... آخر دل شدم

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

... آخر دل شدم

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

ماجرای عنوان و معنون !!

یک خبر که از دو روز قبل در و دیوار خوابگاهو پر کرده بود امروز منو از لاک سالن مطالعه در آورد. ساعت دقیقا دو و یک دقیقه ظهر است. روی چمن های نیمه سرد، منتظرم نظرات را بدانم، اصلا تنها چیزی که منو از خوابگاه به این جا کشاند کنجکاوی بود؛ خواستم ببینم ملت دانشجو چه نظراتی در باب «خواستگاری ورچپه» دارند. اندک اندک جمع مستان می رسند ولی استاد فلان هنوز نرسیده است، درست درجنب سمت راستم دعوایی جاری است، جوجه فیزیک خوان ها گویا به جان متافیزیک افتاده اند و داد فیلسوفچه ها را درآوردند.  

از قرار معلوم این جمله خاله ریزه ی فیزیکدان ها که «متافیزیک یعنی امور تخیلی و ماورائی » فیلسوفک ها را به درد سر انداخته. طفلی فیلسوفک ها دلم واقعا برایشان سوخت. مانده بودند چطوری ازاین هچل بیایند بیرون. درکشان می کنم خیلی درد دارد کاخ باورهایت نه از تاج که از تهداب فرو ریزد. پیش خودم گفتم ته ماجرا را بگذار برای همیشه مشتاق های ته ماجرا اگر ته ماجرایی اصلا باشد، فعلن بیا کمی جیک جیک بریم؛ آقا با سه حرکت سوالی ساده، فیزیک دان ها ضربه فنی شدند اساسی و فیلسوفک ها نفس راحتی کشیدند که فلسفه از دست اوهام نجات یافت. خودمانیم، من نه فلسفه را تبرئه کردم نه شاخ ادعاهای فیزیک را شکستم که اصلا کارم وکالت و بت شکنی نیست من فقط خواستم بگویم پشت دریاها می تواند شهری باشد!! هیچ وقت همانجا که هستی نمان، من هم همانجا که هستم نباید بمانم. 

الان دیگه ساعت 2 و 16 شده است و سرکله ی کارشناس گویا پیداشده.... الان 2 و 36 دقیقه است و تفسیر آیه « من یتق الله یجعل له مخرجا ...» تمام شده است. فک کنم الان نوبت پرسش پاسخ رسیده.... ولی نه ازآنجا که ما درعمرمان موعظه نشنیده ایم هنوز آمادگی لازم برای ورود به بحث را نداریم... خب خانم بفرمایید ادامه بدید، کلیشه گویی!! وای خدای من به پیر به پیغمبر ما قبول کردیم که زنان احساسی اند و باید قرن فی بیوتکن داشته باشند، شما بفرمایید به اصل بحث بپردازید.... الان ساعت 2 است و کلاس بچه ها شروع شده پس همینجا فینیش می کنیم.... 

الان دیگه داد بچه ها بلند شده  که ای وااااااااااای خانم پس پرسش و پاسخ موضوع محاسن و معایب خواستگاری دختر از پسر چی میشه؟؟؟ ....... 

-------------

پ.ن: برای صدمین بار تجربه کردم عنوان همیشه حاکی از معنون نیست.

پ.ن: استاد فرمودند دو آیه از قران در سوره های نسا ء و مائده به موضوع جی اف، بی اف پرداخته اند، اصلا تا بحال به این موضوع فک نکرده بودم، خود ایشون که از قرار معلوم چون بیشتر ازاین بحث به نتیجه اش علاقه داشتند به آن نپرداختند خدا فرصت دهد برویم ببینم ماجرای این «اخدان» که ایشان گفتند چیست؟

نظرات 25 + ارسال نظر
بنیادی یکشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 18:48

سلام! قبلا انتهای چست نظرات رو میپذاشتند رفتیم برای متن قبلی کامنت گذاشتیم العفو

خواهش می شود.
درستش کردم

بنیادی یکشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 23:30

سلام
این متخذات الاخدان پاچه شما را هم گرفت؟
ماجرایی است!
کی فکر میکرد روزی چشم و ابرو آمدنهای دخترکهای بادیه نشین عرب و ماجراهای کف کوچه بازار عربهای دور از تمدن برای میلیونها انسان قانون ساز شود!!؟
دیدی بانو از ذهن دیوانه ی فلسفه گریختم و به دام ذهنهای بی نظم واژه چسبیده ی به دام زبان افتاده ی خپل افتادم

قربون بنیادی گل!!!
تو بگو ماجرای این آیه چیست من که در کفش ماندم. امشب یک نگاهی به آیه انداختم چیزی در مورد زنان کنیز و ... بود.

سمیه یکشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 23:57

سلام
اگر کنفرانس می ذاریم و دانشجوها رو جمع می کنیم چرا برداشت های شخصی مونو قالب میکنیم. به نظرم به تفسیر جدیدی از قران نیازمندیم. شایدم باید تفاسیرمونو بازبینی کنیم .

سلام سمیه جان.

پرگار بهرام دوشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 01:43

فقط درین مورد که نوشته اید "وای خدای من به پیر به پیغمبر ما قبول کردیم که زنان احساسی اند" خواستم نظر بدهم : زنان و سیستم عاطفى شان همانست که مردان.یعنى در درس فیزیولوژى، نمیبینیم که تفاوتى در مغز زن و سیستم عصبى اش با مرد. تفاوتى اگر هست در شکل دهى فرهنگى است، فرهنگى مردانه، همیشه مدعى ست که زنان عاطفى اند یعنى از عقل و شعور کم بهره اند، براى مودبانه گفتن اینکه عقل زنان کار نمیکند چه فرمولى بهتر از اینکه: وجه عاطفى زنان خیلی قوى ست!!! تاریخ و جغرافیا داد میزند که تفاوت هایی ازین دست در اثر آموزش و تربیت، جا مى افتد و با اصلاح سیستم هاى تربیتى زنان هم میتوانند قاضى شده و قضاوت کنند... و دیگر اینکه دقت کنیم: وقتى مردان قصى القلب جنگ بپا میکنند و خشونت میورزند، کسی به اینهمه قصاوت و خشونت و بیرحمى نمیگوید "عاطفى بودن"!!! گویى اینها جزو عواطف نیستند اما اگر زنان مهربان و رحیم باشند، عاطفى شده اند...

بنیادی دوشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 08:50 http://bsbonyadi.blogfa.com

این عبارت یا اصطلاح "متخذات الأخدان" که به صورت مونث ،گمانم در آیه 25/نساء اومده یا "متخذی الأخدان" که به صورت مذکر در آیات اول سوره مائده اومده و قرآن اونو دقیقا بعد از زنا نام میبره، مربوط میشه به یه رفتار جنسی جاهلیت، که اگه بخوایم معادلشو الان بگیم مسامحتا همین دوست دختر دوست پسر میشه
ولی به نظرم کمی بی دقتی میخواد این معادل قرار دادن
تو عرب زمان نزول قرآن ارتباطات جنسی مجاز و غیرمجاز انواع مختلف داشته که یکی از مبهماتش همین مدل بوده اتخاذ اخدان!!
که حتی بین زنان شوهر دار هم بوده(البته زنانی که از لحاظ اجتماعی جایگاهی داشتند و به خونه شوهرشون نقل مکان نمیکردند و در بین خانواده خودشون میموندن) در واقع نوعی دوستی عاطفی-جنسی بوده البته به حد زنا نمیرسیده
به نظرم نمیشه بدون درنظر گرفتن تمام عناصر فرهنگ جاهلی این پدیده رو توضیح داد
ضمن اینکه پدیده دوستی دختر و پسرهای الان خیلی بازه گسترده ای داره و بسیاری از عناصرش با اون اتخاذ اخدان فرق میکنه
در برخی از روایات اومده متخذات الاخدان کسانی هستند که دل و بدنشون با کسی غیر شوهرشونه و فقط بضعشون برا همسرشونه!!
جالب اینه که در مورد مذکرش که در قرآن فرقی بینشون نیست توضیح چندانی نیست، نه در روایات و نه در فقه!!
حرف و حدیث تو این دوتا آیه بسیاره و برخی اهل سنت به آیه سوره مایده از راه قیاس اولویت در حرمت متعه بهره گرفته اند
ولی شیعه بیشتر آیه سوره نساء و استفاده کرده و برخی حتی فتواهایی داده اند که دست مرد رو در لعان بازتر میکنه
حرف زیاده حوصله تو سر نبرم
در نهایت اینکه این آیات رو به دختر و پسرهای الان تسری بدیم مسامحه بسیار میخواد. چون رابطه پدیده روابط دختر و پسر الان با اون پدیده عموم و خصوص من وجهه

بنیادی دوشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 09:09

البته حرف های جیزّی هم هست! که بذار در گوشی بگم:
با توجه به سیاق آیات مذکور، این متخذات اخدان یا متخذی اخدان، وصفی برای متاهلها ذکر شده و چه بسا بتوان گفت این آیه متعرض چیزی درمورد مجرد جماعت نباشد!
چون همونطور که در آیه مشاهده میشه بحث پرداخت مهریه است و زناکاران و متخذات اخدان (در 25/نساء) استثنا شده اند و در سوره مائده که عبارت مذکر اومده قضیه خیلی پیچیده تر میشه که اتخاذ اخدان مرد چه ربطی به مساله داره؟
بهر حال حداقل چیزی که میتوان گفت اینه که از سیاق آیه بر میاد که مساله مربوط به متزوجین است و آیه متعرض مجردها نمیشه
چون اساسا موضوع بحث مهریه است!(حالا شما بیا خودتو بکش که یک گزاره نهایتا چیزی رو در مورد موضوع خودش میگه و یا استنتاچ مباشری که بشه ازش کرد!!)
اما از اینکه این عبارات را دقیقا بعد از زنا ذکر میکند به ذهن میاد که این دو اگر در نظر قرآن با هم برابر نباشند چیزی شبیه هم هستند و در جاهای دیگر که نهی از زنا شده شاید نهیش دامن این رو هم بگیره که ناگفته پیداست که این حرف قیاس(فقهی) است...
مشکل میدونی چیه لیلا جان؟ اینکه متاسفانه در فضای تفسیر، دانش منطق انگار از هزار کیلومتری هم رد نشده!!
ماجرایی دارم با استنباطهایی که از قرآن میشود!
استباطهایشان گاه به چنین استدلالی شبیه است: "سیب، گلابی، آنگاه هندوانه!!!"
بخصوص وقتی فقه میخواهد قرآن را بفهمد!!

بنیادی دوشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 09:18

اینم یادم رفت بگم، ظاهرا کنیزها بیشتر اهل این ماجرا بوده اند!
چه بسا این هم خودش موثر در فهم آیه باشد.
هشام کلبی یک کتاب به نام مناکحة العرب داشته که مفقود است و اگر روزی پیدا شود اطلاعات بسیار گرانقدر و موثری ارائه میدهد و این آیات بسیار واضحتر خواهند شد

بنیادی دوشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 10:06

راستی!
اخدان جمع خِدن از ریشه خَدَنَ است به معنای به دوستی گرفتن به کسی که خیلی اهل رفیق بازی باشه میگن خُدَنَة!
در این لفظ جنسیت لحاظ نشده و از سیاق آیه برای به جنس مخالف برگرداندنش استفاده میکنن
اینم جای بحث داره البته
اشعاری یادم هست دیده بودم که برای اشاره به یه جور همجمس گرایی از این ریشه استفاده کرده بود الان خاطرم نیست فکر کنم از یکی از مخضرمین هم بود و در معناشناسی این لفظ مهم بود
این آیات اگه واقعا دقت علمی بشود جای کار بسیار داره

ببخشید هی تیکه تیکه یادم میاد
شعرشو یادم اومد میذارم با این حافظه

پیداست حسابی غرقه فقه شدی رفیق. جهانی سپاس.
نرم نرمک روی نوشته هات فک میکنم ببینم چی از توش درمیاد.

جوجه ویراستار دوشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 14:02

خوب که نیومدم. هیچ خبری نبود، مثل همیشه. بابا دست وردارین از این قضیه.
جدیدا گفتن یازده کشور رسوماتشون تغییر کرده. یکیش هم اینه دختر میره خواسگاری پسر. دختره میره به خونواده پسره میگه من این هنرها و کمالاتو دارم. اگر خونواده پسره قبول کردن که هیچ و اگر نکردن به دختره یه انگشتر طلا میدن.
حالا بیا تو ایران اینو اعمال کن. چی میشه؟ یه قیامت، یه تظاهرات مثل تظاهرات 22بهمن که این کارهای خلاف شرع و عرف چیه. ایران جونش دربیاد بی ظرفیته. هیچ کاریشم نمیشه کرد. دیگه آدم باید خیلی خودشو شستشوی مغزی داده باشه که از این فکرا تو این جامعه نکنه. والا خسته شدیم.

جوجه جان یک لیوان بنوش

زینب سه‌شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 02:46

میشه برا مام بگید راجع به چه آیه هایی دارید بحث می کنید؟؟شماره دقیق لطفا.احتمالات و بذارید کنار

25 نساء دیگه.
چشم
ببخشید

عمو عباس سه‌شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 09:28

مطالبی را برایت نوشتم ولی هرچه کردم نتوانستم برایت ارسال کنم . سیستم کامنت نویسی شما واقعا مشکل دارد. الان هم دیگر آن نوشته ها را در اختیار ندارم تا مجدد برایت بفرستم. از حسنا خانم خواهش کردم به شما بفرستد ولی او هم با مشکل رو به رو شد!
همین

شرمنده ام استاد گرامی . حتما مشکلش را برطرف خواهم کرد.
سپاس گذارم

زینب سه‌شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 23:45

سلام عمو.
راستش کامنت گذاشتن برای شما هم بسیار پردردسر است .بعضی مواقع دلم می خواهد نظر بدهم برایتان هم ارسال می کنم ولی جمله شریف"عدد روبرو را تایپ نمایید"مانع می شود یا به دست شما نمی رسد و تایید نمی شود.

من یه مقدار مهندسی کردم نمیدونم مشکل کامنت گذاری حل شد یانه؟

زینب چهارشنبه 21 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 00:20

ترجمه آیه 25 سوره نساء
"هر کس را که توانگرى نباشد تا آزادزنان مؤمنه را به نکاح خود درآورد از کنیزان مؤمنه‏اى که مالک آنها هستید به زنى گیرد. و خدا به ایمان شما آگاه‏تر است. همه از جنس یکدیگرید. پس بندگان را به اذن صاحبانشان نکاح کنید و مهرشان را به نحو شایسته‏اى بدهید. و باید که پاکدامن باشند نه زناکار(مسافحات) و نه از آنها که به پنهان دوست(متخذات اخدان) مى‏گیرند. و چون شوهر کردند، هر گاه مرتکب فحشا شوند شکنجه آنان نصف شکنجه آزاد آنان است. و این براى کسانى است از شما که بیم دارند که به رنج افتند. با این همه، اگر صبر کنید برایتان بهتر است و خدا آمرزنده و مهربان است."
در کتاب تفسیر المیزان در مورد مسافحات و متخذات أخدان چنین آمده است:

زینب چهارشنبه 21 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 00:28

مراد از کلمه (محصنات) زنان عفیف است، زیرا زنان شوهردار قابل نکاح کردن نیستند، و مراد از مسافحات معنایى مقابل جمله (متخذات اخدان) است، و کلمه (أخدان) جمع کلمه (خدن) به کسره خا است، که به معناى دوست است و این کلمه مذکر و مؤنثش و مفرد و جمعش یکسان است، یعنى هم به دوست مذکر خدن گفته مى‏شود، و هم به دوست مؤنث هم به جماعت دوستان خدن گفته مى‏شود و هم به یک فرد، و اگر در مورد بحث به صیغه جمع آمده، براى این بود که در دلالت بر کثرت و زیادى تصریح داشته باشد، و بفهماند وقتى کسى به منظور فحشا و زنا کردن دوستى مى‏گیرد، به او و به مثل او قناعت نمى‏کند، چون نفس آدمى حریص است، اگر قرار باشد خواست نفس را بر آورد، و آن را اطاعت کند حتما دوستان زیادى براى فحشا مى‏گیرد

زینب چهارشنبه 21 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 00:29

بنا بر این وقتى کلمه (مسافحات) در مقابل کلمه (متخذات اخدان) قرار گرفته، معلوم مى‏شود این دو یک معنا ندارد، آن مفسرى هم که گفته: مراد از سفاح زناى علنى، و مراد از گرفتن دوست، زناى پنهانى است به همین مقابله نظر داشته، چون مساله دوست‏گیرى در بین عرب، حتى در بین زنان آزاد و زنان برده آنان متداول بوده و مردم کسى را به این جهت ملامت و مذمت نمى‏کردند ولى به خاطر زناى علنى با زنان آزاد ملامت مى‏کردند

بسیار ممنونم زینب جان. بحث را تکمیل کردی. من که استفاده بردم.
تا اینجای بحث به نظر می رسد این ایه چندان حرف صریحی در باب دوستی دختر و پسر ندارد.

زینب چهارشنبه 21 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 01:34

به نظرم آیه 5 سوره مائده دوستی دختر و پسر مجرد رو نفی می کنه و صراحت داره .
ترجمه آیه 5سوره مائده
"امروز چیزهاى پاکیزه بر شما حلال شده است. طعام اهل کتاب بر شما حلال است و طعام شما نیز بر آنها حلال است. و نیز زنان پارساى مؤمنه و زنان پارساى اهل کتاب، هر گاه مهرشان را بپردازید، به طور زناشویى نه زناکارى و دوست‏گیرى، بر شما حلالند. و هر کس که به اسلام کافر شود عملش ناچیز شود و در آخرت از زیانکاران خواهد بود"
در تفسیر نمونه ذیل این آیه توضیح داده که:

زینب چهارشنبه 21 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 01:36

زنان پاک‏دامن از مسلمانان و از اهل کتاب براى شما حلال هستند و مى‏توانید با آنها ازدواج کنید به شرط این که مهر آنها را بپردازید» (وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ إِذا آتَیْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ).
«به شرط این که از طریق ازدواج مشروع باشد نه به صورت زناى آشکار، و نه بصورت دوست پنهانى انتخاب کردن» (مُحْصِنِینَ غَیْرَ مُسافِحِینَ وَ لا مُتَّخِذِی أَخْدانٍ).
در حقیقت این قسمت از آیه نیز محدودیتهایى را که در مورد ازدواج مسلمانان با غیر مسلمانان بوده تقلیل مى‏دهد و ازدواج آنها را با زنان اهل کتاب با شرایطى تجویز مى‏نماید- شرح بیشتر در این باره باید از کتب فقهى مطالعه شود

زینب چهارشنبه 21 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 01:45

ناگفته نماند که در دنیاى امروز که بسیارى از رسوم جاهلى در اشکال مختلف زنده شده است این تفکر نیز به وجود آمده که انتخاب دوست زن یا مرد براى افراد مجرد بى‏مانع است نه تنها به شکل پنهانى، آن‏گونه که در زمان جاهلیت قبل از اسلام وجود داشت، بلکه به شکل آشکار نیز هم! در حقیقت دنیاى امروز در آلودگى و بى‏بندوبارى جنسى از زمان جاهلیت پا را فراتر نهاده، زیرا اگر در آن زمان تنها انتخاب دوست پنهانى را مجاز مى‏دانستند، اینها آشکارش را نیز بى‏مانع مى‏دانند و حتى با نهایت وقاحت به آن افتخار مى‏کنند، این رسم ننگین که یک فحشاى آشکار و رسوا محسوب مى‏شود از سوغاتهاى شومى است که از غرب به شرق انتقال یافته و سر چشمه بسیارى از بدبختیها و جنایات شده است...
لیلا جان تفسیر المیزان تو این زمینه (دوست گرفتن)خیلی مختصر بود تفسیر نمونه بیشتر توضیح داده بود.از تفسیر المیزان هم همین برداشت میشه.

بنیادی چهارشنبه 21 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 07:14

سلام
دوست عزیز زینت خانم
برخی از فرمایشاتتون مسایلی داره
متخذات الاخدان مقابل مسافحات نیست! متباین است یعنی دو چیزند معطوف بودن فقط همین را میفهماند. و اینکه چنین روابطی ملامت نمیشده دلیلی برش وجود ندارد و دلایلی هست که نشان میده چنین چیزی رو با عفت و نجابت در تعارض میدیدند اگرچه نه خیلی به وضوح و حتی قتلهای ناموسی ای در عرب گزارش شده به خاطر این روابط اگرچه کم
در کل به نظرم مساله اتخاذ اخدان با پدیده دوستی دختر و پسرهای الان رابطه عموم و خصوص من وجه دارند
ولی اینکه دقیقا چی میشه از آیه برداشت کرد جای بررسی دقیقتر داره

اصلا یک کار جامعه شناختی در باب این اخدان در میان عرب ان زمان ما داریم؟؟ دقیقا اتخاذ اخدان جه مواردی رو شامل میشده؟ حوزه معنایی اش چیست؟ عواملش چی بوده؟ چطور این رسم شکل گرفته؟ پس از نزول این آیه چه بحثهایی رو این نگاه قران برانگیخته؟ و کلن با نزول این آیه در عمل این سنت منسوخ شده یانه؟ اگر بله تا چه حد اگرنه چرا؟ پیامبر چه چالشهایی رو پس از نزول این ایه با ادمهای این تیپی داشتند؟ و بعدش اینکه این نسبت عام و خاص من وجهی که گفتی دقیقا چطور میشه ترسیمش کرد؟
فک کنم یک پایان نامه قران حدیثی الان شکل گرفت. جای زهرا مراد خالی .

جوانی ایستاده بر سکوی پرش در استخر بدون آب چهارشنبه 21 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 09:47

آقا تکلیف ما را روشن کنید. نمیشود که هی بحث کنید و بحث وآخرش هیچ خبری نبوده و نتیجه ای نگیرید. بلاخره بفرمائید ما چه کنیم با این محصنات گرامی یا آن اخدان محترم . کنیز تحت تملک هم که نداریم. رفقایمان هم ندارند. تنوع و حرص دو صدمن این حقیر سراپا تقصیر را با کدام یک از ایات قرآن میتواند خفه یا اصلاح نمود یا ارضاء کرد ؟
برج ایفل هم نزدیک نیست که خودمان یا اخدان محترم را از بالایش به زیر اندازیم کلا از شر خودمان و نفس پلید انسانی و تنوع خواستهای دل لاکردارمان راحت کنیم.

تکلیف شما که معلومه ... مواظب باشید یه موقع شیرجه نزنید که آقا اصلن آآآآآآآآآآآبی نیست.

سرویراستار چهارشنبه 21 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 16:43

سلام دوستان جیگر. بهم تبریک بگین از جوجه ویراستاری به سرویراستاری ارتقا پیدا کردم. ای جوان ایستاده بر لب استخر بدون آب والا اگر برج ایفل نیست همین میلاد خودمون که هست.

سلام
به به !! تبررررریک.

بنیادی پنج‌شنبه 22 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 09:39 http://bsbonyadi.blogfa.com

سلام
سوالات وحشتناک کلیدی ای پرسیدید.که واقعا در برداشت از قران و چیزی که میتوان به آن نسبت داد مهم و اساسی هستند.
باید عرض کنم با کمال تاسف ما در زمینه قران هیچ مطالعه جدی معناشناختی(سمانتیک) حتی نداریم چه برسه جامعه شناختی!!! مقوله های تاریخ صدر اسلام به نظر حقیر ابدا جامعه شناسی نشده!
لذا به قول اهل پژوهش ما واقعا با یه مساله علمی مواجهیم! و با پرسشهای بدون پاسخ! که باید پاسخشونو پیدا کنیم و این چند پژوهش میان رشته ای میخواد
اما رسیدن به پاسخ سوالهایی که گفتید واقعا مشکل است و عمر میخواد
مشکل اصلی فقدان آدم کاره!!!! بیشه بی شیری هست واقعا اینجا که من ایستاده ام... خرگوشی مثل من هم میتونه ادای شیر دربیاره اینجا!!!
نه به لحاظ دانش فنی و نه به لحاظ روش روی چنین مسایلی کار علمی جدی نشده
یه مشکل دیگه فقدان منابع کافیه اما با همین منابعی که هست هم میشه خیلی چیزها رو لااقل به صورت سلبی بهش رسید
من خودم شخصا معتقدم در مورد قرآن ما در این بخش سلبی کار بیشترین معضل و بیشترین بی دقتی و آسیب رو داریم
به قول خودتون همین موضوع که اینجا مطرحه خودش به معنای دقیق علمیش موضوع یک رساله دکتری است اما من عرض میکنم ما رساله های دکتری ای که مبنای این مطالعه رو فراهم کنند رو پیش از اون نیاز داریم!!!
در مورد فرهنگ زمان نزول که نقش مهمی در تفسیر آیه داره اسناد و داده های پراکنده ای در برخی کتب موجود بالاخص اشعار عرب معاصر قرآن وجود دارد که هم گردهم آوردن آنها عمر میبرد و هم تحلیل دقیق آنها و استنتاج از اونها واقعا دقت میخواد
شخصا با مطالعات مختصری که قبلا روی این موضوع داشتم چیزایی عرض کردم
الان فرصت ندارم اسناد و مدارکی که پیدا کرده بودمو بیارم اینجا
بخصوص اگه مساله رو در اشعار عرب جستجو کنیم چیزهای بسیار جالبی به دست میاد یه مقاله نیمه کاره ای در همین زمینه دارم امروز هر چی گشتم پیداش نکردم
معلقات سبع رو لااقل بررسی کرده بودم
اشعار عرب یه منبع مهمه اما منبع مهمی مثل مناکحه العرب هشام کلبی هم که تنها کتاب تاریخی مشخص در زمینه مسایل جنسی عرب محسوب میشده مفقود است لذا خداییش حرف دقیق زدن مشکل است
اما در مورد واکنشها به مساله بعد از نزول قران و فهم مخاطب اولیه از آیات و نحوه تعامل با اون که این هم به شدت در فهم آیه مهمه ، در روایات چیزهایی داریم که قابل توجه هستند.
حداقل چیزی که میشه گقت به نظر من اینه که این مساله رو عرب حول مقوله "عفت" میدیده بخصوص به تحلیلهای برخی صحابه که نگاه میکنیم به نظر میرسه این آیه تلاش بر تئوریزه کردن مفهوم عفت داشته.
به هر حال این مزرعه گاو نر کم دارد و مرد کهن (شایدم زن کهن)!
چقدر حرف زدم

میدونی!
به نظر میرسه این تفکر معدوم ساختن کتب ظاله آسیب زیادی به پیشبرد تحقیقات علمی در علوم دینی زده یکیش همین که فرمودی. مناکحه العرب که خب حالا شایدم دلایل معدوم شدنش چیز دیگه ای باشه.
دیگر اینکه فکرشو بکن این همه دانشجوی ارشد و دکتری ویران یک موضوع برای کارتحقیقی کلاسی و نهایی شونند و عمده شون هم تحت تاثیر بسته بودن فضای گفتگو و پذیرش سوالات و مسئله های روز با هدایت اساتید از دنیااااااااااااای علم کم خبر سر از موضوعات بشدت بشدت به قول گفتنی ابرود یا همان پر وسعت و کلی خودمون در میارن که به درد بایگانی و خاک خوردن هم نمیخورن، اونوقت پر کاربردترین موضوعات روز در هاله ای از ابهام باقی می مونه.
یک تامل!
اگه این اتخاذ اخدان را امری صرفا پذیرفته شده و رایج درمیان کنیزان ندانیم میشه گفت در میان عرب زمان نزول این مسئله ی رایجی بوده و زنان و مردان منعی از ان نداشتند و اسلام میاد دست زنان رو میبنده ولی دست مردان رو عملا نمی بنده و جهتش میده به سمت ازدواج موقت... یک کمی بوی مرد سالاری به مشامت نمی خوره؟؟

همان جوان پنج‌شنبه 22 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 10:44

جوجه ویراستاری عزیزم شما برج نداری ازبالای شما خودمان را به زیر پایت اندازیم؟

نمیشه شما کمی دست از این میل به افتادگی بردارید و در بحث شرکت نمایید.
اینطوری زودتر به نتیجه می رسیم هاااااااا.

بنیادی جمعه 23 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 17:59

اما شاید مساله اتخاذ اخدان "کاملا" به شکلی که شما فرمودید نباشه... نمیتوانم قاطعانه بگم اما تا جایی که من دیدم و خوندم مساله چیز بسیار شلوغ تر و پیچیده تری هست. به نظر میرسه اسلام در برهه ای از تاریخ عرب به ظهور میرسه که کشاکشی در شکل گیری نظام اجتماعی جنسی و خانوادگی عرب در جریان بوده و برخی میگن برخی احکام اسلام مثل بحث اهمیت حفظ نسب پدری، و ... کفه ترازو رو به سمت پدرسالاری خانواده عرب پیش میبره. پیش از اسلام در عرب هم زن کانونی و هم مردکانونی هر دو در خانواده عرب به چشم میخورده و همه چیز به جایگاه اجتماعی افراد بستگی داشته اگرچه حکومت مردان بر خانواده در حال تفوق یافتن نسبی بوده و واقعا قرائنی هم برای این وجود داره
و سیستمهای جنسی متعددی هم وجود داشته به قول معروف انواع نکاح داشته اند (نکاح به معنای فقهی الانش نه بلکه به معنای نوعی روابط مرسوم جنسی!) بعضی تا 10 مدل رو نام بردن و توضیح دادند (حتی چند شوهری هم گفته شده!) که به قول شیعه 2 مدلش (متعه و نکاح شرعی الان) امضا شده و به قول اهل سنت تنها دومیش.
اما اون بحث اتخاذ اخدان به لحاظ مستقیم ربطی به متعه نداره چون متعه نوع مستقلی از روابط بوده برای خودش
لااقل به لحاظ تاریخ فقه و حکم شرعی اسلامی ربطی بینشون نیست مگر به لحاظ واقعیت خارجی ربطی داشته بوده باشند!
اما به نظر من نحوه تاثیر اسلام و تعاملش با قضیه و اینکه اسلام دقیقا چی رو نهی کرد و چی رو مانع شد واقعا چیز روشن و واضحی نیست

این بلاگ اسکای اصلا حذف و اضافه نداره. مجبور شدم نظرتو نظر بدم بنیادی جان. ممنونم از همراهیت

بهرام جمعه 23 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 19:54

تشکر از خانم بنیادى، بخاطر اطلاعات وسیع و عمیقى که ارایه میدهند...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد