... آخر دل شدم

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

... آخر دل شدم

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

شطح

اگر امشب و همین حالا پیامبری نازل شود به پایش می افتم چیزی نگوید و فقط لبخند زند!

--------------

می گویند احساس زنان بر عقلشان غلبه دارد، کدام غلبه که تمام احساسم می گوید دراین لحظه باید جای دیگر می بودی ولی عقل متقاعدم کرده اینجا باشم!؟ 

از هم اتاقی ام که مشاور قاضی دادگاه خانواده است می پرسم اگر اجازه صدور حکم می یافتی، بی تکلف از عهده این کار برمی آمدی ؟ خیلی ساده و بی استرس پاسخ می دهد آره... مگه چیه؟! خانم ها الان قاضی اجرای حکم هستند که خیلی سخت تر و خشن تر از صدور حکم است. 

عجبا!!! زن می تواند پروژه اجرای یک اعدام را هدایت کند بی آنکه احساسش فوران کند اما در مقام نظر و استنتاج و صدور رای بناست همواره متاثر از احساسش باشد. من اینرا نمی فهمم.

نظرات 1 + ارسال نظر
5 ابتدایی سه‌شنبه 6 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 11:30

اگر از دستورات پیامبرانه میترسی خب بگو پیامبر نیاید! چرا حالا که آمد مثل بلا نسبت خل ها فقط لبخند بزند. لبخند خونت پایین آمده ؟
بعدشم پیامبر که هیچ همه مردم در پیچ و خم محیط لاکردارشون میگریند یا میخندند. به جای معلول برو سر اصل مطلب !

«چرا حالا که آمد مثل بلا نسبت خل ها فقط لبخند بزند؟»
اتفاقا برای شکستن همین نگاه هم که شده نیازی به همچین پیامبری داریم. چرا لبخند خل بازی باشد؟
چرا از این زاویه نگاه نمی کنید که خنده پیامبرانه هم می تواند دستور پیامبرانه باشد!؟
نوشته من هم معلول است هم علت هاااااا!!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد