... آخر دل شدم

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

... آخر دل شدم

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

بلا تکلیف

  • آدمیزاد عجب موجود عجیبی است، شب و روز برای عالم و آدم تکلیف تعیین می کند اما به خودش که می رسد بلاتکلیف ترین موجود عالم است. راستی چرا؟ آیا چون فاصله گرفتن ازخود، مشکل است یا چون تکلیف از بلاتکلیفی سخت تراست!؟ و ...
  • امروز درمیان قفسه ها، قرون وسطی را دیدم، فرتوت و خاک خورده اما مغرور و پرمدعا. روی دیدن دیگری را نداشت، سراغ همین بربچه های الهیاتی را که ازاو می گرفتم ساکت می ماند گویی به گوشش هم نخورده بود ژیلسون، پترسون، ملکیان و ... ، ازکوفتگی چهره اش می شد حدس زد چقدر درنبود رقبا بازارش گرم است، پیشنهاد دادم برای کسب جذابیت بیشترهم که شده کمی حفظ ظاهر کند اما مگر شعارهای گوش خراش می گذاشتند صدایم به گوشش برسد، عطای فرزانگی را به لقایش بخشیدم ،رفتم تا سازم را درگوشه ای دیگر با ساز آسمان کوک کنم، گوشه ای که گوشهایش قربانی حنجره اش نباشد.
  • خوش بینانه هم که کلمات را گزینش کنی بازم هم درپس این تفاوتهای توجیه شده، یک باوری همچنان نفس می کشد؛ توسعه انسانی زنان پس از مردان.
نظرات 13 + ارسال نظر
فاطمه جمعه 17 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 13:31


هرکه او از همزبانی شد جدا بی زبان شد گرچه دارد صد نوا
چونکه گل رفت و گلستان درگذشت نشنوی زان پس ز بلبل سرگذشت
جمله معشوق است و عاشق پرده ای زنده معشوق است و عاشق مرده ای
چون نباشد عشق را پروای او او چم مرغی ماند بی پر، وای او!
من چگونه هوش دارم پیش و پس چون نباشد نور یارم پیش و پس
عشق خواهد کین سخن بیرون رود آیینه غماز نبود چون بود
آینه ات دانی چرا غماز نیست زآن که زنگار از رخش ممتاز نیست.

آآآآآآآآآآی گفتی فاطمه جان!!
او چو مرغی ماند بی پر، وااااااااااااای او!!

مجید جمعه 17 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 14:31 http://majidhoseini.blogfa.com

*. قرون وسطی را خیلی دست کم گرفتید بهتر است بگویم له کردید. چرا؟
*. حداقل صف زنان همیشه از صف مردان در این مملکت جدا بوده. (چشمک)

نقدم صرفا متدیک بود بلحاظ حذف صداهای مخالف و الامنکر ارزش اندیشه هایی که دراین دوره شکل گرفتند نیستم. اساسا انسان درهیج دوره ای نتوانسته اندیشه را تعطیل نماید.

خب تفکیک صف را خیلی مخالف نیستم اما ...

دادا جمعه 17 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 14:42

1- من کلا با گوجه فرنگی بیشتر از سیب ارتباط دارم . خوبه ! دستت درد نکنه .
2- همچنین با قرون وسطی احساس نزدیکی بیشتری میکنم تا یونان قدیم . باور بفرما !
3- ضمنا جز همون موجودات عجیب الخلقه ای که گفتی هستم . ورود شما را به جمع خودمون خیر مقدم عرض میکنم. تکلیف امشب : صد هزار بار بنویس من کیستم ؟ (با علامت سوال) ضمنا در حال نوشتن موسیقی و دکلمه عارفانه خاله زنانه و رادیو معارف ، سریال راستش رو به من بگو نباید ببینی . بچه دل به به درس و تکلیف !
4- در آخر هم : میشود جان مادرت آخر همه حرفات و نوشته هات این زنانگی / مردانگی را به یاد ما نیندازی ؟؟؟؟؟؟ بابا تو دیگه کی هستی ( 3 بار )

1- این گوجه ها فک کنم ازنوع هراتی اند !!
2- این حرف را نفرمایید آخه ازهر دری می روم به سقراط و فلاطون و همشهری ها و هم محله هاش برمی خورم..
3-متشکرم از استقبال گرمتان ... ولی چرا صدهزار بار ؟؟؟؟؟؟ بابا خیلی زیاده پس درس و مخش هامو چیکارکنم ؟ نمی شه نسبت به موسیقی کوتاه بیاید؟
4- بعد از صدهزار بار نوشتن تکلیفم ( من کیستم؟) جواب این سوال آخری تون رو شاید دادم .

sabze جمعه 17 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 19:32

سلام
ترجیح میدم نفهمم
چون اگه بفهمم مجبورم برم دنبال تکالیفی که بعد فهمیدن تکلیف میشن
اینجوری قرون وسطایی تره و بهتر
فهم تکلیف میاره
همون بهتر که نفهمم

سلام برسبزه جان
ترجیح هم ندهی می فهمی
وجود= فهم

حسنا یکشنبه 19 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 11:02

به مطالعه ی قرون وسطی، خیلی علاقه دارم شاید چون فضای پیرامون ما، نسخه ی اسلامی همان است. شاید دالان های تنگ و تاریک قرون وسطی را باید پیمود و خواند .تا برای نسخه پیچی برای خودمان، عالمانه تر عمل کنیم.
الان حرف ازگوجه می زنی انهم از نوع هراتی اش! نمی گویی یک نفر شاید هوس کند و آخر پاییز، گوجه ی هراتی از کجا پیدا کند؟

یاد وصیت اون فیلسوف که برگورش نوشته اند انداختی ام رفیق جان!!

راس میگی گوجه هرات هوس کردن هم دارد آخ که چه عطری دارد!!
ببخشید نمی دانستم الان فصل گوجه نیست حالا شما لطفا هوس نکنید والا ....

حامد عبداللهی سفیدان یکشنبه 19 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 22:05 http://www.hamedabdollahi.parsiblog.com/

شاید اگر بتوانی همه قفسه را بی خیال شوی و سراغ سازت بروی زندگی را برده ای.

مدتهاست بی خیال شده ام یک جورایی .

اپیزود سه‌شنبه 21 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 07:45

ولی الحق و الانصاف پیدا کردن راه حل آن هم راه حل های بکر و خلاقانه که حتی تصورش را هم نمی کردی همچین فکری از تو تراوش کند آن هم برای دیگران خیلی راحت تر است از اینکه بخواهی تکلیف خودت را معین کنی آن هم با کی با خودت!!!

دقیقا !

خواب نما سه‌شنبه 21 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 08:47

توسعه انسانی زنان پس از مردان!!!! نیاز به توضیح دارد

یعنی انسان درجه دو .

خواب نما سه‌شنبه 21 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 08:48

در پست جدید بخشی از صحبت های خانم میلانی راجع به خشونت علیه زنان را زده ام دوست دارم صحبت های شما را خصوصا از نگاه دینی که دارید در این زمینه بشنوم

البته من با نگاه دین آشنا یی کامل ندارم .
چشم

ح.ح سه‌شنبه 21 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 20:02

یه قول شاعر معاصر
باید مست بود و زیر دست دنیا زد. . .

اونوقت این که گفتی یعنی چی حوری جان !؟

ح.ح چهارشنبه 22 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 19:57

:| اینی که گفتم بیشتر مربوط به اون مورد اول بود خواهر! گفتی تکلیف و بلا تکلیفی و سختی و ..گفتم بهترین راه میتونه این باشه که بزنی زیر دست دنیا و این دغدغه هاش!!البته اگه گیر و گور فلسفی ندی بهش هااا:)

اکی !!
فلسفه کاربردی خوبی داری حوری جان!

خسروی یکشنبه 26 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 17:31

سلام

سلام

رضا پنج‌شنبه 5 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 23:48 http://rezasaadi@yahoo.com

دمت گرم خیلی جالب بود تو اینده خوبی در پیش داری

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد