... آخر دل شدم

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

... آخر دل شدم

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

آیییییییییی استاد!!

دلم آنقدر از دست اساتید خودم و بچه ها پر است که نمی شود از نوشتن خود داری کرد. 

----------------

استاد گرامی ام!

مجالس سیاسی دنیای امروز چپ و راست را دور هم جمع کرده اما چرا مشاور و راهنمای ما حاضر به کار درکنار هم نیستند. مگر بناست تحقیق بر محور امیال من نویسنده و شمای راهنما یا مشاور بچرخد که نتوانیم باوجود اختلاف دیدگاه و منظر و رویکرد تیمی تحقیقاتی را تشکیل دهیم!؟ 

استاد گرامی! مشاور اول باشید یا دوم، چیزی از وزن علمی و اخلاقی تان را پیش من کم نمی کند، انچه شما را دربرابر توجهم می شکند، عدم تسلط تان براحساسات و ابراز واکنش های سخیف نسبت به اساتید دیگر و جایگاههای علمی دیگران است. 

استاد گرامی! مقام استادی اجل از گدایی امتیاز مقاله یک دانشجوست، لطفا غنای کرسی تدریستان را درنظر گیرید. 

استاد گرامی! امروز خیلی از دستتان ناراحت شدم وقتی در جلسه دفاع هم اتاقی ام کم فروشی در وقت نمودید؛ یعنی چه که از دانشجو می خواهید دو دقیقه بیشتر ازکارش نگوید، کاری که یک سال رویش عمر صرف کرده است و خون دل خورده، با این بی حوصلگی و با آن خمیازه های پی در پی تان درجلسه دفاع چه چیزی را می خواهید اثبات کنید!؟ استادی تان را!؟ 

کاش می دانستید که نسبت مستقیمی میان احترام به دانشجویان و دانش از یک سو و خاموش کردن صدای گاه و بیگاه گوشی تان درجلسه دفاع وجود دارد، چیزی را که من و دوستانم امروز دانستیم.

استاد گرامی که علمیتتان شهره آفاق شده و خدا می داند چقدر به دانشتان ارج قائلیم! کاش متوجه می شدید آن خانم رساله نویسی که شما مشاوره اش را با دلیلی واهی رد کردید چهارده ساعت رانندگی کرده بود تا شما را ملاقات کند و مشاوره شما را که ابراز تمایل به آن نموده بودید جلب کند، باور می کنید دیشب تا صبح کابوس خلق کج شما را در برخورد با دوست نازنینم که خود اندیشمندی فرزانه است می دیدم!؟ 

استاد گرامی! شما بابت مشاوره و راهنمایی حقوق می گیرید، پرینت ده بیست برگه ناچیز بهایی ندارد که بخاطرش  مکاتبات مجازی تان را که خدا میداند چقدر دروقت و انرژی دانشجوی بی نوا صرفه جویی می کند، ممنوع اعلام می کنید. 

استاد گرامی! کاش حساب راهنمایی رساله دکتری را از رمان خوانی خوش خوشان تفکیک میکردید، آنوقت من به روشنایی دنیا امیدوار می شدم. 

استاد! استاد! استاد! کاش توی سر جراتم نمی زدی و حوصله می کردی پیچ و خم ذهنم را دنبال کنی!! 

آییییییییی استاد! 

چقدر من می شکنم وقتی شکستتان را در برابر چشم بچه ها می بینم!! کاش اینقدر خویش را نمی شکستید!!!


نظرات 8 + ارسال نظر
جوجه ویراستار چهارشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 12:42

متشکرم از توجه به جایت صفاجون. آقا اصلا استاد راهنمام ازم دفاع نکرد...من تعجب میکنم از این حرکت!!!!

عاطی چهارشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 16:31

سلام علیکم جناب دکتر عزیز!!!!
می بینم که بد عصبانی هستی!!و دفاع "دوستان" تشریف می برین! گفتم از فیض حضور در جلسه دفاع بنده محروم نشید.
اونجا دیگ خبری از خمیازه و آهنگ گوشی استاد راهنما نخواهد بود انشاء ا...! چون بنده گربه عزیزو دم حجله کشتم و استاد عزیزتر از جان قراره حمایت مبسوط از من به عمل بیاره وگرنه شب باید بره خونه مادر جان بخوابه!!!!!!!!!!!!!!
وعده ما دوشنبه آینده (14 بهمن)ساعت 4.سالن دفاع.

ای وووووووول عاطی جان!!
من به توانمندی های شما ایمان دارم.
با افتخار اگر زندگی ای بود خدمت می رسم.
پیشاپیش بهترین نمره را برایت خواستارم.

یک پایان نامه ای پنج‌شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 00:41

استاد راهنمانقش روشنی بخش راه داره وقتی حوصله این کار نداره نمیتوان باهیچ وسیله ای وظیفه رابه وی گوشزد کرد فقپفصل تمام کردی استاد راهنما را خبر کن که اگر نظر وایدای به مغزش خپور کرد شما را راهنمایی کنه از زحمات پیش از انازش کاملا خرسندیماش

بله متاسفانه

جوجه ویراستار پنج‌شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 09:48

پایان نامه ای جان درست بنویس. سرگیجه گرفتیم با این همه غلط. باید کمترین نمره رو بهت بدن به خاطر اینهمه غلط تایپی. وقتی یه متنی رو مینویسی دوباره برگرد و چکش کن نه اینکه سند کن برا لیلا که تایید کنه.

بچه مون برات کارآفرینی می کنه بده!!؟؟؟؟؟؟ چیکارش داری؟

حسین جمعه 11 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 16:41 http://eslahat-ensani.blogfa.com/

سلام . وبلاگ اصلاحات انسانی با هدف گسترش عقلانیت و اعتدال و اخلاق و بحث در مورد معضلات اجتماعی و نیز کمی تا قسمتی تفریحات سالم شما را به دیدن دعوت می نماید تا در صورت تمایل تبادل لینک کنیم. سپاس
http://eslahat-ensani.blogfa.com

در ضمن شما می توانید در حل معمایی که در وبلاگ مطرح شده ما را کمک کنید . معمایی که پاسخ آن نتایج اجتماعی خوبی خواهد داشت

اسکندری یکشنبه 13 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 08:22

سه ضلع بیمار : استاد بیسواد، دانشگاه بی قاعده و دانشجوی بی انگیزه.

انگیزه هم داشته باشی می خشکد در جنب دو ضلع دیگر.

زیتون یکشنبه 13 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 11:19

سلام
وهم برم داشت بخدا
من که اگر استاد راهنما ازم دفاع نکنه توی جلسه دفاع همون وسط جلسه میشینم روی زمین و پاهام رو محکم میکوبم به زمین و بلند بلند گریه میکنم
البته شاید موهامم براش پریشون کردم که دیگه ازین بلاها سرکسی در نیارن

سلام
شما کلن توانمند هستی ... من به این قبیل توانمندیهات ایمااااااااااااان دارم زیتون جان.
ولی جدا از شوخی گذشته خودتو برای هر اتفاق غیرمنتظره عقلی آماده کن.

حسین یکشنبه 13 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 11:28 http://eslahat-ensani.blogfa.com

سلام . وبلاگ خوب تان در وبلاگ اصلاحات انسانی پیوند شد

سلام. لطف کردید. می خوانمتان انشالله.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد