... آخر دل شدم

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

... آخر دل شدم

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

اخلاق غایب

خیلی ازاساتید، واقعا استادند اما استادپرورنیستند، خیلی از محققین، واقعا محقق اند اما محقق پرورنیستند. شاید تصورشان اینست اگربرای تحقیق و کارعلمی فردی شان وقت بگذارند نتیجه اش بهتر و بیشترازوقت گذاشتن برای نیرو پروری است. شاید تصورشان این است ارضاء عطش یادگیری یا حتی تعدد آثارعلمی بیشتر و بهتر برایشان وجاهت اجتماعی می آورد تا سروکله زدن با دانشجویان خامی که معلوم نیست چقدر وقت گذاشتن برایشان مفید باشد، برخی ازین بزرگوران چنان براین دیدگاه مصرند و عرض و طول این برداشت را وسعت می بخشندکه به کم فروشی نیز منجر می شود. فکرش رابکن دانشجوی دوره دکتری یک مقاله اش سه ترم دست استادی خاک بخورد و نقد نشود، آخرسر استاد معظم سرپایی نقدی سه چهارجمله ای ارائه دهد و دانشجورا به امان خدا رها کند. خب معلوم است نتیجه این فرایند می شود انبوه مقالاتی که بیشتربه اجساد بی روح می مانند تا نوشته های جاندار. نمی دانم چرا ذهنم رفت سراغ اخلاق و اخلاقی سازها!! ، وجهش را خودتان پیداکنیددیگر. فعلا به من اجازه دهید فقط ذهنم را تخلیه نمایم.براستی!!

چه چیز یک کاررا اخلاقا خوب می سازد؟

پاسخ های مختلفی به این پرسش داده شده است. نظریه اخلاقی اسلام بیشترین تناسب را با نظریه وظیفه گرایی اخلاقی دارد براین اساس آنچه کارخوب را اخلاقا خوب می سازد وظیفه است نه خیراجتماعی، لذت، وجاهت اجتماعی، تجربه عرفانی و ...

دراسلام مولفه خیر اجتماعی نیست که یک کار را اخلاقا خوب می سازد اما این به این معنا نیست که اسلام دنبال سود و خیر اجتماعی نیست. تاکید براهتمام به امورمسلمین، تاکید برهمسایه داری درست، دست گیری از ناتوان و ... نشانگرتوجه عمیق دین به مقوله مصلحت و خیر اجتماعی است که درتربیت اخلاقی ما متاسفانه غایب است. ما یاد نگرفتیم انسانهایی که امنیت را تامین می کنند، مدرسه می سازند، شغل آفرین اند،پروژه های علمی را حمایت مادی می نمایند، دانش پروری و محقق پروری می کنند و ... را انسانهای اخلاقمدار تلقی کنیم و برای کارشان وجه اخلاقی قائل شویم. نکته ای به شدت مهم و تاثیرگذار که درنگاه دینی وجود دارد اما در زندگی ما نه.

من درزندگی از این یک قلم خیلی شانس آوردم، ازهمه اساتید حقیقی و مجازی ام به عنوان انسانهایی اخلاقمدار، کمال تشکر را دارم و دعایم همیشه بدرقه راهشان خواهد بود قطعا.

نظرات 6 + ارسال نظر
صفدر کله پز دوشنبه 18 دی‌ماه سال 1391 ساعت 22:59

من تو تموم عمرم یه اوستا بیشتر نداشتم . چی ؟ چی گفتی ؟ فردید ؟ نه بابا . اون خوب بود ولی اوستا نبود. یعنی به قول اون شاعره از اولش "امید ساحلی" نبود. خلاصه ما که شانس اوردیم با این اوستا کله پز خودمون . از سر صبح نماز نخونده کله ها رو ردیف میکرد تو پاتیل و دورشون رو یه جوری می بست که نه افلاطون و نه ارسطو جرات نمیکردن برن تو کار کله های اوستای ما. حالا بگذریم 3000 ساله که کله همه آدمای دیگه یا افلاطونی شده یا ارسطویی . یا لامصب دلی یا لاکردار عقلی. اون بیچاره نحوه چشم دراوردن رو یادم داد یکِ یک بینول. جوری چشم درمیارم الان که اشک کسی درنمیاد. شکل بناگوش چیدن ؟ روغن دراوردن، بوگیری از سیراب کثافت و کلی فنون مبارکه که از عوارض ذاتی بلاواسطه کله پزی بود. ما که شانس اوردیم. با خودمون شرط کردیم بعد از اون خدا بیامرز هرکی شاگردمون شد کم نفروشیم و این حرفه شریف و تنها حرفه پرفایده مربوط به کله را، راست حسینی یاد خلق الله از نوع شاگردش بدیم جووووون شوما.

خداخیر اوستای شما رو بدهد که کم نفروشی رو یادتون داد.
کله پزی هم شغل خوبیه هااااااا ازاین زاویه تابحال بهش نگاه نکرده بودم!

تنهاترین سه‌شنبه 19 دی‌ماه سال 1391 ساعت 22:58

اما چه رنجی است لذت ها را تنها بردن و چه زشت است زیبایی ها را تنها دیدن و چه بدبختی آزاردهنده ای است تنها خوشبخت بودن! در بهشت تنها بودن سخت تر از کویر است

استاد ما که گفته تحقیق 100 ص بنویسید و کیفیت براش مهم نیست بلکه کمیت مهمه ولی همین استاد گفته شب و روز هر جا بگید علم و وقت من در اختیار شماست!!!!!!!!!!!!!

یاخداااا!!!
تحقیق ترمی صد صفحه ای محشره !!!

شاخک و دوست شاخک چهارشنبه 20 دی‌ماه سال 1391 ساعت 20:19

از آنجایی که ما سالنی هاسر گردنه هستیم و شاخک هایمان برای فهم مطالب علمی فلسفی خوب آنتن گیری نمیکند معذوریم ازینکه نمیتوانیم کامنتی در خور پست شما بنویسیم. لذا باید مدتی جای مبارکتان را به ما بدهید تا تمرکز درست برای فهم این قبیل مطالب پیدا کنیم.
پس بهتر است کمی آسان فهم تر بنویسید.

شاخک های تان را تیز تر بفرمایید اندرستندینگ خواهید نمود!

ناله‌های یک درخت چهارشنبه 20 دی‌ماه سال 1391 ساعت 23:26 http://mshaghad.persianblog.ir/

سلام
من اصولا به اینجا که می‌رسم نظرام خوابن.

سلام
به من هم سرایت کرد!

تنهاترین شنبه 23 دی‌ماه سال 1391 ساعت 00:48

سلام. بر شاخک و دوستش. به نظر من واسه فهمیدن فرقی نمی کنه سالنی باشی یا تو اتاق پس وقتی نفهمیدین صادقانه بگید و بهانه بنی اسرائیلی نیارید. ولی واسه خوابیدن باید تو اتاق باشی........................ولی وقتی تنها باشی فرقی نمی کنه کجا باشی چون فقط به تنهاییت فکر می کنی نه خواب و درس و .........

و خدایی که دراین نزدیکی است جا برای تنهایی نمیگذارد تنهاترین جان!!

حسنا- عاشق کله پاچه شنبه 23 دی‌ماه سال 1391 ساعت 14:28

یک کله پزی خوب سراغ داشتیم که صاحبش خارج نشین شده و توی مالمو است یا نمی دانم کجا! کله پزی زده است.یک شعبه اش هم در کابل است و شعبه ی دیگرش نزدیکی های نیویرک. خارجی ها هم، مزه ی کله پاچه، بدجوری زیر زبانشان مزه کرده است. خدا را شکر که اوستا صفدر پیدایش شده وگرنه کی کله هایمان را می پخت.

بچه عجب چیزایی سراغ داری تو ، آمارکله پزی های جهانو هم داری!!!!؟؟؟؟
ضمنا اوستا صفدر کله بچه های همیشه غایبو نمی پزه گفته باشم!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد