هروقت میرم هرات و برمی گردم یکی از دو خط ایرانسلم مسدود میشه، بااون یکی اموراتمو می گذرونم تا اینکه درلب مرزبعدی اونم مسدود میشه، خوب که احساس حبس شدن درابعاد زمان و مکان رو ولو شده برای چند دقیقه می چشم یهویی توکل و توسل و توجهم بیدارمیشن، انگارنه انگارزیرتیغ تشریح هستند و رمقی براشون نمونده. گویی پای «هو» که به میان بیاد سدهای ایرانسلی هم درهم میریزن و با رمز«یاهو » زمان و مکان فشرده میشن.
القصه !
این چندروزه لب مرزم،حتی رومینگ خودمو فعال کردم ولی بازم آنتن نمیدم،مسدودشدم اساسی!!
جهات آدمی محدود است. اگر محدود نبود آدمی نمی توانست خویش را درک کند.
گویی برای همین است که عارفان مدعی اند که باقی جهات را نیز باید خود مسدود کنند تا وفوق به معنی حقیقی آدمی میسر شود. شناخت برخویشتن.
خوب! معلوم است پس از آن هم چنانچه در حدیث شریف آمده، وقوف ذهن خسته آدمی به حقیقت مطلق که خدا است.
از این سد ها نگریز بانو. حداقل اکنون توجیه عرفانی هم یافت.
وای خدای من محدودیم این وضع روداریم نبودیم چی میشد?!
راستی عارف اگه جهتی رومسدود کرد که ازقضا معنی ادمی دراون نهفته بود چی?
چشم استاد نمی گریزم !
سلام
هنوز لب مرز هستین.....؟؟ امشب باز رومینگ خودتو فعال کنید ... راه تون باز میشه و وصل میشین به کرب و بلا.........
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)
سلام