ازسرویس جاماندم، ازسلف جاماندم، ازکلاس جاماندم ولی خب روزخوبی بود.
گفتم: آخی ... بلاخره تمام شد این چرخه کلاس روی و کلاس دوی مدام ... گفت: خوش بحال خانمهای صرفا خانه دار، نه دغدغه پروژه دارند، نه کابوس امتحان، نه غصه تافل، نه استرس ارتقاء رتبه و ... گفتم: راستی خانم وزیز ازچرخه این فشارمضاعف رهاشد. یک چیزدیگر هم گفتم: والله مانده ام چی باشیم درسته !؟
تجربه من می گوید استاد راهنماهای خانم بهتر و دلسوزانه تر راهنمایی میکنند.
امیرحسین به درس «واو» رسیده است، واو مثل واویلا ، واویلا از سواد !!
تغییرباورمکانیزم دارد، پس می توان باورها را مدیریت کرد، مدیریت باور کاری است سخت و حساس.
سلام لیلا خانم، این تبلیغات ژل حجم دهنده لب در وبلاگ شما چه می کند. اگر ممکن است جلو تبلیغات را ببندید بهتر خواهد بود. زیرا با این همه مطالب علمی و احساسی شما نمی سازد.
سلام جای شکرش باقی است که حالا ژل می گذارند قبلا که شترمرغ ها تبلیغ می شدند...فکرکنم همه شترمرغها به فروش رسیدندبه سلامتی.
در ادبیات روانشناسی و ارتباطات موضوع تغییر نگرش و نظریه ها و مکانیسم های تغییر نگرش مطرح و پر طرفدار است. برخی از مهندسی ذهن یا مهندسی افکار عمومی سخن میگویند. برخی دیگر مهندسی افکار عمومی را نوعی خدعه سیاسی نوعی اعمال اتوریته و توسعه هژمون قدرت و سیاست می شمرند. به آن بدبین بوده و آن را توطئه ای سیاسی - رسانه ای می شمرند. به هر حال این باور و نگرش است که باز شناخته شدنش از الویت های تفکر فلسفی انضمامی است.
نمی دونم کی درکتاب انسان تک ساحتی اش گفته بود: انسان امروز آزاد است ولی آزادی اش سیستماتیک است. نوعی ازادی کنترل شده که بیشتر احساس ازادی است تا خود ازادی. سوال: مهندسی افکار عمومی نوعی مانع برسرراه اختیارانسان نیست؟ منظورم اینه که آیا نتیجه این روند، یک انسان مسخ شده بسته بندی شده نخواهد بود؟ و آیا درآن صورت مخاطبی برای ادیان و عاملی برای نوعی اخلاق رئالیستی یا حتی حقوق طبیعی باقی خواهد ماند؟
آن که انسان تک ساحتی نوشته هربرت مارکوزه است. ترجمه خوبی هم به فارسی از قدیم وجود دارد. سوال دوم شما در ذکری که از نظر مخالفین مهندسی افکار عمومی آوردم مشهود است و دلیل مخالفتش دقیقا همان مهندسی کردن ذهن است. آری از بزرگترین مخالفان این گونه امور که نام علم هم گرفته و در دانشگاه ها تدریس میشود ، اصحاب مکتب فرانکفورت ( هورکهایمر، آدرنو، مارکوزه ، هابرماس و...) هستند. بعد ها آنارشیست هایی چون چامسکی و مارکسیست هایی چون کالینیکوس این مایه انتقاد را به سبک خویش ادامه دادند. جالب این است که مخالفین علوم انسانی در مغرب زمین که هوش و دقت تفکیک ها را داشتند خود نحله هایی نو در علوم انسانی برساختند. واقعیت این علوم در برابر ما است. میتوانیم مترجم صرف باشیم یا از خرمنش خوشه چینی کنیم و با واقعیت های ذهنی و اجتماعی و ... خود آن را توسعه داده و بومی کنیم.
سلام. ای خواهر ایشالا از راه اصلی جا نمونی که جبرانش سخته وگرنه این جاموندنا قابل جبرانه. مدیریت مدیریت مدیریت خب مشکل همین ناتوانی در مدیریته حالا چه زندگی باشه چه درس و چه جاهای دیگه..........منم رفته بودم مشاوره بهم گفت مدیریت کن آخه چه جوری؟ وقتی هستی ولی در واقع نیستی.......................ای خواهر دست رو دلم نذار!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
راستی این مدیریت گاهی فقط صوری میشه...اول ترم با بچه های واحدمون نشستیم برنامه ریختیم واسه واحد که مثلا مدیریتی روی کارامون داشته باشیم ولی چشت روز بد نبینه فقط نوشتیم و زدیم به کابینت.............بعد از بس دوستان لطف داشتن ما را مجبور به کندن و پاره کردن همون دست نوشته کردن.....
موافقم که میتوان باورها را مدیریت کرد. اما با چی؟
جوابشو درفلسفه ذهن تحلیلی و هوش مصنوعی باید جست. تابحال روش زوم نکردم.
کلاس های ما که تمام نشده. گرانمایه استاد فرموده اند که هفته ی دیگر هم برویم سر کلاس. من از امروز تعطیل کرده ام!!
آفرین
کلن با تعطیلی موافقم .
خسته نباشید
تشکر استاد گرامی
سلام لیلا خانم، این تبلیغات ژل حجم دهنده لب در وبلاگ شما چه می کند. اگر ممکن است جلو تبلیغات را ببندید بهتر خواهد بود. زیرا با این همه مطالب علمی و احساسی شما نمی سازد.
سلام
جای شکرش باقی است که حالا ژل می گذارند قبلا که شترمرغ ها تبلیغ می شدند...فکرکنم همه شترمرغها به فروش رسیدندبه سلامتی.
در ادبیات روانشناسی و ارتباطات موضوع تغییر نگرش و نظریه ها و مکانیسم های تغییر نگرش مطرح و پر طرفدار است. برخی از مهندسی ذهن یا مهندسی افکار عمومی سخن میگویند. برخی دیگر مهندسی افکار عمومی را نوعی خدعه سیاسی نوعی اعمال اتوریته و توسعه هژمون قدرت و سیاست می شمرند. به آن بدبین بوده و آن را توطئه ای سیاسی - رسانه ای می شمرند.
به هر حال این باور و نگرش است که باز شناخته شدنش از الویت های تفکر فلسفی انضمامی است.
نمی دونم کی درکتاب انسان تک ساحتی اش گفته بود: انسان امروز آزاد است ولی آزادی اش سیستماتیک است. نوعی ازادی کنترل شده که بیشتر احساس ازادی است تا خود ازادی.
سوال:
مهندسی افکار عمومی نوعی مانع برسرراه اختیارانسان نیست؟ منظورم اینه که آیا نتیجه این روند، یک انسان مسخ شده بسته بندی شده نخواهد بود؟ و آیا درآن صورت مخاطبی برای ادیان و عاملی برای نوعی اخلاق رئالیستی یا حتی حقوق طبیعی باقی خواهد ماند؟
آن که انسان تک ساحتی نوشته هربرت مارکوزه است. ترجمه خوبی هم به فارسی از قدیم وجود دارد.
سوال دوم شما در ذکری که از نظر مخالفین مهندسی افکار عمومی آوردم مشهود است و دلیل مخالفتش دقیقا همان مهندسی کردن ذهن است. آری از بزرگترین مخالفان این گونه امور که نام علم هم گرفته و در دانشگاه ها تدریس میشود ، اصحاب مکتب فرانکفورت ( هورکهایمر، آدرنو، مارکوزه ، هابرماس و...) هستند. بعد ها آنارشیست هایی چون چامسکی و مارکسیست هایی چون کالینیکوس این مایه انتقاد را به سبک خویش ادامه دادند. جالب این است که مخالفین علوم انسانی در مغرب زمین که هوش و دقت تفکیک ها را داشتند خود نحله هایی نو در علوم انسانی برساختند. واقعیت این علوم در برابر ما است. میتوانیم مترجم صرف باشیم یا از خرمنش خوشه چینی کنیم و با واقعیت های ذهنی و اجتماعی و ... خود آن را توسعه داده و بومی کنیم.
اشتهای مطالعه را بر می انگیزد این کامنتتون .
جا ماندن! لحظه هایی مدام برای من !
جاماندن فرصتی است برای تامل درچرایی رفتن !
سلام. ای خواهر ایشالا از راه اصلی جا نمونی که جبرانش سخته وگرنه این جاموندنا قابل جبرانه. مدیریت مدیریت مدیریت خب مشکل همین ناتوانی در مدیریته حالا چه زندگی باشه چه درس و چه جاهای دیگه..........منم رفته بودم مشاوره بهم گفت مدیریت کن آخه چه جوری؟ وقتی هستی ولی در واقع نیستی.......................ای خواهر دست رو دلم نذار!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
سلام
چشم خواهر اصلا دست رو دلت نمیزارم !!!!!
راستی این مدیریت گاهی فقط صوری میشه...اول ترم با بچه های واحدمون نشستیم برنامه ریختیم واسه واحد که مثلا مدیریتی روی کارامون داشته باشیم ولی چشت روز بد نبینه فقط نوشتیم و زدیم به کابینت.............بعد از بس دوستان لطف داشتن ما را مجبور به کندن و پاره کردن همون دست نوشته کردن.....
منم دوست دارم فلسفه یاد بگیرم گاهی حرفاتون را نمی فهمم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
می فهمی جانم می فهمی .