... آخر دل شدم

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

... آخر دل شدم

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

گیجی

به پشت سر نگاه  کن! 

خودت  دست تکان می دهد


این زلزله نرم، آخر دامن تو را هم گرفت

باید خو گرفت با این غریبه ی مقدر 


از این تقلای روان بگذر 

هیچ خطی با آه زنده نمی شود


باید گیجی را سر کشید

بر معبدِ یادهای سبز 


نظرات 16 + ارسال نظر
عمو جمعه 9 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 22:36

چقدر جالب!
چقدر عمیق!

وزن و قافیه و واژه هام هنوز گم اند ولی خیالشو پیداکردم انگار.

بابایی شنبه 10 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 00:41

بادهای سبز
بقرع از من افکند
کاش می‌برد مرا هم با خود
تا زیر آن درخت
یا روی آن قایق
یا در آبی آسمان

سلام و تشکر استاد گرامی

اسکندری شنبه 10 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 10:47

برقع درست است، اصلاح فرمائید.

مردم ما برقع رو بقرع تلفظ می کنند.

اسکندری شنبه 10 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 10:57

بادهای سبز
کودکانه خندید
سرخوشانه و مست
دست در دست سپیده ها شد و رفت

بادهای سبز ،
جانی گرفت در من
و مرا برد تا آسمان آبی
تا افق سرخ ِروشن ،

بادهای سبز !
ناله های مرا شنید!
حرفهای پنهانی دلم
زمزمه های درونی ام با خدا

آه روزگار سپری شده مردم خستهء سرزمین من
آه لحظه های سروِ افتاده بر چمن ،
آه خنده خشکیده کودکِ جنگ
آه گریه مادر وطن
آه گریه مادر وطن .

تشکر استاد گرامی

میکده شنبه 10 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 23:50

مردم شما؟

مردم من؟
جالب است این شور سرزمینی !

بعضی جاها ناچار ما و شما می شویم مثلن یکی اش همینجا تا وجهی داشته باشیم.
اما کلن حوزه کار این حقیر خدا رو شکر فقط ماست نه ما و شما.
میدونید جناب میکده و دیر!
دین هم، لااقل دین تاریخی در مقام عمل، ما و شما ساز است ولی فلسفه نه؛ گوینده و مخاطب فلسفه انسان (عقل) است ، هدفش هم کلی ترین، عام ترین و فراگیرترین امر یعنی حقیقت است.
از خوبی های فلسفه اینه که ظرفت رو اگه مانع مفقود باشه بزرگ می کنه.
از بدیهاشم اینه که این ظرف بزرگو تا سیرکنی جونت درمیاد.

sophia یکشنبه 11 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 09:26 http://reflexion.mihanblog.com

لیلای گرامی چرا برقع را فقط زنها میپوشند؟!!من با فلسفه حجاب آشنایی دارم فقط نمیدانم چرا در کاربرد راه خطا می رود؟!!اجازه میخواهم در اینجا کمی این بحث رو باز کنم؛برای مثال فرضیات جامعه اسلامی ازین قرار است:
انسان موجودی فطری ست
فطرت را خدا در نهاد انسان گذاشته
انسانها صاحب غریزه نیز هستند
غریزه جنسی انسان را به سمت جنس مخالف متمایل می کند(تکلیف همجنسگرا در این فرض مشخص نیس؟!!)

حالا اصول جامعه
نهاد خانواده از پیوند زن و مرد تشکیل می شود
نهاد خانواده رکن سلامت جامعه است
هر فرد می تواند در مناسبات اجتماعی شرکت کند
حفظ نهاد خانواده منوط براین است هیچ مرد و زن غریبه ای با یکدیگر اختلاط نکنند...

ببینید طبق فرضیات اول هر فرد جذب ویژگیهای جنس مخالف خود می شوند و این را میگذاریم به پای غریزه؟!!در اصول دینی بسیار براین تاکید شده که مثلا موی صورت مرد برای زنها جاذبه دارد و صورت زنها برای مردها(البته اگر نظرسنجی بگذارند نظر من خلاف این فطرته؟!! )همین آیتم رو میتونیم به تقریب برای تمامی تفاوتهای آناتومیکی زن و مرد ادامه بدیم...انتهای مبحث؛اگر فرضا یک زن بی حجاب(منظورم فقط برهنگی موی سر)بتونه مردها را دچار تحریک جنسی کنه؛مطابق همین اصلی که هر جنس جذب ویژگیهای جنس مخالفش میشه؛زنها هم توسط مردهای بدون حجاب تحریک میشن؛ پس نهایتا به این اصل می رسیم که این اصول حجاب باید بطور یکسان برای هر دو جنس رعایت بشه تا تفاوتهای جنسی موجب به خطر افتادن سلامت جامعه نشه

حالا راهکارهای دیگه ای هم هست! من موندم چطور این دوستان طالبانی ما مساله به این سادگی به فکرشون نرسیده؟!!اونا میتونستن با اصلاح کامل صورت؛ خودشون به جنس مخالفشون شبیه کنن و اینطوری موجب تحریک جنسی زنها نشن؟!!و به زنها میگفتن موقع خروج از منزل ریش مصنوعی بزارن...اینطوری هرکی چیزی رو در جنس مخالف خودش میدید که خوشش نیومد؟!!!

عفت یک اصل مشترک است و مخصوص زنان نیست، منتهی در تبلیغ این ویزگی بیشتر تاکید تریبون های دینی مروج عفت متاسفانه رفته روی زنان.
تجربه من میگه حجاب بیش از همه به نفع خود زن است. یک کتاب بسیار جالب پارسال از نماشگاه گرفتم که کافی است همونو بخونی تا این نظر منو عمیقا تایید کنی .
نویسنده خارجکی اش از اول تا اخر کتاب داره اموزش میده چطوری خانمها همسرانشونو برای خودشون نگه دارن... نویسنده با تلاش زیاد سعی داره راه کارهایی بده که بعضا به نظرم با اصول اخلاق ارتباطات انسانی عمیقا مخالفه . خیلی دلم میخواد نویسنده رو یک روزی ببینم و کمی درباره حجاب و کم و کیفش در اسلام براش صحبت کنم مطمانم اگه این اتفاق بیافته همه راهکاراشو پاک میکنه و این راه حل رو انتخاب می کنه.
اما یک چیز است سوفیای عزیز !
اونم اینکه ما در ترویج الگوهای حجاب و عفت خیللللللللللللللی بد عمل می کنیم . تعصب نسبت به زن و ناموس خیلی جاها حجاب و عفت رو که باید مایه حیات جامعه و زنان جامعه باشه به یک عامل به انزوا کشاندن زن از عرصه زیست اجتماعی بدل کرده و این بد است.
من نمی فهمم چرا ما زن اروپایی را که با پوشش متنوع اما پوشیده ظاهر می شود محجب می دانیم و به عنوان الگو تبلیغش می کنیم اما وقتی نوبت به دختران خودمون میرسه فرم های خاصی رو الزام می کنیم. بله حجاب می تواند برتر داشته باشد اما همین برتر هم جای توسعه مبتنی بر درنظرداشت تنوع فرهنگ ها دارد بلاخره.

sophia دوشنبه 12 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 12:17 http://reflexion.mihanblog.com

لیلای گرامی،من در مورد حجاب منظورم این است اگر چیزی است به نفع زن،پس مردها هم میتوانند با حجاب ازین راه خیری ببرند،اگر عفت در جامعه را تنها محدود به زنها بنماییم این می رساند که ما این باور را داریم که طبیعت گرایش جنسی را در نهاد مرد قرار داده؛ببخشید زن که برای در و دیوار که حجاب نمی کند،برای جنس مخالفش حجاب میکند؛خب یعنی دیدن زن در مرد گرایش جنسی را فعال میکند(این فرض اسلام است دیگر)خب شق دیگر زنها هستند؛اسلام استدلال می کند که ویژگیهای هرجنس مورد قبول جنس مخالف است؛خب با این فرضیات مردها باید ویژگیهای ثانوی خود را بپوشانند تا در زنها این گرایش فعال نشود...
هرچند نظر من در مورد حجاب و این فلسفه بیشتر به اختیار مربوط می شود؛نه به فرهنگ و نه به قانون...

در دوران کارشناسی عادت به شیطینت در ما بسیار زیاد بود،یکبار با جمعی از دوستان که تعدادمان به حدود 7 نفر می رسید به بیرون رفتیم،حوالی ساعت 9 شب بود که برمیگشتیم،به پسر جوانی برخوردیم...هیچی اول کلی بهش زل زدیم بعدش هرجا میرفت دنبالش رفتیم؛از استرس مرد،اول راه رفتنش را تند کرد،بعدش هم دوید در انتها ناچارا به یک فرعی رفت و یک تاکسی گرفت...همش تقصیر خودش بود،حجاب نداشت

توصیه به عفت یک توصیه مشترک است هم برای مردان هم برای زنان.
منتهی انگار جاذبه های زنانه بیشتر است که فوکوس روی زن بیشترشده.

سوفیا سه‌شنبه 13 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 12:08 http://reflexion.mihanblog.com

دکترجان
در فلسفه حجاب ذکر شده امنیت و مصونیت!،درسته است؟!!من در این فلسفه دو نکته رو مورد ابهام میبینم که در بالا اشاره کردم اولا وقتی صحبت از جاذبه جنسی بعنوان یک میل طبیعی میکنیم یعنی این میل به طور طبیعی در نهاد انسان قرار داده شده تا جذب جنس مخالفش بشود حالا می فرمایید جاذبه جنسی زن بیشتر این محل سوال است؛اولا این یعنی زنها برای مردها جذاب هستند اما مردها برای زنها جذاب نیستند؟!!این درست مقابل گزاره اولی است؟!!این یعنی طبیعت کمکاری کرده،یعنی ویژگیهای مردانه مثل استخوان بندی درست،صدای گلفت،موی صورت برای زنها جذاب نیست؛پس زنها با مردها تنها بر طبق سنت و اجبار بیرونی ازدواج می کنند و این یعنی سنت به زنها تحمیل شده و اگر زنها حق انتخاب طبیعی داشتند احتمالا از مردها گریزان بودند یا اینکه طور دیگری انتخاب می کردند،من میگویم اگر براساس انتخاب طبیعی پیش برویم زنها هم باید بدنبال جاذبه جنسی در مرد باشند؟!!و وقتی مردی داری این جاذبه هاس پس حجاب نیز بر او واجب می شود...؟!!پس نتجتا جامعه باید برای مردهایی که برای زنها جاذبه جنسی دارد حجاب را واجب نمایید...به بقیه مردها هم کاری نداشته باشد.

اما ادامه مبحث که میگویند حجاب امنیت است؛برسیم به قربانیان زورگویی و تجاوز، میدانید که تجاور به پسران و مردها هم رواج دارد،بدلیل ملاحضات زیادی در اعلام رسمی بیان نمی شوند؛اما در مراکزی چون مدارس شبانه روزی پسران،سربازخانه ها،بازداشتگاهها ،زندانها ؛تجاوز بسیار رایج است؛یعنی مردان برای خودشان جاذبه جنسی دارند؟!این با گزاره دومی که فرض براین دارند که هر جنسی به جنس مخالفش تمایل جنسی دارد تناقض دارد؟!!ااین یعنی مردان باید برای خودشان حجاب داشته باشند تا امنیت آنها حفظ شود؟!بنظر من لازمه در این مراکز مردها حتما برقع بپوشند..طبق هر دو پاراگراف به این نتیجه میرسیم که مردها باید حجاب داشته باشند...هم برای آنکه برای همجنسانش جذاب هستند هم برای زنها؟!!

نوع جاذبه ایندو فرق میکند براین اساس نوع حجاب شان هم متفاوت میشود.

sophia پنج‌شنبه 15 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 12:18 http://reflexion.mihanblog.com

بنظر من ما عادت کردیم از رویارویی با برخی مسائل طفره بریم؛خوب خواهر من چتوره بیایم با کمک همدیگه نوع جاذبه جنس مخالف رو لیست کنیم بعدش واسشون حدود و ثقور حجابشون رو تعیین کنیم عین همون کاری که علمای دینی و سایرین انجام دادن؟!!بالاخره اگه بگیم اونا برای ما هیچ جاذبه ای ندارن،که نمیشه؟!!اونوقت دو حالت پیش میاد یا ما طبیعی هستیم و طبیعت کلا یک جنس داره(همون حرفی که فمینستهای رادیکال عنوان میکنن) یا نه ما مشکل داریم و طبیعتمون دچار نقض شده که اونا واسمون جذاب نیستن؟!!بهرحال اگر مطابق قوانین طبیعت پیش بریم تمامی ویژگیهای ثانونی نیازمند حجاب هستن؟!!و همه دغدغه ما سلامت اجتماعه...قصد نداریم هیچ چیزی رو زیر سوال ببریم
ببینید اگر عادت داشتیم وقتی وارد یک جمع میشیم یاالله بگیم؛و این فرهنگ هم بود که اونا دائم خودشونو از چشم ما مخفی کنن،زودی حجاب کنن هیچ بعید نبود دختربچه های راهنمایی عکس برهنه مردها یواشکی جمع میکردن؟!!...کاش میشد این شرایطو آزمایش کرد؟!!

یادمه یه مدتی توی یه دفتر هفته نامه کار میکردم،برای یکی دو هفته اول تنها نیروی مونث اونجا من بودم،بچه های نشریه عادت داشتن شب رو تو دفتر بخابن..واسه همین صبح ها موقع داخل شدن یاالله میگفتم؛چه جادویی میکرد این کلمه؛باور کن همشون ظرف 30 ثانیه غیب میشدن؟!!فک کنم این کلمه گویندشو تهدید امیز جلوه میده؟!!

آسمان آبی جمعه 16 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 12:04

سوفیا جان
شاید انچه درباره فلسفه حجاب گفتی در ابتدای امر درست به نظر برسد اما اگر عمیق به این امر بنگری کمی بینش متفاوت میشه قطعا حجاب برای زن امنیت است قوه تحریک در زنان بسان مردان نیست زن شاید با دیدن یک مرد فقط به این امر توجه کند که آیا این مرد می تواند همسر خوبی برای من باشد! تکیه گاهی محکم! مهربان ! وفادار و شاید یک بار هم به امیال جنسی رجوع مند !
اما یک مرد!!!
در ابتدای امر هر زنی را ببیند او رالخت تصور کرده و به امیال جنسی اش می اندیشد !!!!!!!( کاپلان وسادوک فیزیولوژی مردان و زنان ج2 مراحعه کن) حال تصور کن اگر زن بی حجاب باشد دیگر چه شود.
بله حجاب برای مردان و زنان است اما نوع اش متفاوت
نگاه برای مردان پوشش برای زنان
الله اکبر از دست شیطنت های زنانه بدن زنان جذاب کشنده . خلاصه پدر درآور برای مردان!!!!!!پس قبول کن که حجاب الزامش برای زنان و شدتشتش به نفع زنان است خود را حفظ میکنن و ارزش وگوهر وجودیشان نزد مردان با حجاب دوچندان می شود .
البته درباره مردان امروز خودمم هم نمی دانم چطوری این جهش ژنی شاید فرهنگی را توجیح کنم.

sophia یکشنبه 18 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 09:31 http://reflexion.mihanblog.com

آسمان آبی گرامی ؛اونقدر احمق و بی خبر نیستم،با این طرز فکر عامه هم خیلی خیلی بهتر و بیشتر از شما آشنام...سوال من خیلی بنیادی تر ازین صحبتهای شما بود...دقیقا سوال من روی مرکزی که جامعه ما رو تشکیل داده...اگر پاراگراف اول شما رو بپذیریم(و می پذیرم) دلایل حضور جنس مذکر بسیار بی معنی و حتا مخربه...چرا که براساس اصل لذت سازماندهی شده و مسئولیت ناپذیره؟!!از طرفی ما مطابق اصل ردناپذیر تکامل در جستجوی انتخاب اصلح هستیم؛اما طبیعت در جنسیت زن و مرد دو جنس آنچنان مستقل به بار آورده و در مقابل شرایط فرهنگی نیز نتونسته یک وضعیت باثبات میان این دو ترتیب بده الا به اجبار و الزام؛نتیجتا اگر مطابق قوانین طبیعت و این اصل فرهنگی کارکرد بهتر پیش بریم با وجود بانک اسپرم احتیاجی به جنس نر در گونه انسانی نیست؟!!توجه کنید که تمام این نتیجه گیری از صحبتهای خود شما حاصل میشه...

با تشکر از شما سوفیای گرامی!

در عمق گیجی ام این کامنت شما رو که می خونم یک ابهام برام ایجاد میشه:
اینکه طبیعت دو جنس مستقل به بار آورده را از کجای حرف دوست گرامی ام خانم دکتر آسمان آبی استنتاج فرموردید؟ بخش اول کلام ایشان دارد می گوید نوع کشش موجود میان زن و مرد متفاوت است ، خب من ازاین استقلال دو جنس را نمی فهمم، میشه توضیح بدید چه نوع استقلالی مد نظر شما ست؟
ضمن اینکه به نظرم شما با تکیه برکلام آسمان آبی نمی توانید کفایت بانک اسپرم در حیات انسانی را نتیجه بگیرید ، چرا؟ چون برمبنای حرف آسمان آبی زن دنبال همدم و مونس و این چیزمیزا می گردد نه صرفا یک ابزار حفظ نسل.

sophia یکشنبه 18 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 13:50

لیلای گرامی
نوع کشش که ما همه بر اون اتفاق نظر داریم بر مبنای کشش جسمانی ست؛ویژگیهایی که ایشان ذکر کردند فرهنگی ست،بنظر شما ماده هعای سایر پستاندارن نیز بر مبنای همین ویژگیها انتخاب می کنند؟!
تکیه گاه محکم،امنیت اقتصادی و جانی؛این ها مدنظر جناب آسمان آبی بود؛خب من با اینها مخالفت ندارم،اما این ویژگیها اگر از طریقی غیر از یک مرد(نر) تامین شود؛خب می ماند همان حس مادری که از طریق بانک اسپرم حاصل می شود...
اما همدم و مونس؟!!در پارگراف دوم ایشان فرمودند نوع نر انسان به جسم ماده(زن)تمایل و علاقه دارد و تنها با دیدن هم میتواند یک بدن برهنه را تصور کند؛خب یعنی این موجود به هر بدنی علاقه و توجه دارد؛و ایده آل ترین شرایط برای این موجود سکس و تنوع شریک جنسی است با این ایده ال بنظر شما می توانید تصور کنید این موجود می تواند همدم و مونس بشود؟!!

ببنید فرضیات خود شما نتایج متناقض به بار می آورند و بدتر از آن شما براین نتایج متناقض بدنبال نتیجه دلخواه خود هستید؟!!یا فرضیات خود را تغییر دهید یا نتایج مورد انتظار...

فکر نمیکنم کشش هایی که از آنها به عنوان فرهنگی یاد میکنیم ، را بشود از نیاز جسمانی جداکرد، اینها به هم تنیده اند ، میشه گفت زن امنیت و انس و تکیه گاه مردانه میخواهد نه صرفا انس و امنیت و....
چنانکه پذیرفتن این دیدگاه که مرد صرفا به جسم زن توجه دارد خیلی دشوار است.
در واقع من تصور میکنم زن، حداقل تا این مقطع تاریخی بیشتر (و نه صرفا) جذب عناصر کمتر جسمانی مرد بوذه است و مرد بیشتر (و نه صرفا) جذب و متمایل به عناصر بیشتر جسمانی زن ( حالا من نمیدونم چه مقدار ازاین وضعیت فرهنگی است چه مقدارش طبیعی) ؛ حتی در ادبیات هم میشه این تصویر رو ردیابی کرد.
خب! اگه این واقعیتو بپذیریم میشه گفت حجاب یک توصیه مشترک ولی متفاوت به هردوجنس میشود؛ از نظر دین مردان هم توصیه شدند لباس مناسب بپوشند، آستین کوتاه نپوشند، یقه شان باز نباشد و.....

sophia یکشنبه 18 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 16:15 http://reflexion.mihanblog.com

شما بنظر میاد تنها به محتویات عامی تکیه دارین؛این حرفها قبلتر نیز گفته شده؛و دلیل تمامی نابرابری های قانونی و عرفی همین نگرشهای ساده انگارانه س؛اصرار من اینه که بیایم ازین فضای فکری جدا بشیم و امکانات و جزئیات دیگری رو در نظر بگیریم...اگر ما کشش جسمانی نداریم؛سایر وجوه براحتی قابل جبرانه؛کما اینکه وقتی اشاره کردم دو جنس مستقل ازین نظر بود که بنا بر فرضیات شما روحیات این دو کاملا مستقله؛
شما امنیت رو مثال اوردید؛اولا امنیت از چی؟!دایناسورها!حیوانات گوشتخوار!دقیقا امنیت از چی؟!تکیه گاه مردانه؟!!این یعنی چی؟!
ببنید ما بینش کوته بینانه ای نسبت به دو جنس داریم؛از یکطرف مردها رو موجودات پدرسوخته ی شهوی بی بندو بار و متجاوزی طبقه بندی میکنیم که در روز بیش از صدبار به سکس فکر میکنند؛به هر زنی برخورد میکنند در تصور خود... میکنند؟!!خب نگاه کنید در این بینش شما یک نر طبیعی می بینید؛حالا بعدش میخواهیم این موجود بیاید عاشق بشود؛جز به معشوق به هیچ کس نظر نیافکند وبعدش تکیه گاه باشد؛مونس و همدم همیشگی باشدو خلاصه سنگ زیرین آسیاب باشد بتمن باشدسوپرمن باشد..در نگرش دوم اصلن فراموش میکنیم که این موجود انسان است(در تناقض با نگرش اولیه است!)؛آسیب پذیر است؛این نقش هایی که برایش تعریف میکنیم خیلی زیاد برای شانه های او سنگین است اما باز دایره انتظارات را وسیعتر می کنیم...

خلاصه دقت کنید ما با دو نگرش احمقانه داریم دنیای مدنی را تعریف میکنیم...این تصور احمقانه که حجاب راه حل جامعه ای تا بتوانیم آن را بر آن پاشنه قدیمی بچرخانیم باید بیندازیم دور...

تفکرات عامی، تصویر احمقانه !!!!!
به نظرم تا شما از این موضع عالمانه که انگار در تصاحب شما قرار دارد پایین نیایید این بحث سرانجام پیدا نخواهد کرد، بزرگوارا! ما دراین خانه مجازی دنبال انگ پرانی های روشنفکرانه و یا احیانا تحمیل عقاید و اندیشه نیستیم که دیری است از آنها کناره گرفته و این کنج عزلت را برگزیدیم تا آرام آرام بیاندیشیم، صریح بگویم از خطابه سرایی و رجز خوانی درمیدان اندیشه خسته ام، مجدانه در بخش استدلالی نگاهت می اندیشم و آنرا قدر میدانم .
اندیشه ورزی آرام آرام آرام.

حسرت دوشنبه 19 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 01:50

میگویی به پشت سرت نگاه کن خودت برایت دست تکان میدهد.به پشت سرم نگاه میکنم.اما...یادم می آید...خودم راسالیان پیش به خاک سپرده ام.سالهای سالست که برایش لباس سیاه به تن کرده ام.لباس سیاه حسرت!اما صدایش رامیشنوم.ضجه یا خنده نمیدانم.فقط دلخراش است.دلم برایش تنگ شده.میگویی به پشت سرت نگاه کن !پشت سرم فقط گردوخاک پل های ویرانیست.هنوزتازگی ریزشش راحس میکنم.خراب شدنش را نمیدانم ولی عبور ازآن هم کار من نبود...میگویی به پشت سرت نگاه کن خودت برایت دست تکان میدهد!به پشت سرم نگاه میکنم...پشت سرم غرق خستگی است حسرت است امیدهای احمقانه..پشیمانیست.دیگر به من نگو به پشت سرت نگاه کن.پشت سرمن تکه گاهی نیست ...خیلی وقت است آدمیان آن را خالی کرده اند ...دیگر پشت سرم گرم نیست نه به دستی نه به دوستی...فقط زخم خنجرها به جا مانده است...

عاااااااااااااالی بود رفیق
الحق که محشری

فهیم سه‌شنبه 27 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 22:28

به نظرم بحث حجاب بحثی چند وجهی است و هر کس از منظری به ابعادی از آن اشاره کرده من هم نکته هایی که به ذهنم می رسد را جهت هم اندیشی بیان می کنم
اینکه غریزه جنسی در زن و مرد وجود دارد امری ست بدیهی و مانند سایر غریزه ها نیز باید در خدمت رشد و تعالی انسانها قرار گیرد و اسلام نیز در این زمینه راهکارهایی زیادی بیان کرده از جمله ازدواج تقوا و............ یکی از این راهکارها حیا و حجاب در هر دو جنس است اما اینکه حجاب چه حد و حدودی دارد بحثهای زیادی شده و هنوز به سرانجام کاملا خط کشی شده نرسیده(البت این اندیشه من است)
اینکه زن باید حجاب ظاهری بیشتری داشته باشد احتملا به خاطر جلوههای بدنی و زیبایی بیشتری که نسبت به زنان دارد است شما انصافا در نظر بگیرید به عنوان یک زن وقتی در خیایان راه میرود ممکن است ظاهر فیزیکی چند مرد شما را تحریک کند حتما تعداد محدودی اما یک مرد ممکن است ظاهر فیزیکی چند زن موجب تحریکش گردد ( البت شاید این هم یک تفکر عامی باشد!)
به طور ذاتی غریزه جنسی در زن دیر تر از مرد به غلیان می افتد و زن را به حد نیاز می رساند اما در مرد ممکن است با کمترین عامل این غریزه به حد نیاز برسد البته این به معنای حقیر شمردن مردان نیست این یک ویزگی است و استانه تحریک در مردان خیلی کمتر ازنان است و جدای از این یک جنس مرد تا زمانی برای یک زن کامل میشود که بتواند احساسهای عاطفی یک زن را براورده کند البته این در مردان نیز صدق می کند ولی به نسبت زنان بسیار کمتر است.

sophia پنج‌شنبه 29 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 18:04 http://reflexion.mihanblog.com

جناب فهیم گرامی
شما نکته یا توضیح جدید یا کاملی به موضوع اضافه نکردین؛چیزی که من نسبت به اون اعتراض دارم نگرش های متفاوت و متناقضیه که فرهنگ و قوانین ما رو ساخته و ما نسبت به ماهیت تعارض آمیز و بعضا کذب اونها نابینا یا بی توجیهم؛
پذیریش هر فرضی و تبدیل نمودن اون به یک اصل تزلزل ناپذیر خب موجب ایجاد قوانینی هم میشه؛وقتی بگوییم آستانه تحریک مردان پایین تر است،واکنشی تر و ... هستند یعنی ساقط کردن عنصر خرد از ایشان...همین یک اصل مقدمه می شود تا بسیاری از رفتارها را پیش بینی کنیم؛خب ما در عصر مدنیت زندگی میکنیم یا حداقل این است که قصد داریم به این سمت حرکت کنیم؛پس بنیان های قدیمی اجتماع برای حرکت ما مناسب نیست؛ساختار اجتماع امروز حکم می کند افرادی مسئولیت جامعه را برعهده داشته باشند که ثبات بیشتری داشته،قابل اطمینان تر باشند و منافع جمع را فدای خوهش های تن نکنند،این بینشی است که ما نسبت به مدیران و رهبران داریم؛دیدگاه قدیمی نسبت به حاکمیت این بود که حاکم یا سلطان باید عیش و نوش کند هرچه طلب کرد در دسترسش باشدو...؛با توصیفاتی که عامه از ماهیت مرد در ذهن دارند و نیز تاریخ سلطه و نیز بنا بر همان توضیحات شما می توانیم بفهمیم که مدنیت تنها با کنار گذاشتن مردان از مناصب حساس و تصمیم گیرنده حاصل می شود...

در مورد احساسهای عاطفی بحث مفصلی است...میگذاریم برای زمانی دیگر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد