... آخر دل شدم

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

... آخر دل شدم

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

امیرحسین

به قول استاد صحبت با بچه هابهترین راه تمرین اندیشه ورزی و غلیان اندیشه است.یک موقع هایی اون آخرشب ها که امیرحسین ازجست و خیز اشباع شده است و دیگررمق جهش ندارد گفگوهایی داریم باهم که مدتی است ثبتشان می کنم . امروزبین فایل رکوردهای گوشی ام به یکی ازاین جلسات برخوردم که به امید دیدارهرچه زودترش اینجا می نویسم.

--------------------

اگر تنهای تنها می بودی توی دنیا چه حسی بهت دست میداد؟

امیرحسین: می گفتم ای خداکاری کن که یک دوست بیاد پیشم و یک مامان بابا بیان پیشم.داداش داشته باشم.

خب اگرنمیشد بیان پیشت؟

امیرحسین: می رفتم دنبال یک خونه با کمک دوستم

بعد خونه هم پیدامی کردی ولی تنها بودی چه احساسی داشتی ؟

امیرحسین: مامان بابا داشته باشم، داداش داشته باشم

خب اگه نمیشد داشته باشی ؟

امیرحسین: (با لحنی فوق العاده  معصومانه )دعا میکردم که بابا میداشتم،مامان میداشتم

اگرازخبابون رد می شدی می دیدی یه گل وسط خیابون له شده چه حسی پیدا می کردی؟

امیرحسین: می گفتم ای راننده بی ادب ببین چی کارکردی گل به این قشنگی و خوبی رو له کردی

دوست داشتی پروازکنی ؟

امیرحسین: بله، می دونی چرا؟ تا پروازکنم و برم اون بالا بالاها تا به خدا برسم

خداکجاست؟

امیرحسین: اون بالاها، بهشت هم اون بالاست، بالاترازخداست.

چی شکلیه ؟

امیرحسین: خدایک نوره مثل ستاره ها

نورستاره ها بیشتره یا خدا؟

امیرحسین: خدا

چقدریه مثلا؟

امیرحسین: نورخدا چهارصدو  دویست و پنچاه و نه تا است. 

ازکجا میدونی؟

امیرحسین: خب کتاب داستان می خونم،کامپیوتر استفاده میکنم به اندازه خودم.اینم شد سوال که می پرسی؟

ببخشید، دیگه تکرار نمیشه، خب ... چند تا ازقشنگی ها ی دنیارونام ببر؟

امیرحسین: خورشید، آسمان، درخت، گل، سبزه

دنیا قشنگ ترینه یا بهترازاین هم میتونه باشه ؟

امیرحسین: الان یه کم کثیفه چون دود ماشین ها میرن به اسمون، اگه کمی تمیزترباشه بهتره

سرعت خوبه یا بد؟

امیرحسین: خوبه ... می دونی چرا؟ ...چون کسانی که آرزو میکنند به سرعت بهش می رسن.

------------

بعضی ازاین تصورات بچگانه بزرگ هم که میشویم دست ازسرمان برنمی دارند!

بزرگ که می شویم تصوراتمان هم معقول ترمی شوند اما آیا صفایمان هم بیشترمی شود!؟

بچه که هستیم بیشترپاسخهامان را بنا براصل تقلید ازبزرگترها می گیریم ولی آیا همه بزرگی مان برپایه تحقیق بناشده!؟

آیا برهه تاریخی ما دنباله عصرطفولیت بشر است !؟

نظرات 16 + ارسال نظر
انجمن نویسندگان تسنیم دوشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:56 http://www.tasnim-ins.com

به نام خدا

فراخوان نخستین جشنواره ادبیات پایداری افغانستان ( داستان کوتاه)

موضوع کلی برای آثاردر نظر گرفته شده “پایداری ؛مقاومت وجهاد ملت افغانستان می باشد.
(تمامی موضوعات پیرامون جنگ ونیز تاثیرات پس از آن ،در این محدوده قرار می گیرند.)

قالب و شرایط آثار ارسالی::
آثار می بایست در قالب داستان کوتاه باشد..
آثار ارسالی نباید در جشنواره های دیگرحائز رتبه شده باشد
.آثار ارائه شده نباید درقالب کتاب ویا مجموعه چاپ شده باشند.
تعداد داستان‌های ارسالی از سوی یک نویسنده برای شرکت در جشنواره محدودیتی ندارد
ارسال آثار :مهلت ارسال تا 28 مرداد ماه سال جاری1391 است
نحوه ارسال آثار: ارسال آثار به آدرس اینترنتی (ایمیل):
tasnim.dastan@yahoo.com
tasnim.farhang@yahoo.com
_ ارسال مشخصات (بیوگرافی کامل) در فایل پیوست:
نام ونام خانوادگی / نام پدر / نام وتعداد آثار ارسالی به جشنواره /شماره تماس / ایمیل /)
آدرس محل سکونت
( انجمن نویسندگان تسنیم )
www.tasnim-ins.com

خواب نما دوشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 08:19

ببینم آخر با این سوالات می تونی بچه رو دیونه کنی!!!!

اتفاقا خیلی استقبال می کند ازسوالاتم . وقتی از مفاهیم انتزاعی ازش می پرسم جواب هاش خیلی باحالند حیف که اون هارو ضبط نکرده بودم .

زهره دوشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 17:06

سلام ایمیلم باز نشد آدرستون رو هم تنها همون جا داشتم. از اونجایی که وقت همایش کم هست محورهای پژوهشی رو اینجا می نویسم.
فراخوان جایگاه حقوق زن در خانواده و اجتماع با نگاهی به افغانستان
مؤسسه فرهنگی بشارت، مجمع علمی - فرهنگی بشری «جایگاه حقوق زن در خانواده واجتماع» را با نگاهی به افغانستان در سال ۱۳۹۱ و ۱۳۹۲ برگزار خواهد کرد.
از همه صاحب نظران و علاقمندان به مباحث زنان صمیمانه دعوت می شود تا آثار شان را در یکی از موضوعات همایش، و یا مرتبط با آن ارسال نماید.
موضوعات همایش «جایگاه حقوق زن در خانواده واجتماع با نگاهی به افغانستان »
الف – مبانی جایگاه حقوق زن در نظامهای حقوقی/مبانی جایگاه حقوق زن در نظام حقوقی حمورابی/مبانی جایگاه حقوق زن در نظام حقوقی روم/مبانی جایگاه حقوق زن در نظام حقوقی یهود و مسیحیت/مبانی جایگاه حقوق زن نظام حقوقی اسلام/مبانی جایگاه حقوق زن در نظامهای حقوقی معاصرمبانی جایگاه حقوق زن در قوانین افغانستان
ب – جایگاه حقوق زن در خانواده/زن و حق ارث/زن و حق مسکن/زن و حق ازدواج/زن و حق مهریه/زن و حق نفقه/زن و حق طلاق/زن و حق مطالبات از دارای شوهر پس از طلاق/زن و حق مطالبه طلاق غیابی//حقوق زن مطلقه/زن و حق فسخ نکاح/زن و حق حضانت/حقوق مشترک زن و مرد در خانواده/زن و حق مدیریت در خانواده/زن و حق کرامت انسانی در خانواده/زن و حق امنیت در خانواده/زن و حق معاشرت/زن و حق مشورت/زن و حق خروج از منزل/زن و حق عبودیت
زن و حق دفاع از خود
ج – جایگاه حقوق زن در اجتماع/زن و حق کرامت انسانی/زن و حق آزادی/زن و حق رای/زن و حق انتخاب/زن و حق اشتغال/زن و حق مالکیت/زن و حق تحصیل/زن و حق اجتهاد/زن و حق قضاوت/زن و حق رهبری/زن و حق حضور در رسانه/زن و حق مدیریت آموزشی/زن و حق مدیریت اقتصادی/زن و حق مدیریت فرهنگی/زن و حق مدیریت سیاسی/زن و حق مشارکت سیاسی/زن و حق آرایش و آراستگی/زن و حق حجاب/حق شهادت/حق دیه/حق قصاص
د – آسیب شناسی و راهبردهای وضعیت حقوقی زنان
در محور آسیب شناسی وضعیت حقوقی زنان وارائه راهبردها، از مقالات تحقیقی به صورت میدانی وکتابخانه ای، با نگاهی خاص به وضیت حقوقی زنان در افغانستان استقبال می شود.
الف – مقالات و آثار ارسالی مسترد نمی گردد.
ب – مقاله قبلا و یا همزمان برای چاپ و یا برای ارائه در همایشی فرستاده نشده باشد.
ج – مقالات برگزیده در همایش ارائه و در مجموعه مقالات به چاپ خواهد رسید
د – مقالات با روش علمی و رعایت قواعدنگارشی در 20 وحد اکثر 30 صفحه 300 کلمه تدوین شود.
هـ – به مقالات برتر هدایای نفیسی اهداء خواهد شد
و - مقاله به همراه چکیده در محیط word در صفحه A4 تایپ شده به همراه لوح فشرده حد اکثر تا ۳۱ اسد 1391 به امیل همایش: info@bsharat.com و hamid.zaki1@yahoo.com و یا به نشانی های زیر ارسال گردد.
افغانستان؛ ولایت دایکندی: مؤسسه تحصیلات عالی ناصر خسرو، حمید زکی(0093779642455). کابل: پل سرخ، به سمت سرای غزنی، کتابخانه عمومی دارالقرآن، هرات (0783013134): شهرک جبرئیل، شهرک رضا، مدرسه علمیه حجتیه، (0093771784930-0093799359831) ایران: قم، خیابان حجتیه، مجتمع آموزش عالی فقه، دفتر فصلنامه بشارت (00989127540759).
برای معلومات بیشتر به شماره های: 0093779642455-00989367396097-00989127579468) تماس حاصل بفرمایید

ح.و.ر.ی سه‌شنبه 9 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 00:30

واقعا جالب بود و یادمه خودم هم تعریفم از خدا نور بود چون فکر میکردم هرچیز خوب باید روشن باشه!
اما فکر میکنم پاسخی ک بچه ها میدن و ما هم در بچه گی دادیم،جواب های نسبتن درستی بوده که ب تدریج تبدیل ب ناخودآگاهمون میشه و با گذر سن روند تحقیق مدارانه تر و رو ب رشدی رو میگیره!در نهایت جوابا همونه اما صفای ماست ک داره ذره ذره ، شایدم خروار خروار رو ب نقصان میره...

اکی.

غریب تنها سه‌شنبه 9 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:49

باسلام خدمت شما
خدای بچگی بنده عروس زیبا رویی بود که
در آسمان بود وهمیشه به من نگاه میکرد .
یکی بود که غیر از او هیچکس نبود .....
همان خدای اول قصه ها ی کودکانه ...
من و باد صبا مسکین دو سرگردان بی حاصل
من از افسون چشمت مست واو از بوی گیسویت
اما حالا .............................
امیر حسین با فطرت توحیدی خود جواب سئوالات را میدهد .
در 14 سئوال طرح شده .. 7 بار مستقیم و 7 بار غیر مستقیم نام حضرت دوست را برده و خدای او در آسمان است ... بلند مرتبه است ... او نور است ...نور او بسیار
بیشتر از نور ستارگان است و این را با زبان کودکانه بوسیله کتاب و کامپیوتر و...
اثبات میکند ...
بهشت او مانند خدای او در آسمان است و تمام خوبیها آنجا هستند
او متعلق به زمین تیست و برای انس گرفتن به اینجا دوست میطلبد .
برای احساس امنیت به وجود پدر ومادر و برادر و خانه نیازمند است .
آنهم با حالت دعا ...
احساساتش به طبیعت بسیار لطیف است ....

در پاسخ به اینکه : دنیا قشنگ ترینه یا بهترازاین هم میتونه باشه ؟
میگوید :
الان یه کم کثیفه چون دود ماشین ها میرن به اسمون، اگه کمی تمیزترباشه بهتره
یعنی دنیای او در آسمان است ... ماشینهای زمینی دنیای او را کثیف کرده اند .

ای عاشقان ای عاشقان یک لحظه سر بالا کنید ...
و در آخر .... میگویند که عارفان همیشه بچه اند ....

بچه هاخیلی دوست داشتنی اند.

حسنا سه‌شنبه 9 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 19:57

به معین گفته بودم که حیاط را آب پاشی کند و بعد جارو بزند..آمدم پایین و دیدم که هی تکرار می کند یا امام علی زهرا ابالفضل! بهش گفتم یعنی چی؟ گفت: دارم همشون رو می گم که زورشون بیشتر بشه و کمک کنند..گفتم خدا چی؟‌بعدش شروع کرد: یا خدا امام علی زهرا ابالفضل!

طفلیهابایدم دست به دامان این همه بشن بس که ازشون کارمیکشی ... آخه چطوردلت میاد !؟ واقعاکه

کبک سیاسی سه‌شنبه 9 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 21:53 http://kabkesiasy.blogfa.com

بابا فیلسوفی است برای خودش.
راستی عجب عدد جالبی است این عدد چهارصدو دویست و پنچاه و نه
خیلی با این عدد حال کردم .
چهارصدو دویست و پنچاه و نه
چهارصدو دویست و پنچاه و نه
چهارصدو دویست و پنچاه و نه
چهارصدو دویست و پنچاه و نه
چهارصدو دویست و پنچاه و نه
چهارصدو دویست و پنچاه و نه
چهارصدو دویست و پنچاه و نه
چهارصدو دویست و پنچاه و نه
چهارصدو دویست و پنچاه و نه
چهارصدو دویست و پنچاه و نه
چهارصدو دویست و پنچاه و نه
چهارصدو دویست و پنچاه و نه
چهارصدو دویست و پنچاه و نه
چهارصدو دویست و پنچاه و نه
چهارصدو دویست و پنچاه و نه
چهارصدو دویست و پنچاه و نه
چهارصدو دویست و پنچاه و نه
چهارصدو دویست و پنچاه و نه
چهارصدو دویست و پنچاه و نه
چهارصدو دویست و پنچاه و نه
چهارصدو دویست و پنچاه و نه
چهارصدو دویست و پنچاه و نه
چهارصدو دویست و پنچاه و نه
چهارصدو دویست و پنچاه و نه
چهارصدو دویست و پنچاه و نه
چهارصدو دویست و پنچاه و نه
چهارصدو دویست و پنچاه و نه
چهارصدو دویست و پنچاه و نه
چهارصدو دویست و پنچاه و نه

فکر کنم چهارصدودویست وپنجاه ونه بارتکرارکردید ش.

خسروی چهارشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:25

امیر حسین تان فوق العاده دوست داشتنی ست...هم خودش(یعنی تصویرش) هم جواب هایش و هم اندیشه بی پیرایه و زلال اش..خدا هر دو امیر را نگهدارد

لطف دارید.

حسنا چهارشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 16:32

من و کار کشیدن از بچه؟؟ من اینقده پست مدرنم که نگو و نپرس! تقصیر خودش است که می خواهد شکارچی شود جدیدا! و شکارچی نیاز دارد که از عهده ی خودش بر آید..

چقدرپیچیده بوده مانمیدونستیم.

سلمان چهارشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 23:07

خداکجاست؟

امیرحسین: اون بالاهه
...
یاد این افتادم:

. . . کودک بودیم و شبحى از وجود خدا در زاویه اى از پهناى آسمان بر پرده ى خیال مى کشیدیم;
ما بزرگ شدیم . . . ولى آن شبح کوچک چطور؟!
آیا آن هم بزرگ شده است؟! . . . و چه اندازه؟! . . . و تا کجا؟!
آیا آن قدر بزرگ شده است که مجالى براى وجود من و شما باقى نگذاشته باشد؟!
ما «او» شده باشیم و او عیناً «ما» شده باشد؟!
اگر آن «پندار» را وا نهاده، و این «اندیشه» را برگزیده ایم، آیا این خود باطل کننده ى پندارهاى باطل، و یا خود نیز پندارى باطل است؟!

از پیشگفتار کتاب " سراب عرفان " نوشته استادحسن میلانی

http://www.faraerfan.com

همیشه باید گفت سبحان ربی الاعلی و بحمده ...
یک روز چون یک تکلیف بود حالا چون حقیقت چاره ای جزاین برایمان نگذاشته است.

فرزانه پنج‌شنبه 11 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 08:19 http://kolbe-tanhayee-man.loxblog.com

اگر توی دنیا تنهای تنها بودی چه حسی داشتی ؟
احساس میکردم خدا میخواد منو به خودش نزدیکتر کنه.
.... آخه هر چی بزرگتر میشیم یادمون میره که خدا از هر کسی بهمون نزدیکتره حتی پدر و مادر.

اگر از خیابون رد میشدی و میدید یه گل له شده چه حسی داشتی؟
وقتی بچه بودم اینطور که بقیه میگن وقتی تفریح میرفتیم و میدیدم یه گل افتاده یا له شده برش میداشتم و به زور اونو میکاشتم وقتی نگه میکردم که گل خودشو نمیتونه نگهداره برش میداشتم و براش یه قبر درست میکردم و برگهاش رو پرپر میکردم وبا اشکانم بهش آب میدادم ( این چیزی که دیگران بهم میگن بخصوص مادرم )
..... اما الان توی این سن اگه یه گل ببینیم که له شده بی خیال از کنارش رد میشیم و اهسته میگیم گل بود وقت عمرش تموم شده بود.

دوست داشتی پرواز کنی؟
آره چون میتونستم پرواز کنم و خودمو سریع برسونم به معبودم
.... آخه اینجا .... بی خیال


کاش بچه می ماندیم و با رویاهای زیبای بچگی زندگی میکردیم چون دوران صداقتها و راستیها دوران بچگی است

جمع بچگی وبزرگی دوست داشتنی است.

اسکندری پنج‌شنبه 11 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:04 http://www.bazandishi.blogfa.com

تامل انگیز است . اما خوب است پیش از سوال و جوابها چند نظریه درباره شکل گیری تفکر انتزاعی در کودکان را در نظر داشته باشی و تحقیق میدانی ات را براساس این نظریه ها چک کرده و پربار کنی .
روانشناسان رشد زحمت زیادی دراین باره کشیده اند . و از جمله نوساختارگرای بزرگ تاریخ اندیش، ژان پیاژه نظریه بسیار خوبی در این باره دارد.

سپاس فراوان ازراهنمایی تان استاد گرامی.

زهره یکشنبه 14 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 21:34

سلام وقت بخیر
درباره اون همایش خواستم بگم که تا آخر مهرماه امسال وقتش تمدید شده.
موفق باشید.

سلام زهره جان
ممنون ازاطلاع دهی ات .

خلیلی دوشنبه 15 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:42 http://khalili8923.blogfa.com/

سلام. باخوانش، نقد ونظر در موضوع: خمینی وافغانستان مهمان ما باشید

سلام

وحید حلاج دوشنبه 15 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:33 http://www.pargaar.mihanblog.com

جالب بود شبیه این گفتگو ها رو که با بچه ها انجام شده بود توی یک کتاب روانشناسی می خوندم به نظرم با گفتگو با بچه می شه افق های جدیدی رو گشود

بهرام دوشنبه 15 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 21:32 http://pargar4.persianblog.ir

من بودم هیچوقت از هیچ بچه ای پنج سوال اول را نمی پرسیدم. در پشت همه این سوال ها تصوری از بیکسی خوابیده است. تصور بیکسی و بی حامی بودن، یک ناامنی در ذهن کودک بوجود کی آورد که کمترین آسیبش دچار شدن به کاوبس گم شدن در خوابهای شبانه است.
و هر چقدر سن کودک کمتر باشد آسیب های این نوع سوالات بیشترند.
البته با عرض معذرت از شما.

کاملا موافقم باشما
اون روز متوجه نبودم ولی بعد که فایلش رو گوش میدادم متوجه اشتباهم شدم ... لحن پاسخ هاش فرمایش شما رو تایید میکنند.
متشکرم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد