... آخر دل شدم

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

... آخر دل شدم

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

باد صبا

چون باد صبا در بدرم 

با عشق و جنون همسفرم

شمع شب بی سحرم 

از خود نبود خبرم ...

نظرات 5 + ارسال نظر
جوجه ویراستار جمعه 16 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 19:17

الهی... بشین زبانتو بخون که هفته بعد این موقع بگی آخیش از دستش خلاص شدم و خوب دادم.

ما یک عمره که همش امتحان داریم جوجه جان... خلاصی معنا نداره.

عمو جمعه 16 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 23:29

سلام را نمی خواهند پاسخ گفت سرها در گریبان است!

سلام استاد گرامی
متوجه نشدم.

جوجه ویراستار شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 01:13

سلامت را نخواهند داد پاسخ
سرها در گریبان است... اخوان ثالث.
منظور استاد این است که علت در به دری شما و دیگر مصائبتان از بی توجهی دیگران است.

ممنونم جوجه جان. اما نویسنده از دیگران گله ای ندارد.

زینب شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 02:26

سلام.
شاید یکی از دلایل بی خبری از خود و در به دری ،غرق شدن در دیگران باشد نه بی توجهی دیگران نسبت به خود.

سلام
شاید و شاید و شاید و ..........

ح.و.ر.ی دوشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 19:05

گر چه سخن از سرگشتگی موج می زند ولی بـــــــه از:
با عقل گشتم همسفر یک کوچه راه از بی کسی/شد ریشه ریشه دامنم از خار استدلال ها

به به !!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد