت شوهرایشان که هم رشته بنده می باشند٬ اظهارداشتند:« خانمها درس می خونندو به مدارج بالای علمی هم می رسند اما نمی فهمند.»  

باورکن هاااا ....  

به همین سادگی ... 

هرچندهمچینم مهم نیست دیگران درباره ات چه دید یا چه قضاوتی دارن ولی خب بعضی دیدگاهها بدلیل دامنه ها و تاثیرات جانبی شون جای درنگ و تامل دارن.

  • «راستی! ماست ها ماست شدند. »  

خداروشکر که ماست ها ماست شدند. مگه ما چی مون از کوکب خانم که زن باسلیقه ای بود کمه که نتونیم شیر رو قلب ماهیت بدیم و ازش ماست بعمل بیاریم .خداروچی دیدی شاید کوکب خانم هم سهمی در بسامان رسوندن نظریه حرکت جوهری داشته باشه٬فکرشو بکن اگه این خانم باسلیقه نمی بود که چرخه شیر وماست رو درتسلسل زنانگی اش هی بیافرینه و بازافرینی کنه٬ ملاصدرا ازکجا ذهنش می رفت سمت حرکت جوهری و لبس بعد ازلبس و ازاین حرفا... 

بگذریم٬ جهت تنویر افکاروبگرد این حوالی بد نیست ماجرای ماستیانه مو بگم؛درظهر روزی بغایت فلسفه دین آمیز و کلاس زده٬ مهمان راضیه بودم که هوس ماست آفرینی به سرش زده بود٬ اما فرمول ماست رو نمی دونست٬من که یادش بخیر روزی از «نئو کوکب خانم» ها بودم و ماست می پختم (نه تولید می کردم) بامزه سرشیر٬ بسانی که خورندگانش قاشق ها روهم باهاش می خوردند با اعتماد بنفسی مثل زدنی این پروژه بسیارمهم رو قبول کردم و وارد عمل شدم....  

دیشب گوشی ام به صدادراومد٬ صدایی سرشارازخنده داشت می گفت: لیلااااا چه نشسته ای که ببینی ماست ها هنوزشیرند!... کاری کن که منتقدین سنتی عنقریب نقدهاشان راناجوانمردانه برسرمنو تو خراب کنند.  

بعد کلی خنده برگورهویت زنانه مان که این سان آماج نقدهای چند سویه است چاره رو درصبردیدیم تامگراین غوره حلواشود که دردقیقه اکنون خبرآمد: ماست ها ماست شدند.

 نمی دونم چرا یهویی به فکر شتر مرغ افتادم ! 

نظرات 11 + ارسال نظر
بارازسلام جمعه 27 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 20:12 http://www.barazali.ir

سلام
پست جدید
حاج آقا امام جماعت وارد توالت شد...تنها جایی که می توانستم مطمئن بشوم داخل توالت بود.
فقط دو دقیقه بخوانید.
نظر یادتان نرود.
لطفا اگه نمونه هم دارید بنویسید.

سلام

حسنا جمعه 27 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 22:20

باور کن تو این فقره استعداد نداری رفیق!! وگرنه این همه در معیت ما بودی باید یه ذره یاد می گرفتی که چه جوری می شود ماست درست کرد!!( البته شیر هم شیرهای قدیم!! این شیرهای امروزی ، با روش های سابق ماست نمی شوند..اصرار دارند که انقلاب در ماهیت شان صورت نگیرد!!)

خیلی هم دارم .

دعا شنبه 28 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 11:47 http://maader.blogfa.com

سلام
شما آشپز خوبی هستین ٬اما این ماست ها!!
چون شتر مرغ ها رونق بلاگتون بودند
حالا فکر می کنم مرخصی گرفتند شاید؟؟؟؟؟

سلام

راس میگی ها موندم این شترمرغها کجا رفتن؟!

وصال شنبه 28 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 13:54

خیلی با نمک بود .

نوش جانت وصال جون

دعا یکشنبه 29 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 17:09

سلام
عید مباهله مبارک
چه روز خوبی ست روز مباهله!!!

تبریک

کوکب خانوم یکشنبه 29 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 19:20

دخترم دختر هر چی باصواد با مدرک باشه اخرش باید بشوره و بپزه خوب چرا خودشو اذیت کنه از حمون اول بی دردسر بره بشوره ها

مامان بزرگ خوبم ! یعنی شمانمیدونی سوپ باطعم ادبیات.کوفته باطعم حقوق. فسنجون باطعم جامعه شناسی. جوجه باطعم ای .تی و....کلللللی مزه شون فرق داره‏!‏‏!‏
هل یستوی الذین یعلمون ولایعلمون

حسنا دوشنبه 30 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 14:42

خداییش همین قضیه ی ماست باعث شده خونه ی ما یک ، رنگ دیگه ای بگیره(البته غیر از رنگ ماست)..حاجی که برگردد به جانت دعا خواهد کرد!!!

من که میگم فمینیست بودنمون هم مثل بچه ادم نیست میریم زنان روبیدارکنیم بیشترمیخوابونیمشون....
شوخی کردم رفیق‏!‏

دادا دوشنبه 30 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 17:35

سلام . زندگی باید کرد.

سلام
موافقم

... سه‌شنبه 1 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 19:10

سلام
عرفان فلسفه ادبیات اصول فقه.و.........! همه اش به فدای یک نگاه علی ع
علی حبه جنه....امام الانس و الجنه
توفیق یارتان

سلام
بله

شاید یه دوست چهارشنبه 2 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 18:25 http://www.mosaferejangal.blogfa.com

سلام لیلا جان
وبلاگ خیلی قشنگی داری.
خیلی دوست دارم بهم سر بزنی....
حتما نظرت رو برام بذار.
منتظرتم.
یادت نره هموطن!

سلام

زهرا حسین زاده پنج‌شنبه 3 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:55

عزیز مشهدی فعلا ساکن قم تا زمانی که خدا داند..............
من هوای همه را دارم البته اگر حالی باشد تمام هفته گذشته را در بستر بیماری رنج کشیدم که گفته اند:زندگی رنج از پی رنج است.
باشد به مناسبتی خوش تر شعری هم بیاید به یاد آن یار نازنین.

خداشفابده
ملالی نیست غرض این بود که بکشونمت اینجا و خبردارازحالت بشم که شدم .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد