... آخر دل شدم

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

... آخر دل شدم

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

چوپان

چوپان جونم کامنتی گذاشته برای پست چهارمحال حیفم آمد فقط خودم بخوانمش. 
چوپان جان خداییش من حاضرم ما بقی عمرم چوپان یک گله چهارتایی درحاشیه تالاب جغاخور بشم هااااا بشرطی که گوسفندها حسرت یک کمای متافیزیکی در اون دشت سرسبز رو به دلم نگذران و نی نواختن جرم نباشد و  چوپانی شب های دشت  زیر نور جوانی های ماه از من دریغ نشود و بقیه اش دیگر راز است.
-------------------
«رهبری گله بر عهده ی قوچ.نیست.به عهده ی یک بز نر عقیم شده است.نقش قوچ فقط حفظ کیان خانواده است.....همون جلوگیری از انقراض نسل.همون چیزی که الان نگرانشیم.....در کل جامعه گوسفندی نظم و قاعده خودش را دارد که با یک سفر آن را نمیشود کشف کرد...مثلا شما میدانید کریز چیست؟یک اصطلاح کاملا تخصصی در فرهنگ چوپانی....زمانی را میگویند که گوسفندان برای فرار از گرما دور هم جمع میشوند و سرشان را زیر سایه هم میبرند ....البته یکی مثل همسر من که بیخبر است میگوید گوسفندان دارند مشورت میکنند....اما یک چیز دیگر خانم دکتر...شما کشف کردید چوپان برخلاف داستان های بی اساس فارسی صادق ترین فرد است و درغگو وصله ی همان نویسنده ایست که چوپان را دروغگ نامید و پطرس فرنگی را فداکار نامید...چون پطرس انگشتش را فدای اطرافیان کرد.اما نمیدانست چوپان از جان میگذرد.نمیداند انگشت که هیچ تمام دست و پا ی چوپان با خارو خاشاک نوازش میشود.نمیداند آفتاب داغ مرداد ماه در بالاترین نقطه کشور چه سوزی دارد.نمیداند تشنه و گشنگی در دل کوه چه دردی است نمیداند حسرت یک چرت با آرامش چه زجری است نمیداند نمی داند...فداکاری را برایمان به دروغ تعریف کرده اند! ....»
نظرات 5 + ارسال نظر
a دوشنبه 19 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 02:15

good
and very nice
and
choban
yek farde farzist

چوپان پست من فرضی نیست ... ایناها خودش اومده نظر داده.

Mina دوشنبه 19 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 09:43

با عرض ادب و احترام
ازاینکه این نوشته حقیر رو پست کردی ممنونتم ...حداقل از تمام خاطرات گذشته ام چیزی اندک به یادگا ماند.کاش میشد تمام روزهای خوب را برایت بنویسم.اما حیف که قلم ضعیفم یاریم نمیکند...به ناچار همه را در سینه ام ذخیره میکنم...یادش بخیر!

خواهش می شود مینا چوپان بانو.
بهترین ها را برایت آرزو دارم بزرگوار.

زینب پنج‌شنبه 22 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 03:13

شب بخیر..نه سحر بخیر..
ما که شب و سحر و صبح وعصر برامون معنا نداره .. نه اینکه معنا نداره هااا، یه جورایی دیگه تشخیصش برامون سخت شده..جان تو اینقد این قانون مجازات جدید و خوندم که مغزم هم تعجب کرده
یکی بیاد به داد من برسه از بس که راجع به قتل و قطع عضو و سرایت جنایت خوندم که خشونتش بهم سرایت کرده ..
عجب موضوعی برا پایان نامه م انتخاب کردم" ماهیت سرایت و آثار فقهی - حقوقی آن"..
آخه یه نفر نیست بیاد به من بگه دختر!!! تو رو چه به شیخ طوسی و علامه حلی و ابن ادریس و ....همین جور برو جلو تا برسی به فقهای معاصر مثل آیت الله خویی و وحید خراسانی ...
علی ماشاءالله متن بعضی کتابشونم از اوناست دیگه..بعضی موقع بخاطر دیر فهم بودن یا نه ،بذار راستشو بگم نفهم بودن مطالب، دوس داری بزنی تو سر و کله خودت..
من احساس نیاز شدیدی به احضار روح شیخ طوسی و علامه و شهید ثانی می کنم .بلکه با تفهیم بعضی مطالب ما رو از این سردگمی نجات بدن و افاقه ای برای اون دنیاشون بشه..
خدا عاقبت مارو بخیر کنه...
سرایت کرد دیگه..چرا می پرسی چی؟؟؟؟ حدس بزن خووو

حدسم نمیاد این وقت شب ، امتحااااان دارم.
الان بازی گوشی تو به من سرایت کرد، داشتم مثل بچه آدم بخش d رو تموم میکردم که اس جنابعالی پرتم کرد، خب بگو جرم سرایتی ای که مرتکب شدی چقد دیه داره؟ دیه اش به ولی من تعلق میگیره یا خودم؟
اونقدری هست که بتونم برای سفر فضایی سال دوهزارو چندبود(؟)ثبت نام کنم؟

زینب پنج‌شنبه 22 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 12:02

لیلا جان، بحث اولیاء دم وقتی پیش میادش که شما به ملکوت اعلی پیوسته باشی.. خدارو شکر که الان هستی و از من سرزنده تری..در مورد سرایت هم باید قائل به تفصیل بشیم ..سرایت جنایت داریم ولی سرایت اس دادن و متعاقب آن حواس پرتی،؟؟؟؟ امممم... نداریم والا...ولی باید به عنوان یکی از پیشنهادات پایان نامه م بیارم..پیشنهاد می کنم حتما این مسئله رو تو متن قانون و طی یک ماده طول و طویل بگنجونن..
البته یه چیز بگماااا... خیلی به پیشنهاداتی که تو پایان نامه می دیم توجه می کنن...اگه یه روز تو قانون ما سرایت اس دادن و کنار سرایت جنایت دیدی تعجب نکن و یه دعایی به جون ما بکن

نه بابا، تو دوباره تورق کن ، بحث ولایت ازون بحثاست که زن ومردی داره یعنی جنسیت برداره.
ببین!
تو تصور کن، ضرر جسمی مصداق جرم محسوب میشه چرا ضرر روحی جرم مباشه، شما ذهن منو گمراه میکنی، روان منو آواره میکنی، خب این جرمه دیگه

زینب پنج‌شنبه 22 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 14:51

بعنوان یک پژو هشگر حقوقی(ببین چقد تحویل می گیرم خودمو، حالا خوبه فقط دارم یه پایان نامه می نویسم، اگه چند تا مقاله ISAو چند تا مقاله اکسپت داخلی داشتم لابد خودمو پروفسور خطاب می کردم...توهم داناییه دیگه..چه میشه کرد) باید خدمت شما عرض کنم که سرایت یه جرم ثانویه هستش، یعنی چی؟ یعنی قبلش باید یه جرمی علیه تمامیت جسمانی اتفاق افتاده باشه ، بعدش همون جرم سرایت کنه..مثلاَ من میام خدایی ناکرده، زبونم لال دست جنابعالی رو قطع می کنم و بعدش همین قطع سرایت به نفس شما میکنه و شما رو به همون ملکوتی که قبلاَ عرض کردم می فرسته..(اینجاست که بحث اولیاء دم برای گرفتن قصاص یا دیه ای که فرمودید پیش میاد)..البته سرایت به عضو و منافع (بحث سرایت به منافع همون بود که می خواستم از زیرش در برم و لی با ارشادهای شما و نانسی خانم ، بالاخره کار کردم روش)و آسیب های بزرگتر هم هستش..
وااااااااااااااااااااااای من باید برم مار تو اتاق یکی از بچه ها پیدا شده، به قول دوستان جیغ 8 ریشتریخوابگاه رو بد جور تکون داده

این مار امروز بد بختمون کرد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد