نه بستهام به کس دل، نه بسته کس به من دل چو تخته پاره بر موج، رها رها رها من ز من هر آن که او دور، چو دل به سینه نزدیک به من هر آن که نزدیک، از او جدا جدا من
نه چشم دل بهسویی، نه باده در سبویی که تر کنم گلویی، بهیاد آشنا من ستارهها نهفتم، در آسمان ابری دلم گرفته ای دوست، هوای گریه با من
سلام هوای گریه داریم تا هوای گریه... اینکه گریه از روی دلتنگی باشد خیلی فرق می کند تا اینکه گریه از روی ترس باشد. اینکه گریه از روی خشم باشد خیلی فرق دارد با اینکه گریه از روی تحقیر شدن باشد. اینکه گریه از روی شادی باشد خیلی فرق دارد با اینکه گریه از روی لذت باشد... همه اینها با هم فرق می کند... من هوای گریه ای را دوست دارم که از روی لذت باشد
به نظرم لذت نمی تواند منشا گریه باشد اما اثرگریه می تواند باشد همانکه گفتم خوش و ناخوش دراو جمعند. باشما موافقم
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
نه بستهام به کس دل، نه بسته کس به من دل
چو تخته پاره بر موج، رها رها رها من
ز من هر آن که او دور، چو دل به سینه نزدیک
به من هر آن که نزدیک، از او جدا جدا من
نه چشم دل بهسویی، نه باده در سبویی
که تر کنم گلویی، بهیاد آشنا من
ستارهها نهفتم، در آسمان ابری
دلم گرفته ای دوست، هوای گریه با من
سلام
هوای گریه داریم تا هوای گریه... اینکه گریه از روی دلتنگی باشد خیلی فرق می کند تا اینکه گریه از روی ترس باشد. اینکه گریه از روی خشم باشد خیلی فرق دارد با اینکه گریه از روی تحقیر شدن باشد. اینکه گریه از روی شادی باشد خیلی فرق دارد با اینکه گریه از روی لذت باشد... همه اینها با هم فرق می کند... من هوای گریه ای را دوست دارم که از روی لذت باشد
به نظرم لذت نمی تواند منشا گریه باشد اما اثرگریه می تواند باشد همانکه گفتم خوش و ناخوش دراو جمعند. باشما موافقم