یک:به مدد تعلیمات حسابی خانم معلم اول دبستانم و کلی مکتب خوانی و مکتب دانی و زیروروکردن دستگاههای منطقی نو وکهنه، اخیرا برای یکی که اززندگی اش می نالید و آنرا متوقف شده می پنداشت، ثابت کردم اتفاقا فی الحال، دارد زندگی میکند(؛ ناله+خنده=زندگی) و باید بجای ناله از ناله( یا همان زندگی)، جیغ بزند، جیغ مکانیزمی است که طبیعت برای ...برای .... آهان، برای کنترل ناله و خنده دروجود ما قرارداده است ولی خب ازآنجا که دراثرسیاست بیابان زدایی مدرن و رویش آسمان خراش های سمی، جیغ ، داد قوانین کیفری را درمیاورد بهتراست به ترن هوایی متوصل شود.افاضات را اینگونه ادامه دادم ؛ گفتم یک بارهم که شده وقتی ناله میکنی بفهم که داری ناله میکنی، از ناله فاصله بگیر و به آن به عنوان یک وضعیت نگاه کن، وضعیتی که به حکم وضعیت بودنش پایدارنیست ، ودرک این عدم پایداری یعنی امید به خنده ای که درراه است، خنده ای که خنده بودن و شیرینی اش را از طعم تلخ ناله می گیردوو....
ارائه ام که تمام شد لبخند زنان به او خیره شدم. سکوتی گرم حکمفرما شده بود، منتظربودم معنای زندگی را استفراغ کند، برای همین از روحیه « بهمین سادگی» ام کمی فاصله گرفتم و جدی ترشدم.... بلاخره نتیجه را گرفت، ازکجاگرفت نمی دانم ولی گرفت، نتیجه ای آه دار برای خودش و مایوس کننده برای کسی که خیرسرش میخواست ادای سقراط را دربیاورد و ریه های ذهن طرف را پاک سازی کند.گفت: لیلا! درهپروت سیرمیکنی.
اصلا دردم نیامد ولی غرق شدم، غرق روان و قابلیت های متضادش که می توانند چقدرکاهنده یا بالنده باشند، غرق کیش خودم، کیش « بهمین سادگی» ، دارم آیه های آیین شخصی ام را جمع و جورمیکنم، شاید اگرخدابخواهد برای هدایت ادامه این زندگی لنگ لنگان مبعوث شوم .
دو:
آقا معلم آنقدر مشق شب بی مزه داده که فرصت
بازیگوشی فکری را ازمن گرفته، زندگی بی بازیگوشی هم یعنی رانندگی ماشین های سنگین درمسیرکویر...
سلام
سلام استادگرامی
آخ که چقد جیغ میخواد این دلم
وای ننه ترن هوایی رو عشقه
تازه اسکیت در آسمانشو ندیدین
مرگ مجسم واسه خودش
تا توشی میگی غلط کردم
پیاده که میشی پشیمونی.
تک خوری رفیق!!!!
آخ آخ آخ....
تبریک به جناب حیدری جهت احراز مقام برتر در دومین همایش بین المللی ادیان توحیدی در هوتل عباسی اصفهان
تشکر از اطلاع رسانی تان .