... آخر دل شدم

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

... آخر دل شدم

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

یک پستِ سیاسی

  • سرتاج عزیز، سیاستمدار پاکستانی، دیروز آمده است کابل تا بگوید ما به طالبان کمک نمی کنیم. دروغی دراین حد تابلو با آن همه سند و مدرکی که جامعه جهانی ازاین مداخله و کمک رسانی دردست دارد نوبراست بخدا.

دریکی از مهمانی های رمضانی با کتاب« ماموریت سقوط»؛ (گزارش لحظه به لحظه ی تیم سازمان سیای آمریکا درافغانستان برای براندازی طالبان، از زبان مامورارشد این سازمان درعملیات نامبرده، گری شرون) آشنا شدم. این کتاب که دربهار 1390 درکابل منتشرشده است به نظرم اطلاعات خوبی درزمینه های؛ آمریکا شناسی، پاکستان شناسی، شناخت احزاب جهادی وعملکردشان دردوران جهاد می دهد.امشب به صفحه سیصد کتاب رسیدم، یکی ازمعدود کتاب های غیردرسی است  که تااین حد مرا به خود جذب کرده. هرچه بیشتر میخوانم این باوربیشتردرمن تقویت می شود که احزاب جهادی، حالا به هرنیت و توجیهی، یک دهه از خروج روسها نگذشته، خود، پای آمریکا را به افغانستان باز کردند. خواننده کتاب درخلال مطالعه کم و کیف فعالیت آمریکایی ها درافغا نستان به راحتی می تواند به این برداشت برسد که آنها منافع خاص خود را دنبال میکنند و منافع آنها هیچ گونه تعهدی به منافع ملی ما نسپرده است. آنها دراین میان حتی براحتی به پاکستان باج می دهند و استقلال سیاسی- فرهنگی و اقتصادی مارا فدا میکنند. سیاستمداران ماهم بس که بوی دلار و یورو مشامشان را پر کرده است، بوی سوختگی بنیانهای استقلال و عزت و رونق جامعه را حس نمی کنند. خیلی مسخره است؛ آمریکا امده است طالبان را حذف کند ولی مدام هوای پاکستان و حضورکثیفش را درافغانستان دارد، پاکستانی که مهد تولید و تغذیه طالبان پاکستانی و عرب و افغانی و ..است.

به نظرم جادارد هسته های علمی و تشکل های سیاسی علی الخصوص دانشجویی و حوزوی مان، تجزیه تحلیل نقش احزاب جهادی، پس از خروج روسها تاکنون را مورد توجه جدی قراردهند. رهبران ما درغیاب نقد برنده نهادهای مدنی و سیاسی، بدجور همه موجودیتمان را به حراج گذاشته اند، وقت آن رسیده است که معنای خدمت و مسولیت را بفهمند. آنها باید بفهمند خدمت گذارند نه مالک افغانستان.

  • استاندار جدید هرات ازراه نرسیده، جهت کسب محبوبیت، زبان نافذ تبلیغات را بخوبی بکارگرفته است. داشتم باور میکردم این نسل کرواتی ترگل ورگل  هم ازجنس ماهستند که همه چی خراب شد. از دیشب که درخبرها شاهد بودم ایشان دربرابر چشم رسانه ها چطور برگه های اخذ هدایای مقام فخیم استانداری را به سمت زنان بی سرپرست پرتاب می کند، حسابی مایوسم شدم. ایشان بدجور وجنات شاهانه ازخود می تراود لازم است بداند  یک خدمتگذار باید حرکات و سکناتی درخوراین مسولیت انسانی ارزشمند داشته باشد.

نظرات 5 + ارسال نظر
بیم موج سه‌شنبه 1 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 00:27

هر چقدر تلاش کنیم که از سیاست بگریزیم این سیاست است که به سوی ما خواهد آمد!
لذا راه گریزی نیست! تا جهان پر از عدالت و آزادی نگردیده است باید مبارزه کرد

ملت ما هویت افغانستانی اش را گم و یا فراموش کرده است. سیاستمداران ما اغلب دو تابعیته اند و مردم ماهم اغلب یا آواره سراسردنیایند یا سودای ترک کشور دارند. شرط تسلط برسرنوشت پذیرش هویت ملی مان است. باید افغانستانی بود تا برای عدالت و آزادی افغانستان تلاش کرد.

بهرام چهارشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 10:07

حالا خوبه این جناب سرتاج اینقدر دروغگوست، با این وجود "سرتاج عزیز" خطابش میکنید، اگر دروغگو نبود حتما "سرتاج جان" خطابش میکردید. :)))))))))))))))

لیلای گرامی، ما چوب بی سوادی و بد فرهنگی مردمان مان را میخوریم. این افغانهای شما و هم ولایتی های ما، جانیان کوچک و حقیری هستند که فقط ناتوان از جنایتند، دستشان نمیرسد.
نگاه کنید به تماشای اعدام و سنگسار ایستادن ایرانی ها و افغانی ها را.
نگاه کنید دزدی ها و رشوه خواری ها و اختلاس های دو کشور را.
استقلال و آزادی و دموکراسی، در هیچ کجای دنیا مفتی به دست نیامده است.
اینها عناصر دنیای معاصرند، استقلال دولت/ملت چیزی ست بجز استقلال امت اسلامی یا امت مسیح. اینها همه از به روز شدن اندیشه های اجتماعی و در راس شان اندیشه های روشنفکران شان سرچشمه میگیرد. ملتی را میشناسید که با داشتن روشنفکران بسته و سنتی بتواند به جهان استقلال و آزادی پای بگذارد؟

گفتا ز که نالیم، از ماست که بر ماست.

ما متاسفانه « نومن ببعض نکفر ببعض» (به بعضی ایمان دارند به بعضی نه) هستیم ... اگرما آموزه مکرر قران را یعنی تفکر و تعقل و تدبر که آنرا به دفعات و با واژگان مختلف متذکرشده است از یاد نمی بردیم و ازصحنه تربیتمان حذف نمی کردیم به این بدبختی ها دچارنمیشدیم.
من درمورد احزاب جهادی دوران جهاد هرچه می خوانم کمتر به موردی برمی خورم که غیرازجهاد و زد و بندهای قدرت دغدغه فرهنگ و سواد و آگاهی مردم را هم درکنارش داشته باشند. جزاینکه هرکدام بعد از شهادت سرانشان موسسه و بنیاد فرهنگی نشر آثار و افکار آنها را تشکیل دادند که مسلما اینهم برای انست حداکثراستفاده را ازنام ها ببرند و نام های محوری مشروعیت آینده شان را تامین کند.

سمیرا پنج‌شنبه 3 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 17:16

سلام طاعات قبول
شاید بشه گفت که یکی از دلایل ضعف این مجاهدت هایی که در کشورهایی مثل افغانستان یا کشورهای عربی وجود داره ناشی از این باشه که این مبارزات پشتوانه ایدئولوژیکی نداره. یکی از خصوصیات مبارزه ایدئولوژیک اون هست که ابتدا یک هماهنگی فکری و اعتقادی بین مبارزان ایجاد میکنه . طوریکه همه کارها بر اساس اون اعتقاد صورت میگیره.
البته نداشتن یک رهبر دینی جامع الشرایط مثل امام خمینی در ایران و یا امام موسی صدر در لبنان هم میتونه مزید بر علت تمامی این ناکامی ها و عقب افتادگی ها باشه.

به دلیل همین ضعف هاست که توی بیشتر کشورهایی که انقلاب شده فقط داره خون انقلابیون و مجاهدین شون هدر میره بدون اینکه به یک نتیجه درست برسن.

گاهی وقتا که اخبار رو دنبال میکنم به این یقین میرسم که مردم مثلا فلان کشور اصلا خودشون هم الان نمیدونن چی دقیقا میخوان!!!! و متاسفانه فقط کلی کشته میدن...........

سلام . طاعات شماهم قبول
من خیلی از انقلاب و سازوکار شکل گیری و پیروزی ان سردرنمیارم.
ولی آنچه دراطرافم جریان داشته و دارد شاید موید این باشد که ایدئولوژی همیشه درمعرض نقد درونی و بیرونی قراردارد و نمی تواند صرفا و به تنهایی محور خوبی برای اتحاد باشد چه اگرجلو نقد بالنده آن را گرفته شود سرازاستبداد درمی آورد و حرکت درفضای حضورنقد سازنده هم ملازمات و زمینه هایی لازم دارد که کشورما فاقد ان است.

زینب شنبه 5 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 22:18

سلام لیلا جان.
فرا رسیدن لیالی قدر و بهت تبریک میگم.ما رو خیییلی دعا کن تو این شبهای عزیز.

سلام
دعاگویم زینب عزیز

مطلب کیانی زاد جمعه 19 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 02:53 http://www.motaleb.blogsky.com

سلام
وبلاگ بسیار زیبایی دارید .
امیدوارم موفق باشید .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد