خمیازه سرایی هم عجب معضلی می سازد برای بینندگان محترمش، راست گفتند:«افسرده دل افسرده کند انجمنی را»... وقتی هرصبح، سروده کسالت به سمع و نظرت برسد لابد باید دست به دامن جاده شوی و آستان جانان و گنبد مینا و ...تامگرغبارروبی گردد این روح کانکت شده با جانهای آه اندود و الم بار.ازتحلیل ماجرا معافم دارید که سوژه به قدرکفایت هست برای کند و کاو.
کتابخانه، ازنوع قفسه بازش خوب است چون کتابها هم فرصت می یابند رخی بنمایانند و توراازاعماق گرایشات قالب بندی شده برآمده از هزاران دلیل وباور جورواجورت بیرون بکشند. امروز مولوی هم می گفت صید باشی به ازصیاد بودن است! اون روز کتابخانه ای تخصصی که هرشب خواب یکی ازکتابهایش را می دیدم و می بینم پیداکردم که ازقضا قفسه بازنیز بود،چشمتان روزبد نبیند تاخواستم دستی برسرکتابهای نازنینش بکشم حکم تحریم نازل شد...توجیه علمی ماجرا این است که ...(راستش نمی دانم) و توجیه اعتقادی ماجراهم اینکه لابد روزی من همینقدراست.
این ماهیت انضمامی تفکرهم عجب بلایی برسر ذهن های ولگرد می آورد،مجبورشان می کند هرقدم که برمی دارند چاهی حفرنمایند... ذهنم ازصبح، درست سرزنبیل آباد، مشغول حفرچاهی شده است که هنوز به آب نرسیده است.
سلام ممنون که اومدین. نمی دونم چرا آدرس اشتباه بوده . من بی تقصیرم. خوبین چه خبر؟ راستی اگر تو انتخاب بین یه دوره تربیت استادی کلام(همون معام خودمون) و یک کارگاه درباره مسائل زنان باارائه یه کار می موندین کدومش رو انتخاب میکردین؟ دغدغه ی ذهنی و علاقه تون رو یا راهی رو که 5 سال رفتی و حالا فرصتی هست تا پخته ترش کنی؟
شاعر می گوید: برسرزنبل آباد آب می جویی چرا ؟ آب در دامان داری، آب می جویی چرا ؟ بر رخت آیینه بنگر تا که دریابی "خودی" خواب از چهره برون کن، خواب می جویی چرا ؟ اینطوری دیگه! فی البداهه گفتن از این بهتر نمیشه ! اجالتاً این باشد تا بعد.
سلام اولا: قرارکوصبوری کدام خواب کجا? دوما: عالی بود
من هزار بار برسر زنبیل آباد ایستادم و به فکر حفر چاه نیفتادم؛ حتی آن روزهایی که تمام زنبیل آباد خاکی بود! این روزها مردم در کجاها که به فکر حفر چاه نمی افتند!!!! کار، کار تشنگی است! این روزها مردم تشنه تر اند!!!
راست گفتید کارکار تشنگی است و عطش !!
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
سلام
ممنون که اومدین. نمی دونم چرا آدرس اشتباه بوده . من بی تقصیرم.
خوبین چه خبر؟
راستی اگر تو انتخاب بین یه دوره تربیت استادی کلام(همون معام خودمون) و یک کارگاه درباره مسائل زنان باارائه یه کار می موندین کدومش رو انتخاب میکردین؟
دغدغه ی ذهنی و علاقه تون رو یا راهی رو که 5 سال رفتی و حالا فرصتی هست تا پخته ترش کنی؟
شاعر می گوید:
برسرزنبل آباد آب می جویی چرا ؟
آب در دامان داری، آب می جویی چرا ؟
بر رخت آیینه بنگر تا که دریابی "خودی"
خواب از چهره برون کن، خواب می جویی چرا ؟
اینطوری دیگه! فی البداهه گفتن از این بهتر نمیشه ! اجالتاً این باشد تا بعد.
سلام
اولا: قرارکوصبوری کدام خواب کجا?
دوما: عالی بود
جای خوبی مانده, فقط مواظب باش این طرف و آن طرف سرک نکشد که به آب نخواهی رسید..
بجای این حرفا بیا کمک رفیق
توجیهات را کنار بگذارید
حقیقت همیشه رهایی بخش است
نه ؟
متوجه نشدم
سلام
«شک معبر خوبی است.....»
با مطلبی جدید تحت عنوان شک و شکاکیت به روزم
و منتظر نظر شما دوست گرامی
موفق باشید
سلام
سلام
من هم فقط به کتاب خانه های باز سر می زنم!
کتاب خانه یعنی جایی که می توان کتابها را ردیف دید و لذت برد و هر کدام را خواستی تورق کرد ...
راستی ممنون که بیم موج را از لینکتون حذف کردید!
سلام
تقصیرنقص فنی است بنده بی تقصیرم
قفسه باز رو خیلی دوس دارم .
مث کتابخونه خونگی ام می مونه که فقط تو خوابم درستش کردم و می تونم راحت و واقعی توی کتابها شیرجه بزنم.
آه خدای من....
خب بله جدیدا توی کتابها شیرجه می زنند!!
من هزار بار برسر زنبیل آباد ایستادم و به فکر حفر چاه نیفتادم؛ حتی آن روزهایی که تمام زنبیل آباد خاکی بود!
این روزها مردم در کجاها که به فکر حفر چاه نمی افتند!!!!
کار، کار تشنگی است! این روزها مردم تشنه تر اند!!!
راست گفتید کارکار تشنگی است و عطش !!