... آخر دل شدم

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

... آخر دل شدم

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

جنون

مرز عقل و جنون باریک است.  

---------------------- 

دارم به این نتیجه می رسم هستی یک روح مراقبت گری ویژه داره و اونو از طریق انسانها و موجودات زمینی و آسمانی اعمال می کند: فکرش را بکن وقتی سربه هوایی٬ هم اتاقیت یک دیده بان درجه یک درمیاد... وقتی هم رکورد دار کمای هستانه ای٬ هستی٬ وزارت تغذیه خوابگاه یعنی همان جدلی های شکموی اتاق ۳۱۴ را بیخ گوشت می اورد و سید مهربانش را دلواپس قوت لایموت(باید بگم از وقتی خوابگاهی شدم مفهوم قوت لایموت رو شهودا درک کردم) تو می سازد٬ عجب بچه گلی است این سیدعزیز!! عجب با محبت است این جوجه ویراستار که درنبودش٬جین جین سفارشت را پیش دوستان کرده٬‌عجب بزرگواراست فقیه مودب طبقه دوم که هرچه از لطفش بگویی کم است٬ زیتون بانو هم با آن روح سرگردان فلسفی اش جدول شبانه ای است که حلش کلی لذت بخش است بخدا.  

وقتی انس و الفت و انسانیت بچه های خوابگاه را می بینم از خود می پرسم پس نزاع آدمیان چگونه درطول تاریخ پدید می آمده؟

نظرات 17 + ارسال نظر
بهرام دوشنبه 11 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 10:03

مرز در عقل و جنون باریک است
کفر و ایمان چه به هم نزدیک است
عشق هم در دل ما سردرگم
مثل ویرانی و بهت مردم
گیسویت تعزیتی از رویا
شب طولانی خون تا فردا
خون چرا در رگ من زنجیر است؟
زخم من تشنه تر از شمشیر است
مستم از جام تهی حیرانی
باده نوشیده شده پنهانی
عشق تو پشت جنون محو شده
هوشیاری ست نگو سهو شده
من و رسوایی این بار گناه
تو و تنهایی و آن چشم سیاه
از من تازه مسلمان بگذر
بگذر از سر پیمان بگذر
دِینِ دیوانه به دین عشق تو شد
جاده ی شک به یقین عشق تو شد
مستم از جام تهی حیرانی
باده نوشیده شده پنهانی
افشین یداللهی

کفرو ایمان چه به هم نزدیک است !!

بهرام دوشنبه 11 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 10:04

http://tarabestan.com/files/music/ghorbani/kofr-o-iman.mp3

ترنم دوشنبه 11 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 23:16

خاله ای نامرد
کجایین پس؟؟
خوبین؟؟؟
نگرانتون شدم..

اوه اوه ... چقد عصبانی!!
خووووووبم.
خوبی؟؟؟؟؟؟

بیم موج دوشنبه 11 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 23:23

سلام

سلام

محمد جمعه 15 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 10:53 http://mnrahmati.blogfa.com

خوشا به حال کلاغان قیل و قال پرست !

زینب جمعه 15 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 13:08

چارلی چاپلین می گوید:
آموخته ام ... که مهم نیست که زندگی تا چه حد از شما جدی بودن را انتظار دارد، همه ما احتیاج به دوستی داریم که لحظه ای با وی به دور از جدی بودن باشیم..

زینب جمعه 15 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 13:09

مزرعه را ملخ ها خوردند و ما برای کلاغها مترسک ساختیم

این بود آغاز جهالت ما .....

سید جمعه 15 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 20:03

سلام ممنون از لطفتون ادب و تواضع را از شما و خانم دکتر یادمیگیریم
اگر در هر ارتباطی خواست دیگران را در نظر بگیریم،خودخواهی را فراموش کنیم،همه انسانها در راحتی وامنیت بسر خواهند برد

سلام سید بانو!

زیتون جمعه 15 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 20:13

سلام
همجواری و هم صحبتی با شما هم برای من کلی لذت بخش است
خوبی هم صحبتی با شما برای این روح سرگردان اینه که یه احساس درک متفابل دارم و بسیار قانع کننده است برام

سلام زیتون بانو!
همه پریشانستانی هستیم.

ترنم جمعه 15 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 23:02

سلااااااااااااام خاله گلی.
تشکل که به من سل ژدین.
دل کوشولو مو شاد کلدین.

سلام
قابل شما رو نداشت.

زیتون شنبه 16 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 13:48

سلام
مدتیه که سنت انحصار خواستگاری آقا از خانوم برای من به شکل جدی مورد چالش قرار گرفته...
احساس میکنم این سنت امروزه جوابگوی جامعه تطور یافته و متحول شده ما نیست
به نظر من سنت دیروز جوابگوی نیاز امروز نیست
به نظر شما اشکال داره که ما این سنت رو آپ دیت کنیم ؟؟!!!!!

سلام
خب ... چی بگم !!؟؟
ارزیابی سنت ها در کل به نظر بد نمیاد.

زیتون شنبه 16 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 13:58

فقط خواهشمندم که اگر امکانش هست حتما این سوال چالش برانگیز رو به صورت یه پست مستقل مطرح کنین تا از نظرات سایر دوستان هم استفاده ببریم.......
چون این سوال برای تعدادی از دختران امروز جامعه مطرح شده و متاسفانه جوابهای قانع کننده ای داده نشده به این مساله

سید شنبه 16 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 23:01

به نظرم دختر نمی تونه خودش مستقیم بره خواستگاری مگه اینکه کسی رو واسطه قرار بده اینطوری زن آسیب عاطفی و اجتماعی و روحی نمی بینه و شخصیتش هم زیر سوال نمیره.

بهرام یکشنبه 17 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 00:47 http://pargar6.persianblog.ir/

کسی حاضر است در مورد خواستگاری به شکل سنتی اش چون و چرا کند؟
خواستگاری که در پی یک آشنایی نباشد آیا چشم بسته اقدام به امر مهمی نیست؟
آنانی که در پی یک دوران دوستی پا به دوران نامزدی میگذارند و سپس ازدواج میکنند هم گیر میکنند چه برسد به اینکه نشناخته فقط بنا بر توصیه آشنایانی به خواستگارب فلانی رفتن.
همه چیز باید از یک آشنایی آغاز شود و طی یک دوران دوستی با شناخت طرف مقابل، میتواند از طرف زن یا مرد پیشنهاد ازدواج مطرح شود.
بدون آشنایی و دوران دوستی، حتی خواستگاری مردان از زنان هم چندان معقول نیست چه برسد به اینکه مورد تقلید زنان واقع شود.
دقت باید کرد که در «خواستگاری» سنتی، یک مرد میخواهد فقط یک "زن" بگیرد و اصلا موضوعش یک شخص و شخصیت خاص نیست. بلانسبت گویی میخواهد چیزی بخرد.
اما با آشنایی و دوستی، دیگر موضوع یک زن نیست بلکه موضوع "تویی" . یک شخص خاص با مختصاتی که مرا جذب کرده است...
کسی که با همه فرق میکند...

نسیم یکشنبه 17 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 17:15

خب حالا گیریم هم خواستگاری مدرن شد از نوع آشنایی و دوستی
دختر راضی و پسر هم راضی
حالا باید بریم سراغ خانواده ها
گزینه اول مادر پسر ، خب مادر جان یه عروس رویایی برای خودش ساخته که با انتخاب پسرش زمین تا آسمون متفاوته
مابقی خانواده هم ساز خودشونو میزنن
از این طرف هم پدر دختر که چنان شرط و شروطی میذاره که پسره بیچاره با کل ایل و تبارش نمیتونن از پسش بر بیان
به نظر شما این وسط عشق و انتخاب اون دختر و پسر عاشق پیشه چه میشه ؟
پسر که با این همه محدودیت و از همه مهم تر مخالفت مادر عطای دختر را به لقایش می بخشد
این وسط علی میمونه و حوضش
دختر میمونه و یه قلب شکسته

نسیم یکشنبه 17 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 17:23

ازدواج به سبک ایرانی انتخابیست بین چند نسل
که یک فرد که متعلق به یک نسل جدید است باید تا دو نسل قبل از خودش هم مورد تایید قرار بگیرد پس به این راحتی نمیتوان نوع پروسه انتخاب در ازدواج را تغییر بدیم و تا نسل ها با هم همسو و همفکر نشوند این پروسه آشنایی تا ازدواج بالاخره در یک مرحله شکست می خورد و قطعا قربانی دارد.

زیتون یکشنبه 17 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 20:18

منظور من هم این نبود که خواستگاری خانوم از آقا به همان شکل سنتی باشه که الان خواستگاری آقا از خانوم هست
در حقیقت تمام صحبت من همان حرف آقای بهرامه
و به شدت بهش معتقدم و باور دارم که خواستگاری سنتی این ایراد رو که مطرح کردن داره
ولی چیزی که مقصود من بود اینه که بعد از آشنایی و دوستی که بین دختر و پسر انجام میشه ، و یک سری شناختی که از هم پیدا میکنن آیا ایرادی داره که دختر ابتدا تقاضای ازدواج رو مطرح کنه ؟ و یا به نوعی به طرف تفهیم کنه که حاضره باهاش ازدواج کنه ؟
اصلا چه دلیلی داره که دختر کلی منتظر بمونه تا شاید آقا خواستگاری کرد؟
دلایل طبیعی و روان شناختی که مطرح شده رو نمیتونم بپذیرم چون به نظرم قابل خدشه است

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد