... آخر دل شدم

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

... آخر دل شدم

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

یارغار

چرا گرفته دلت، مثل آنکه تنهایی.
- چقدر هم تنها!
- خیال می کنم 
دچار آن رگ پنهان رنگ ها هستی.
- دچار یعنی 
- عاشق.
- و فکر کن که چه تنهاست
اگر ماهی کوچک ، دچار آبی دریای بیکران باشد.
- چه فکر نازک غمناکی !
- و غم تبسم پوشیده نگاه گیاه است.
و غم اشاره محوی به رد وحدت اشیاست.
- خوشا به حال گیاهان که عاشق نورند
و دست منبسط نور روی شانه آنهاست.
- نه ، وصل ممکن نیست ،
همیشه فاصله ای هست .
اگر چه منحنی آب بالش خوبی است.
برای خواب دل آویز و ترد نیلوفر،
همیشه فاصله ای هست.
دچار باید بود
و گرنه زمزمه حیات میان دو حرف 

حرام خواهد شد.*

-----------------

به زودی مهمان بسیار عزیزی خواهم داشت....

یعنی واااااااای به حالت رفیق اگر ضد حال بزنی!!! ....کاش بانوی غزل را هم با خود بیاوری تا سه نفری بزنیم به دل کوه و دشت. زودی بیا که قم، نفس های بهاریش نرم نرمک دارد می بارد.

* سهراب سپهری

نظرات 4 + ارسال نظر
شــــــــــــــــــــینیلی جمعه 4 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 04:00 http://shinili.blogsky.com/

ایشالا به سلامتی چشمتون روشن . شعر زیبا ولی غمگین

دادا شنبه 5 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 10:16

جمعتان جمع !
یکی در میانتان کم !

جوجه ویراستار سه‌شنبه 8 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 22:08

دل منم گرفته. نمره کم بهم دادن. یادم رفت امشب بیام پیشت. شبای بعد میام. زبانتو بخون و به دلت اهمیت نده.
میگه یکی از نصیحتای احمقانۀ ایرانیا: بهش فکر نکن...

بچه برو خداتو شکر کن که این نمره رو گرفتی!!!!!!!!!

زهرا حسین زاده جمعه 11 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 14:53 http://kabotarechahi.persianblog.ir/

سه شنبه هفته بعد قم هستم اگر خدا بخواهد.

به سلامتی اشالله. بی صبرانه منتظرم رفیق جان.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد