... آخر دل شدم

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

... آخر دل شدم

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

ضمیمه ای بر زخم نادیده تهمینه میلانی

کامنتی برای خواب نما:

خشونت نگاه آلوده استادی است که بهای نمره دانشجورا نه تلاش و استحقاق علمی بلکه میزان خدمات جنسی اش قرارمیدهد.

خشونت یعنی ترس از حریم شکنی های احتمالی چشمهای هرزه درمیدان حضوراجتماعی زنی که میخواهد حضوری پاک را تجربه کند.
خشونت وقتی عمق پیدا میکند که زن بیچاره حتی انوقت هم که توانمندیهای انسانی اش را (که سختی بدست اورده ) بروز می دهد چشم ارزیاب که اغلب درتصاحب جنس اول است فقط جسمش را سبک سنگین نماید.
خشونت یعنی تقلیل ارتباطات به سطح کاربردهای جنسی.
خشونت یعنی من به عنوان یک دانشجوی دختر، استاد خانمم را قبول نداشته باشم.
خشونت یعنی اینکه به عنوان یک زن توانمندی پزشک خانم را زیرسوال ببرم و .... (براساس تحقیقات خشونت زن علیه زن بیشتراست اگرجدیدا امارتغییرنکرده باشد).

نظرات 10 + ارسال نظر
بهرام سه‌شنبه 28 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 11:56

ریشه های فرهنگی خشونت:
اگر به زنی ایرانی گویی "خانم شما چقدر زیبا هستید" میگوید "مگر خودت خوار مادر نداری".
اما اگر به یک زن اروپایی بگویی "خانم شما چقدر زیبا هستید" میگوید "متشکرم از تحسین تان".

لیلای عزیز، خشونت این هم میتواند باشد که شما چرا از جنسیت جنس زن تابویی ساخته اید که با نگاه "هیز" مردان میشکند؟! آیا این "زنانگی" با تمام شکوه و زیبایی اش در خور همان چادرهای آبی زنان افغانیست که بپوشاندش؟ چرا مردان شرمی ندارند از نگاه زنان به آنها. ریبایی را مگر نباید ستود، پیامبر در برابر زن زید، ناپسری اش چه گفت؟ مشکل درینجا نیست، چرا که اگر نگاه کردن به یک زن آزاردهنده باشد، اصلا نگاه نکردن به یک زن، مرگ آور است.
مشکل در آنجایی ست که قوانین کمک نمیکنند که ضعف جسمانی زن را جبران کنند تا هر کله پوکی به صرف زیبا دیدن یک زن، نتواند به او تعرض جسمانی کند. در اروپا کسی مجاز نیست علیرغم خواست دیگری، به او دست بزند.
اگر این مشکل برطرف میشد، من مطمئنم که زنان از تمجید و تحسین مردان هرگز آزرده نمیشدند، چون میدانستند که در پی این سخنان، تعرضی ممکن نیست.

خوب بله ، اروپایی ها ذائقه شان بعضا با غذاهایی تناسب دارد که ما آسیایی ها و شایدم آفریقایی ها خیلی با انها نمیتوانیم کناربیاییم.

حالا حرف دراین زمینه زیاد است فقط دراین مجال میشود همین قدر گفت:
دراروپا قوانین موضوعه می گویند مجازنیستی بدون خواست زن به او دست بزنی ولی قانون ما (که مسلم دراین زمینه من و شما اختلاف مبنایی داریم) می گوید حتی اگر زن بخواهد هم، مجاز نیستی به او دست بزنی درنتیجه درچنین کانتکسی نمی شود خیلی هم دست و دل بازانه عمل کرد چون ممکن است زمینه ساز ایجاد خواست هایی گردد که عملا امکان براورده شدنشان نیست به دلایل مختلف درون دینی و برون دینی که یکی از آن برون دینی ها منفعت خود زنان است.

ابوطالب مظفری سه‌شنبه 28 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 11:57

با سلام و عرض ارادت.
پست آخر شما هم سخت تلخ بود. اما چه کنم ما که اشک نداریم. امید که بگذرد این روزگار و همواره موفق باشید. اما در باره آن متن. باشد من از دوستان تقاضا می‌کنم اما آنها چه می‌‌توانند سخن دیگری است. به قول حافط از هر کرانه تیر دعا کرده‌ام رها. باشد کزان میانه یکی کارگر شود.
یا حق

سلام استاد گرامی
سپاسگذارم انشالله کارگرمی افتد.

بهرام سه‌شنبه 28 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 17:09 http://pargar6.persianblog.ir

خشونت، میتواند بازتولید برخی مبانی سنت و دین و اخلاق و حتی مدرنیه، در ذهن یک زن هم باشد. مبانی که ساخت دست مردان و تامین کننده منافع مردان است، زنی که میرود برای شوی خود زن میگیرد، کاری میکند با دلی خونین. گویی به دل خود خنجر میزند. زنی که نازایی خود را، نازیبایی خود را، عیب و علتی داشتن خود را میبیند اما آنهمه خوبی هایش را نمیبیند.
خشونت، تن آسایی زنی هم هست که بجای درس خواندن، تن به هوس های استادش میدهد، برای آنکه کار نکند به فرمانبری یک "آقا بالاسر" برای تامین زندگیش سر خم میکند.
خشونت، انسانی ست که با خود مثل یک علیل رفتار میکند.

نه دیگه ، بپذیرید که دربرخی جوامع، اینکه زنان دست به انتخاب زن دوم و سوم و.. برای شوهرانشان بزنند نه تنها سخت نیست بلکه یک هنجار پذیرفته محسوب میشود مثل برخی کشورهای عربی که البته تحت تاثیر جهانی سازی و فرهنگی که کمر به حذف خورده فرهنگ های ملی و قومی و مذهبی بسته، نسل این قبیل زنان دارد رو به انقراض می رود.

با بقیه نظرتان موافقم با یک تکمله کوچولو:
ماجرای استاد شاگرد براساس مطالعات بنده همه اش ریشه در تن اسایی دانشجوی بی نوا ندارد، نقش زور ی کثیف راهم دراین میان ازیاد نبریم.

اگر حسنا رفیق وقت بگذارد و مراجعه ای کوچیک به کتابخانه گروه داشته باشد میتواند از خود منابع غربی مستندات زیادی در ناکارایی همان قانونی بدست دهد که قراراست مدافع زن نحیف اروپایی باشد. حجم زیاد تجاوز به دختران همسر دردرون خانواده، آزارجنسی کارگران زن و ....

نفر314هم سه‌شنبه 28 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 17:54 http://www.nafar314.blogfa.com

سلام
تو وب خواب نما هم گفتم ، بسیار عالی کاملش کردین.

سلام

ناله‌های یک درخت چهارشنبه 29 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 18:21 http://mshaghad.persianblog.ir/

سلام
من موافقم.

سلام

حسنا پنج‌شنبه 30 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 12:19

خشونت این است که با این حال و احوال، مجبور باشی پا به پای آقایان کلاس بدوی! و هر چه فریاد بکشی یک کم یواش تر! هیچ کس حرف تو را نفهمد!!

خب یک وجه اخلاقی و عقلانی تفکیک جنسیتی مراکز اموزشی میتواند همین باشد که ما سریع دربرابرش جبهه می گیریم.

خسروی پنج‌شنبه 30 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 13:52

شب یلدا همیشه جاودانی است
زمستان را بهـــــــارزندگانی است
شب یلدا شب فــــر و کیان است
نشان ازسنـــــــــت ایرانیان است
هر چه از روشنی و سرخی داریم برداریم کنار هم بنشیینیم
و بگذاریم که دوستی ها سدی باشند در برابر تاریکی ها
یلدایتان رویایی…روزهایتان پر فروغ، شبهایتان ستاره باران...

مدلول پنج‌شنبه 30 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 22:14

این راسته که میگن زنها در یک زمان هم ارزوی ازدواج دارند و هم از آن میترسند؟
این ترس همان خشونت نیست که منتقل شده به زنها ؟
زنها نسبت به جنسیت خود شیفتگی و غرورندارند؟ پس چرا همش از جنس زن زنانه خانووم بودن و اینها حرف میزنند. این واکنش ها برای چیه ؟

اولی را نمی دانم .
دومی رو نفهمیدم ، یعنی می فرمایید خشونت زنانه درقالب این ترس بروز می کند؟
سومی : فک کنم دارید زنها رو متهم میسازیداا!!!

و چهارم : اصلا جناب مدلول! مدلول نوشته تان را نگرفتم.

خواب نما یکشنبه 3 دی‌ماه سال 1391 ساعت 09:49

سلام رفیق
چند بار آمدم که نظر بگذارم... هی مزه مزه کردم و منصرف شدم... چند بار هم نوشتم و پاک کردم... آخر سر دستم را بالا نگه داشتم و می گویم راست می گویی عزیزم راست می گویی...

سلام
اگرمخالفید مطمانا نظرتان باعث استفاده بنده و بقیه خواهد بود.

رضا پنج‌شنبه 5 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 23:51 http://rezasaadi@yahoo.com

وای تهمینه خانم شما دیگه چرا..ولی جالب بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد